«عبدالله بن عمر» که از بستگان همسر مختار بود تلاش خود را برای آزادی او نزد «ابنزبیر» پی گرفت و نامهای نیز به کارگزاران او در کوفه نوشت و از آنان تقاضا کرد که وی را آزاد سازند.
دو کارگزار اصلی حکومت کوفه، «عبدالله بن یزید» و ابراهیم بن طلحه، پس از دریافت نامه «عبدالله بن عمر» و سفارش «ابنزبیر» از «حجاز» در مورد رهایی مختار، او را از زندان به دفتر کار خویش در استانداری فراخواندند و ضمن گفتگو خاطرنشان ساختند که با دو شرط حاضرند آزادش کنند. او پرسید آن دو شرط کدامند؟
گفتند: نخست سپردن یک ضامن معتبر، و دیگر تعهد اخلاقی و دینی بر این موضوع که تا آنان از سوی «ابنزبیر» حکومت کوفه را دارند برایشان گرفتاری فراهم نسازد.
مختار پذیرفت و به اصرار آنان سوگند یاد کرد که اگر به تعهد خویش عمل نکرد در بارگاه خدا موظف باشد که هزار شتر در کعبه قربانی کند و تمامی بردگانش را آزاد سازد و او پس از آزادی گفت: من لحظهای از اندیشهی قیام و دست یافتن به آرزوی خویش دست نخواهم شست و هر کاری که مرا در این راه یاری کند به آن دست خواهم زد و به تعهدات خویش با آنان عمل نخواهم نمود و در صورتی که به خواستهام برسم حاضرم، هم هزار شتر را قربانی کنم و هم بردگانم را آزاد کنم.