توضیحات اجمالی بخشها:
متن سیصد جلدکتاب و چهارصد و پنجاه مقاله پیرامون امامحسین علیهالسلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، مقاتل، شعر، عاشورا، ارائه فهرست کلیه کتابها و مقالهها به صورت یکجا (چهل و چهار هزار موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقههای مختلف، متن زیارتنامهها، نغمههای دلنشین و همخوانی قابل اجرا در دستگاههای MP3
نمونه مرثیههایى که از قرن چهاردهم تا آغاز دوران معاصر، سروده شدهاند
زمان مطالعه: < 1 دقیقه
جودى خراسانى (م 1302 ق)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه اى رفته سرت بر نِى، وى مانده تنت تنها! ماندى تو و بنهادیم، ما سر به بیابانها اى کرده به کوى دوست، هفتاد و دو قربانى! قربان شوَمَت، این رسم، مانْد از تو به دورانها قربانىِ هر کس شد با حرمت و نشنیدیم دست و تنِ قربانى، افتد به بیابانها از خون گلوى تو، این دشتْ گلستان شد این سیرِ
عنقاى اصفهانى (م 1308 ق)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه اى باد صبا! نافهگشا، بلکه تو باشى پیغامبرِ کَرب و بلا، بلکه تو باشى با شِبهپیمبَر، على اکبر، شه دین گفت: مقصود خدا از شهدا، بلکه تو باشى جامى است لبالب ز بلا، وز کف ساقى نوشنده آن جام بلا، بلکه تو باشى لیلى به خَم زلف على، دست زد و گفت: سرحلقه ارباب وفا، بلکه تو باشى با شور
محمودخان ملک الشعراى صبا (م 1311 ق)
زمان مطالعه: 2 دقیقه اى خواهر! از بَرَت چو به فردا جدا شوم در خون خویش، غرقه به دشتِ بلا شوم چون گُل مکن ز دورى من، چاکْ پیرهن چون از بَرَت روانه، چو باد صبا شوم مخراش روى خویش و مَکَن موى خود که من شرمنده پیشِ بارگه کبریا شوم روشن شود دو چشم پیمبر به روز حشر گر زیر سُمّ اسب عدو،
نیر تبریزى (م 1312 ق)
زمان مطالعه: 3 دقیقه گفت: اى گروه! هر که ندارد هواى ما سر گیرد و بُرون رود از کربلاى ما ناداده تن به خوارى، ناکرده ترکِ سر نتوان نهاد پاى به خلوتسراى ما تا دست و رو نشُست به خون، مىنیافت کس راه طواف بر حرم کبریاى ما این عرصه نیست جلوهگه روبَه و گُراز شیرافکن است بادیه ابتلاى ما همراز بزم ما نبُود
صفایى جندقى (م 1314 ق)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت تاب تن از کجا؟ که توان بر فغان نداشت گر تشنگى ز پا نفِکندش، غریب نیست آب، آن قدر که دست بشوید ز جان، نداشت در کربلا کشید بلایى که پیش وَهْم عرش عظیم، طاقت نیمى از آن، نداشت زآمدْ شدِ غمِ اسرا در سراى دل جایى براى حسرت آن کُشتگان، نداشت