جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توضیحات اجمالی بخش‌ها:

متن سیصد جلد‌کتاب و چهارصد و پنجاه مقاله پیرامون امام‌حسین علیه‌السلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، مقاتل، شعر، عاشورا، ارائه فهرست کلیه کتاب‌ها و مقاله‌ها به صورت یکجا (چهل و چهار هزار موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقه‌های مختلف، متن زیارت‌نامه‌ها، نغمه‌های دلنشین و هم‌خوانی قابل اجرا در دستگاه‌های MP3

فیاض لاهیجى (م 1052 ق)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه هر سال، تازه خون شهیدان کربلا چون لاله مى‏دَمَد ز بیابان کربلا این تازه‏تَر که مى‏رود از چشم ما بُرون خونى که خورده‏اند یتیمان کربلا آمد فرود و جمله به دل‏هاى ما نشست گَردى که شد بلند به میدان کربلا این باغبان که بود که ناداده آب، چید چندین گُل شکفته ز بستان کربلا؟ گلبُن به جاى گل، دل خونین

ادامه مطلب »

صائب تبریزى (م 1081 ق)

زمان مطالعه: 2 دقیقه چون آسمان کند کمر کینه استوار کشتىّ نوح بشکند از موجه بِحار لعل حسین را، کند از مِهر، خشک لب! تیغ یزید را، کند از کینه آبدار! در چاه، سرنگون فکند ماه مصر را یعقوب را، سفید کند چشم انتظار چون برگ کاه در نظر عقل شد سبک هر کس که پشت داد به دیوار روزگار خون شفق ز پنجه

ادامه مطلب »

واعظ قزوینى (م 11 ق)

زمان مطالعه: 2 دقیقه زان روز که بر خاک فِتاد آن قد و قامت بر خویش فرو رفت ز غم، صبح قیامت‏ آفاق به سر، خاک سیه ریخت ز ظلمت در خاک، نهان گشت چو خورشید امامت‏ آن روز که کَندند ز جا خیمه او را چون کرد دگر خرگه افلاک، اقامت؟ بر نیزه چو دید آن سر آغشته به خون را پنداشت جهان

ادامه مطلب »

تأثیر تبریزى (م 1129 ق)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه جز غم نبود مائده خوان کربلا جز خون نبود نعمت الوان کربلا افلاکیان هنوز به سر، خاک مى‏کنند زان گَردها که خاست ز میدان کربلا پاى فرات، آبله‏دار از حباب شد در جستجوى سوخته، جانان کربلا شد شمع‏وار ریشه‏کن از سوز تشنگى نخلى که سر کشید ز بستان کربلا در قید رشته همچو اسیران، فِتاده است عِقد گهر به یاد

ادامه مطلب »

عبد القادر بیدل دهلوى (م 1133 ق)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه سایه دستى اگر ضامن احوال ماست خاک رهِ بى‏کسى است، کز سرِ ما برنخاست‏ دل به هوا بسته‏ایم، از هوس ما مپرس با همه بیگانه است، آن که به ما آشناست‏ داغ معاشِ خودیم، غفلت فاش خودیم غیرتراشِ خودیم، آینه از ما جداست‏ آن سوى این انجمن، نیست مگر وهم و ظن چشم نپوشیده‏اى، عالم دیگر کجاست؟ دعوى طاقت مکن،

ادامه مطلب »

حزین لاهیجى (م 1181 ق)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه توفان خون ز چشم جهان، جوش مى‏زند بر چرخ، نخل ماتمیان، دوش مى‏زند یارب! شب مصیبت آرام‏سوز کیست امشب که برق آه، رهِ هوش مى‏زند؟ روشن نشد که روز سیاه عزاى کیست صبحى که دَم ز شام سیه‏پوش مى‏زند آیا غمِ که تنگ کشیده است در کنار چاکِ دلم که خنده آغوش مى‏زند؟ بیهوش داروى دل غم‏دیدگان بُوَد آبى که

ادامه مطلب »