جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پیکاری سخت و نابرابر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

و دیگر شعله‏های پیکاری سخت و نابرابر زبانه کشید و با یک یورش غافلگیر کننده و برق‏آسا از سوی توابین، ستون فقرات یکی از لشکرهای شام به سرکردگی «شرحبیل» درهم شکست و آنان با بجای نهادن انبوهی کشته و زخمی و غنایم، عقب نشستند.

خبر شکست پیشقراولان سپاه شام به «ابن‏زیاد» رسید. او هراسان گردید و ده هزار نفر به فرماندهی «حصین بن نمیر»، به میدان کارزار گسیل داشت.

یاران «سلیمان» از جان گذشته و دلیرانه می‏رزمیدند و دشمن بسان مور و ملخ در برابر شمشیرهای آنان پراکنده می‏شد…

هنوز سه روز از آغاز پیکار نگذشته بود که دگرباره نشانه‏های شکست در سپاه شام نمودار شد و با فرمان یورش عمومی و بی‏امان «سلیمان» لشکرگاه دشمن سقوط کرد و پیروزی دیگری از افق پدیدار شد.

اما دگرباره لشکری تازه نفس که شمارشان به هشت هزار می‏رسید به یاری دشمن شکست خورده آمد و روز چهارم ده هزار نفر دیگر به سرکردگی «ادهم باهلی» از راه رسید و با همه‏ی اینها جنگ نابرابر توابین با سپاه شام بشدت ادامه یافت و هزاران کشته و زخمی و فراری از دشمن بر جای نهاد.

هنگامی که سلیمان شرایط را سخت و سخت‏تر دید و از پیروی ظاهر ناامید گشت و دل به شهادت سپرد، از مرکب خویش به زیر آمد و فریاد برآورد که هان ای بندگان

خدا! هر کس می خواهد زودتر بسوی پروردگارش برسد و گناهانش آمرزیده شود، بسوی من بشتابد! و آنگاه غلاف شمشیرش را شکست و با گروهی که به او اقتدا کردند، جنگ نمایانی به راه انداخت و انبوهی از سپاه شام را به همراه آنان به خاک افکند و دشمن که یارای رویارویی را از دست می‏داد، آنان را تیرباران ساخت…

سرانجام امیر اول توابین به شهادت رسید… و از پی او «مسیب» پرچم را برافراشت، و او نیز پس از دلاوریهای بسیار، یاران را وداع کرد و پرچم را به «عبدالله بن سعد» سپرد.

امیر سوم، پس از پیکاری تحسین برانگیز به تلاوت این آیه‏ی شریفه پرداخت که:

«فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.»(1)

و در این شرایط بود که یارانی از بصره و مدائن رسیدند و سپاه توابین جان تازه‏ای گرفت، اما سپاه شام بی‏شمار بود و پس از هر شکست، نیروهای جدیدی را، وارد میدان می‏کرد.

سومین و چهارمین رهبر توابین نیز قهرمانانه میدان جنگ را اداره کردند و شهامتمندانه سر بر بستر شهادت نهادند. و پرچم پیکار به دست «رفاعه» سپرده شد… او خروشید که هان ای بندگان خدا! هر کس براستی خواهان زندگی جاودانه‏ای است که مرگی در پی ندارد، و خواهان آسایش و آرامشی است که رنجی به دنبالش نیست، و در اندیشه‏ی شادی و سروری است که اندوهی پس از آن نخواهد بود، بپاخیزد و با پیکار با این نگهبانان ستم و خیانت، به خدا تقرب جوید. با اینان که سرکردگانشان حلال خدا را حرام می‏کنند و حرامش را حلال می‏سازند، و این تیره‏بختان باز هم سر و گردن خویش را بلاگردان آنان می‏سازند.آری با اینان پیکار کنید و شب را در بهشت پرطراوت و زیبای خدا باشید! و آنگاه طوفانی به راه انداخت که تماشایی بود. او همی می‏رزمید و این آیه را می‏خواند که:

«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.»(2)

هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شدند، مرده مپندار که آنان زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‏شوند…


1) سوره‏ی 33، آیه 23.

2) سوره‏ی 3، آیه 169.