آنگاه به مردم بار عام داده شد و آنان به مجلس شوم یزید وارد شدند. در برابر او سر مقدس حسین را دیدند که آن نابکار با چوبی که در دست داشت به لب و دهان او میزد.
«ابوبرزهی اسلمی»(1) از یاران پیامبر خدا بود و در آن محفل حضور داشت هنگامی که آن منظره را نگریست فریاد برآورد که:
آیا با چوب دستیات به دهان حسین میزنی؟! به خدای سوگند چوب تو بر دهان و دندانی میخورد که چه بسیار دیدهام که پیامبر خدا بوسه بارانش میساخت و میمکید.
هان ای «یزید»! أما انک یا یزید تجیء یوم القیامة و شفیعک ابنزیاد! و یجیء هذا یوم القیامة و شفیعه محمد صلی الله علیه و آله و سلم ثم قام فولی.
تو در روز رستاخیز خواهی آمد و شفاعتگرت پسر «زیاد» خواهد بود و حسین خواهد آمد در حالی که شفاعتگرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامآور خدا خواهد بود. آری او این را گفت و از مجلس شوم یزید برخاست و بیرون آمد.
1) نامبرده در فتح مکه به همراه پیامبر بود و در کشتن «عبدالله بن خطل» که از اشرار قریش بود و پیامبر خونش را مباح اعلان کرده بود، شرکت جست و در فتح مصر به سال 20 ه. ق نیز حضور داشت. و نیز «طبری» اعتراض او را بر شقاوت یزید و زدن چوب بر لب و دندان حسین علیهالسلام را به روایت «عمار دهنی»، از امام باقر آورده است.مسعودی در ج 3، ص 71 تاریخ خود مینویسد: انه قال: ارفع قضیبک، فطال – و الله – رایت رسول الله یضع فمه علی فمه یلثمه! هان ای یزید! این چوب شومت را از این لب و دندان مبارک برگیر! به خدای سوگند! بسیار دیدم که پیامبر لب بر این لب و دهان مینهاد و آن را بوسه باران میساخت.و تذکره ضمن بیان خبر از «بلاذری» آورده است که گویندهی این سخن و اعتراضگر به یزید، انس بن مالک بوده است. تاریخ طبری، ج 3، ص 60 و ج 4، ص 11 و ج 5، ص 390؛ تذکره، ص 262.