از چهرههای نامدار تاریخ عرب و اسلام، یکی هم «مختار» فرزند «ابوعبید ثقفی» است.
او در نخستین سال از هجرت دگرگونساز پیامبر دیده به جهان گشود و بخشی از زندگی پرماجرای خویش را در کنار پدرش سپری کرد؛ آنگاه با مرگ پدر، بسوی عمویش در مدائن شتافت و زندگی اجتماعی و سیاسی او از آنجا آغاز گردید.
عموی «مختار»، سعد بن مسعود، از چهرههای با نفوذ و درست اندیش روزگار خود بود؛ و با خاندان وحی و رسالت ارتباط دوستانهای داشت؛ و به خاطر همین آگاهی و درستکاریاش بود که از سوی امیرمؤمنان به تدبیر امور و تنظیم شئون مردم، در مدائن برگزیده شد؛ و پس از شهادت امیرمؤمنان و فراز و نشیبهای بسیاری که پدید آمده و فتنهی کور و گمراهگر امویان همه جا را تیره و تار ساخت، وی از خاندان پیامبر نبرید و به دستور دومین امام نور حضرت حسن علیهالسلام کار خویش را پی گرفت و به سامان بخشیدن به امور مردم مدائن ادامه داد.
او همان کسی است که حضرت مجتبی علیهالسلام به هنگام بازگشت از ساباط مدائن که زخمی نیز برداشته بود، در خانهی او فرود آمد و در برابر برخی که او را به تسلیم نمودن آن حضرت به معاویه، و گرفتن امتیاز، وسوسه میکردند، دلیرانه ایستاد و گفت: زشت باد روی شما و رأیتان!! آیا فرزند پیامبر خدا را تسلیم پسر هنده جگرخواره ساخته و
آخرت خویش را تباه گردانم؟(1)
1) برخی از مورخان برآنند که پیشنهاد دهنده، خود مختار بود و او افزون بر تأیید ترور ناموفق حضرت مجتبی علیهالسلام بوسیلهی بقایای خوارج، هنگامی که آن حضرت در مدائن و در خانهی عموی وی فرود آمد، نامبرده عمویش را وسوسه کرد که امام مجتبی علیهالسلام را در همان حال به معاویه تسلیم کنند و حکومت کوفه را بگیرند. به همین جهت هم دوستداران خاندان رسالت به او خوشبین نبودند و او را دشنام میدادند.