جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سؤال و جواب

زمان مطالعه: 3 دقیقه

شاید به خیال بعض قاصرین رسد که ملائکه‏ی نقاله، معروف است، پس چه فایده در نقل اموات به مشاهد مشرفه خواهد بود؟ و جواب این است که این توسل مانند سایر توسلات شرعیه است که موجب امیدواری و رجای واثق است و علت تامه‏ی نجات در شرعیات بسیار نادر است، بلکه اغلب از قبیل مقتضیات است، و احادیث داله‏ی بر ملائکه نقاله در کتب مجامیع معتبره‏ی امامیه دیده نشده، و عجب آن است که شیخ احمد احسائی در «جوامع الکلم» در رساله‏ی برزخیه گوید:

عقل و نقل دلالت دارد بر وجود ملائکه‏ی نقاله و این که عدد این ملایک هفتاد هزار است، و حاصل آنچه در دلیل عقلی ذکر کرده، این که ملائکه نطفه‏ی هر آدمی را به قبضه‏ای از خاک مدفن او مخلوط می‏دارد، هرگاه در غیر آن خاک دفن شده باشد، از آن جا حمل و نقل شود.

و سستی کلمات و خیالات شیخ مزبور بر اهل بصیرت مخفی نیست.

عجب‏تر، کلمات شیخ فقیه نبیه کاشف الغطاء است که در کتاب «الحق المبین فی تصویب رأی المجتهدین» گفته که «ملائکه‏ی نقاله مشهور بین امامیه است». و گوید: «در کربلا قبری را شکافتند، در او جنازه‏ی مردی مؤمنی را یافتند که در بلاد نصاری وفات کرده بود». و نیز گوید: «عشاری را در نجف دفن کردند و مرد مؤمنی را در خطوه که نزدیک بصره است دفن کرده بودند، بعد از زمانی قبر عشار را حفر کردند، و جنازه‏ی آن مرد مؤمن را در او [آن] دیدند، و چون سر قبر مرد مؤمن آمدند و شکافتند، جنازه‏ی آن عشار را در آو [آن] دیدند.

و شیخ معاصر، نوری – نور روحه – در کتاب «نفس الرحمان» و «دار السلام» از بعض مجامیع معتبره، روایاتی در باب ملائکه‏ی نقاله نقل نموده که از کتاب «کشف الحق» شیخ الطایفه روایت کرده از امام صادق که فرمود که هرگاه قبر شیخین را بشکافند به جای آن دو نفر،

سلمان و ابوذر را خواهند یافت و آن دو سزاوارتر به این موضع هستند. ابوبصیر عرضه داشت: چگونه مردگان جابجا شوند؟ فرمود: خداوند را هفتاد هزار ملک است که نام ایشان «نقاله» است، منتشرند در مشارق و مغارب زمین، و می‏گیرند مردگان را و دفن می‏کنند در جایی که سزاوار آنهاست و گاهی برمی‏گیرند جسد مرده را از تابوت او، و دیگری [را] به جای او می‏گذارند از جای که کسی نداند و نفهمد.

خاقانی شاعر چه نیکو گفته:

خطی مجهول دیدم در مدینه

ندانستم که آن خط ز آشنایی است‏

در آن خط اولین سطر این نوشته

که جوزا نزد خورشید سما نیست‏

به جان پادشه سوگند خوردم

که نزد پادشه جز پادشا نیست‏

و در مصراع آخر اشاره به احادیثی است که جسد مطهر امیرالمؤمنین (ع) را نزد قبر رسول بردند پس از دفن در «غری».

مؤلف گوید که: حدیث نقل جنازه‏ی آن دو غاصب منافات دارد با احادیثی که وارد شده که در زمان ظهور قائم (ع) آن دو نفر را از قبرهای خودشان بیرون آورد و بر درخت آویزد. و در «دارالسلام» از بعض مجامیع معتبره نقل شده، عن امالی الشیخ عن الصادق (ع)، قال: قال رسول‏الله (ص): ان لله تعالی ملائکة ینقلون الموتی الی حیث یناسبهم.

و عن میثم التمار، قال: قلت لأمیرالمؤمنین (ع): جعلت فداک، أتأذن لی أن أنقل أمی الی طیبة؟ فقال (ع): لو کانت صالحة لینقلونها الیها دونک.

و فی «غرر» المرتضی أنه جیئی الی عمر بن الخطاب بعبد قد قتل مولاه، فامر عمر بقصاصه، اذ دخل امیرالمؤمنین (ع) فقال: فیم أنتم؟ فقال عمر: یا أبا الحسن ان هذا عبد قتل مولاه و أمرنا بقصاصه، فسأله علی (ع): هل قتلت أنت مولاک؟ قال العبد: نعم! قال: لم قتلته؟ قال: لأنه هو بی و طالبنی عن نفسی فقتلته، فأمر امیرالمؤمنین بنبش قبره، فلم یجدوه، فقال (ع): صدق حبیبی رسول‏الله، انی سمعته یقول: من عمل من امتی عمل قوم لوط یحشر معهم. قال السید: و هذا الخبر أیضا مما یستدل به علی وجود الملک النقالة.

و فی «غوالی اللئالی» عن کمیل بن زیاد أنه قال: سمعت امیرالمؤمنین (ع) یقول: ادفنوا موتاکم أنی شئتم، فلو کانوا صلحاء ابرارا لنقلهم الملائکه الی جوار بیت الله المحرم و مدینه رسوله المعظم، و لو کانوا فسقاء اشرار لنقلهم الملائکة الی حیث یجدونه أهلا، انتهی.

و خبر سابق را که به ترجمه نقل شد، نقل کرده که حکایت شیخین را متضمن بود.