و دیگر شعلههای پیکاری سخت و نابرابر زبانه کشید و با یک یورش غافلگیر کننده و برقآسا از سوی توابین، ستون فقرات یکی از لشکرهای شام به سرکردگی «شرحبیل» درهم شکست و آنان با بجای نهادن انبوهی کشته و زخمی و غنایم، عقب نشستند.
خبر شکست پیشقراولان سپاه شام به «ابنزیاد» رسید. او هراسان گردید و ده هزار نفر به فرماندهی «حصین بن نمیر»، به میدان کارزار گسیل داشت.
یاران «سلیمان» از جان گذشته و دلیرانه میرزمیدند و دشمن بسان مور و ملخ در برابر شمشیرهای آنان پراکنده میشد…
هنوز سه روز از آغاز پیکار نگذشته بود که دگرباره نشانههای شکست در سپاه شام نمودار شد و با فرمان یورش عمومی و بیامان «سلیمان» لشکرگاه دشمن سقوط کرد و پیروزی دیگری از افق پدیدار شد.
اما دگرباره لشکری تازه نفس که شمارشان به هشت هزار میرسید به یاری دشمن شکست خورده آمد و روز چهارم ده هزار نفر دیگر به سرکردگی «ادهم باهلی» از راه رسید و با همهی اینها جنگ نابرابر توابین با سپاه شام بشدت ادامه یافت و هزاران کشته و زخمی و فراری از دشمن بر جای نهاد.
هنگامی که سلیمان شرایط را سخت و سختتر دید و از پیروی ظاهر ناامید گشت و دل به شهادت سپرد، از مرکب خویش به زیر آمد و فریاد برآورد که هان ای بندگان
خدا! هر کس می خواهد زودتر بسوی پروردگارش برسد و گناهانش آمرزیده شود، بسوی من بشتابد! و آنگاه غلاف شمشیرش را شکست و با گروهی که به او اقتدا کردند، جنگ نمایانی به راه انداخت و انبوهی از سپاه شام را به همراه آنان به خاک افکند و دشمن که یارای رویارویی را از دست میداد، آنان را تیرباران ساخت…
سرانجام امیر اول توابین به شهادت رسید… و از پی او «مسیب» پرچم را برافراشت، و او نیز پس از دلاوریهای بسیار، یاران را وداع کرد و پرچم را به «عبدالله بن سعد» سپرد.
امیر سوم، پس از پیکاری تحسین برانگیز به تلاوت این آیهی شریفه پرداخت که:
«فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.»(1)
و در این شرایط بود که یارانی از بصره و مدائن رسیدند و سپاه توابین جان تازهای گرفت، اما سپاه شام بیشمار بود و پس از هر شکست، نیروهای جدیدی را، وارد میدان میکرد.
سومین و چهارمین رهبر توابین نیز قهرمانانه میدان جنگ را اداره کردند و شهامتمندانه سر بر بستر شهادت نهادند. و پرچم پیکار به دست «رفاعه» سپرده شد… او خروشید که هان ای بندگان خدا! هر کس براستی خواهان زندگی جاودانهای است که مرگی در پی ندارد، و خواهان آسایش و آرامشی است که رنجی به دنبالش نیست، و در اندیشهی شادی و سروری است که اندوهی پس از آن نخواهد بود، بپاخیزد و با پیکار با این نگهبانان ستم و خیانت، به خدا تقرب جوید. با اینان که سرکردگانشان حلال خدا را حرام میکنند و حرامش را حلال میسازند، و این تیرهبختان باز هم سر و گردن خویش را بلاگردان آنان میسازند.آری با اینان پیکار کنید و شب را در بهشت پرطراوت و زیبای خدا باشید! و آنگاه طوفانی به راه انداخت که تماشایی بود. او همی میرزمید و این آیه را میخواند که:
«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.»(2)
هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شدند، مرده مپندار که آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند…
1) سورهی 33، آیه 23.
2) سورهی 3، آیه 169.