جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توضیحات اجمالی بخش‌ها:

متن سیصد جلد‌کتاب و چهارصد و پنجاه مقاله پیرامون امام‌حسین علیه‌السلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، مقاتل، شعر، عاشورا، ارائه فهرست کلیه کتاب‌ها و مقاله‌ها به صورت یکجا (چهل و چهار هزار موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقه‌های مختلف، متن زیارت‌نامه‌ها، نغمه‌های دلنشین و هم‌خوانی قابل اجرا در دستگاه‌های MP3

محمد شرمى (م 1371 ش)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه چون تیر خصم، حنجر آن طفل، پاره کرد از حال رفت و بر پدر خود، نظاره کرد زان یک نگاه، زد به دل قدسیان، شرار امّا به قلب شاه، فزون‏تر شراره کرد یعنى که: اى پدر! دگرم غصّه‏ات مباد پیکان جور، بر عطشم خوبْ چاره کرد شه خواست تا به راحتى، آن طفل، جان دهد قنداقه وى، از سر شمشیر،

ادامه مطلب »

محمدعلى مردانى (م 1378 ش)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه اى تشنه‏اى که بر لب دریا گریستى از دیده، خون ز مرگ احِبّا گریستى‏ تنها نه بهر تشنه‏لبان، اشک ریختى دیدى چو کام تشنه سقّا گریستى‏ بیمار و زار و خسته و بى یار و بى مُعین عمرى در این مصیبت عُظما گریستى‏ یعقوب آل عصمت اگر خوانَمت، رواست چون در فراق یوسف زهرا گریستى‏ آن جا پدر ز هجر

ادامه مطلب »

حسین منزوى (م 1383 ش)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه اى خون اصیلت به شتک‏ها زغدیران افشانده شرف‏ها به بلنداى دلیران! … اى جوهر سردارىِ سرهاى بُریده! وى اصل نمیرندگىِ نسل نمیران! خرگاه تو مى‏سوخت در اندیشه تاریخ هر بار که آتش زده شد بیشه شیران‏ آن شب، چه شبى بود که دیدند کواکب نظم تو پراکنده و اردوى تو، ویران‏ و آن روز که با بیرقى از یک سرِ

ادامه مطلب »

محمد رضا آقاسى (م 1384 ش)

زمان مطالعه: 2 دقیقه دشت، پر از ناله و فریاد بود سلسله برگردن سجّاد بود فصل عزا آمد و دل، غم گرفت خیمه دل، بوى محرّم گرفت‏ زهره منظومه زهرا! حسین! کُشته افتاده به صحرا! حسین! دست صبا، زلف تو را شانه کرد بر سر نى، خنده مستانه کرد چیست لب خشک و ترک خورده‏ات؟ چشمه‏اى از زخمِ نمک خورده‏ات‏ روشنى خلوت شب‏هاى من!

ادامه مطلب »

قیصر امین‏پور (م 1386 ش)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه خوشا از دل، نَم اشکى فشاندن به آبى، آتش دل را نشاندن‏ خوشا زان عشقبازان، یاد کردن زبان را زخمه فریاد کردن … سرى بر نیزه‏اى، منزل به منزل به همراهش هزاران کاروان، دل‏ چگونه پا ز گِل بردارد اشتُر که با خود، بارى از سر دارد اشتُر؟ گران‏بارى به محمل بود، بر نى نه از سر، بارى از دل

ادامه مطلب »

رضا اسماعیلى‏

زمان مطالعه: < 1 دقیقه آیینه شدى تا که خدا در تو درخشید خورشیدترین حادثه‏ها در تو درخشید بر دوست، همان روز که با حنجره خون گفتى تو: «بلى»، کرب و بلا در تو درخشید شد کرب و بلا، کعبه تو، حجّ تو مقبول! گفتى تو چو «لبّیک»، بلا در تو درخشید اى معجزه سرخ! به ایثار تو سوگند تو خون خدایى که خدا در

ادامه مطلب »