او از چهرههای نامدار، اما ناشناخته و پرماجرای تاریخ است. به همین دلیل دیدگاهها در مورد او یکسان نیست.
1 – برخی او را میستایند و کارهایش را، درست و خداپسندانه میدانند و برآنند که انگیزهاش انسانی و هدفش عادلانه بود. بویژه که قاتلان حسین علیهالسلام و یارانش را به کیفر شقاوتشان رسانید و این نشانهای از درست اندیشی و درست کرداری اوست. و در برخی روایات نیز از او و کارهایش به نیکی یاد شده و در حق او دعا شده است.
برای نمونه، هنگامی که سر «عبید» و «عمر سعد» را به سوی چهارمین امام نور فرستاد، آن حضرت با دیدن آن سرهای پلید، سپاس خدا گفت و فرمود: خدا به مختار
پاداش خیر دهد.(1)
و حضرت باقر علیهالسلام به پسر «مختار» که «حکم» نام داشت، فرمود: خدای پدرت را رحمت کند که خونهای بناحق ریخته شدهی ما را، طلب کرد و قاتلان عزیزان ما را کشت.(2)
و از ششمین امام نور آوردهاند که: بانوان هاشمی پس از شهادت حسین علیهالسلام خود را نیاراستند و خضاب نکردند تا آنگاه که مختار سر عبید و عمر سعد و برخی دیگر از پلیدان را به مدینه فرستاد.(3)
2 – در برابر آنان گروهی بر این باورند که مختار عنصری جاهطلب و شیفتهی قدرت بود و در راه به دست آوردن آن، از هر وسیلهای بهره میگرفت و بسان دنیاطلبان هدف برای او وسیله را توجیه میکرد. و به همین دلیل است که: به دروغ ادعای نمایندگی محمد بن حنفیه را نمود. از پی آن، او را مهدی خواند و خود را نمایندهی مهدی، و بدعتی پدید آورد.
پیکار او با دشمنان خاندان رسالت نیز بیشتر برای جلب افکار دوستداران آنان و تحکیم قدرت بود، نه برای خدا و اجرای عدالت. بویژه که او پس از مراحل نخستین پیروزی بتدریج به فریبکاری و خودکامگی کشیده شد.
و این دیدگاه نیز روایاتی بر دریافت خویش دارد.
برای نمونه:
از ششمین امام نور آوردهاند که فرمود: هنگامی که خدا بخواهد از بیدادگران انتقام بکشد، گاه ظالمی را بر آنان مسلط میسازد. همانگونه که «بخت النصر» را بر کشندگان
یحیی و زکریا مسلط ساخت.(4)
3 – دیدگاه دیگر در مورد مختار این است که:
او به «عبدالله بن زبیر» گفت: من مردمی را میشناسم که اگر مردی آگاه و پرشهامت بر اساس نقشه و برنامهی درست و حساب شده بسوی آنان رود، سپاهی گران از آنان برایت گرد میآورد که میتوانی بوسیلهی آن نظام اموی را درهم کوبی و قدرت را بدست گیری.
عبدالله پرسید آن مردم کیانند و کجا هستند؟
پاسخ داد: دوستداران امیرمؤمنان در کوفهی امروز.
عبدالله گفت: و تو همان مرد شجاع و آگاه و بابرنامهای هستی که باید بروی و این کار را به سامان آوری! برو که امکانات از من و کار از تو!
او آمد و با سرداران شعار خونخواهی سالار شهیدان و گریه بر یاران فداکار او انبوهی را گرد آورد و آنگاه از عبدالله بن زبیر برید و اعلان استقلال کرد.
4 – و گروهی نیز برآنند که مختار هم اشتباهات بسیاری دارد و هم کارهای شایستهی فراوانی، امید که خدا گناهانش را بخاطر کارهای شایستهاش ببخشد.
مگر نه اینکه قرآن میفرماید:
«ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم و…»(5)
اگر از گناهان بزرگی که هشدار داده شدهاید دوری گزینید، گناهان کوچک شما را از پروندهی عمل شما میزداییم و شما را در جایگاه ارجمندی درخواهیم آورد.
1) رجال کشی، ج 1، ص 341.
2) رجال کشی، ج 1 ص 340.
3) رجال کشی، ج 1، ص 340.
4) رجال کشی، ج 341، 340، 1 تا 343؛ قصص الانبیاء راوندی، ص 228.
5) سورهی 4، آیهی 31.