توضیحات اجمالی بخشها:
متن سیصد جلدکتاب و چهارصد و پنجاه مقاله پیرامون امامحسین علیهالسلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، مقاتل، شعر، عاشورا، ارائه فهرست کلیه کتابها و مقالهها به صورت یکجا (چهل و چهار هزار موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقههای مختلف، متن زیارتنامهها، نغمههای دلنشین و همخوانی قابل اجرا در دستگاههای MP3
لطفعلى بیک بیگدلى (آذر) (1195 ق)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آه از حَسنین کز جهان، شیون و شین سر زد ز غمِ آن دو امام کونین اى واى از آن زمان که خورد آب، حسن! فریاد از آن دم که نخورد آب، حسین!(1) 1) دیوان لطفعلى بیک آذر بیگدلى: ص 390.
صباحى بیدگلى (م 1207 ق)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه چون تشنگى عنان ز کف شاه دین گرفت از پشت زین، قرار به روى زمین گرفت پس بىحیایى آه که دستش بُریده باد از دست داد دین و سر از شاه دین گرفت داغ شهادت على، ایّامْ تازه کرد از نو، جهان، عزاى رسول امین گرفت بر تشت مجتبى، جگر پاره پاره ریخت پهلوى حمزه، چاک ز مِضراب کین گرفت
طراز یزدى (م 1224 ق)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آتش زد این بهار، جگرهاى تفته را مانَد سحاب، خیمه بر باد رفته را بود آتشى نهفته به دلها و بر فروخت باد بهار، آتش در دل نهفته را یاد آورم چو غنچه سیراب بنگرم آن غنچههاى تشنه در خون شکفته را خیزد ز خاک، سبزه و یاد آوَرَد حسین آن سبز خطْ سُلاله در خاک خفته را از کربلا
نشاط اصفهانى (م 1244 ق)
زمان مطالعه: 2 دقیقه این سعادت، از ازَل اندوخته است این شهادت، از على آموخته است چون پیام دوست از دشمن شِنُفت زیر زخم تیغ دشمن، «فُزْتُ»(1) گفت هر که را از دوستانش خواند دوست زیر تیغ دشمنان، بنشانْد دوست از نخست افتاد چون مقبول عشق لاجرم، شد عاقبت، مقتول عشق گر حدیث ما، تو را آید عجب گفت حق، خود در حدیث «مَنْ
وصال شیرازى (م 1262 ق)
زمان مطالعه: 2 دقیقه زینب، چو دید پیکرى اندر میان خون چون آسمان و زخم تن از انجُمش فزون بى حدْ جراحتى، نتوان گفتنش که چند پامالْ پیکرى، نتوان دیدنش که چون خنجر در او نشسته، چو شهپَر که در هُما پیکان از او دمیده چو مژگان کهاز جفون(1) گفت: این به خون تپیده، نباشد حسین من این نیست آن که در بَر من
قاآنى (م 1270 ق)
زمان مطالعه: 2 دقیقه بارد چه؟ خون، ز دیده. چه سان؟ روز و شب. چرا؟ از غم. کدام غم؟ غمِ سلطان کربلا نامش که بُد؟ حسین. ز نژاد که؟ از على مامش که بود؟ فاطمه. جدّش که؟ مصطفى چون شد؟ شهید شد. به کجا؟ دشت ماریه کى؟ عاشر محرّم. پنهان؟ نه بر مَلا شب کشته شد؟ نه، روز. چه هنگام؟ وقت ظهر شد از