جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نامه‏ی استاندار ابن‏ زبیر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

هنوز از شهادتگاه دوست جدا نشده بودند که پیک استاندار دگرباره از راه رسید و نامه‏ای آورد که اینگونه بود:

هان ای هموطنان!

از دوستان مبرید و گوش به وسوسه‏ی دشمنان مسپارید! شما همه، از شایستگان شهر خویش می‏باشید. از این رو اگر دشمن کینه توز بر شما چیره گردد و بر شما بزرگان وطن ما دست یابد، آنگاه است که به طمع می‏افتد و دندان تجاوز را تیزتر می‏کند!…

همشهریان! دوست ما و شما یکی است و دشمن ما نیز مشترک است! اگر در برابر دشمن خیره‏سر اموی یکپارچه باشیم پیروز خواهیم شد اما اگر دستخوش پراکندگی

شویم، شکوه و صلابت ما خواهد شکست!

مردم، خیرخواهیهای مرا مغرضانه مپندارید و با تقاضایم از در مخالفت در نیایید و با دریافت نامه‏ام بازگردید. درود بر شما

اما گروه توابین و امیر آنان از خیرخواهی او سپاسگزاری کردند و در پاسخ وی نوشتند که:

ما جان و هستی خویش را بر طبق اخلاص نهاده و با خدا به معامله برخاستیم، به او توکل نموده و بسوی او روانیم، از گناه بزرگ خویش توبه کرده و به خشنودی او خشنودیم و ضمن سپاس از خیرخواهی شما به راه خویش خواهیم رفت.

و آنگاه از آنجا بسوی مرز عراق و شام به استقبال سپاه سفاک اموی به سرکردگی «عبید» شتافتند.