جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سر ایمانی

زمان مطالعه: 4 دقیقه

معاصی صادره از شخص انسانی بر اقسامی است، از مبادی مختلفه صادر شود:قسم اول آن است که از سوء فطرت و خبث طینت و اعوجاج طبیعت از اعتدال و استقامت است، مانند فحش در قول، و غیبت مردمانی درست رفتار، و کذب دائم، و آزار مردم به زبان که غالبا ناشی از حسد و بخل و حرص است. و گاهی که خالی از موانع باشد منتهی به ضرب و جرح و قتل شود. و چنین شخصی به حسب صورت اگر چه انسان است و لیک در معنی از سنخ سباع و درندگان و وحوش است، و در واقع خالی از ضعف عقیده و تصدیق ایمانی نباشد، و لا محاله سنخ ذات او آلوده به سجین است. و بسیار بعید است توفیق او به توبه، و شفاعت شافعین نصیب او نشود مگر بعد از زمان طویلی «و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور(1)».

و در شرح حال این طبقه وارد شده که رسول اکرم فرمود: «ان الله حرم الجنة علی کل فحاش بذی قلیل الحیاء لا یبالی ما قال و لا ما قیل له، فانک ان فتشتة لم تجده الا لغیة او شرک شیطان، فقیل: یا رسول‏الله، و فی الناس شرک شیطان؟ فقال: اما تقرأ قول الله: «و شارکهم فی الأموال و الأولاد…»(2) و فیه عنه (ص) أیضا: أبی الله لصاحب الخلق السیئی بالتوبة. قیل: فکیف ذلک یا رسول‏الله؟ قال: لأنه اذا تاب من ذنب وقع فی ذنب أعظم منه(3)

و صاحب این گونه از معاصی از رحمت واسعه بسیار دور است. نستجیر بالله الکریم.

قسم دوم معاصی است که به واسطه‏ی قوه‏ی شهویه صادر شود، مثل التذاذ بن مناکح و مطاعم و مشارب محرمه، و سبب این گونه معاصی، مقهور شدن قوه‏ی عاقله است، از قوه‏ی شهویه و غالبا در سن جوانی خواهد بود، هر زمانی که انکسار و ضعفی در قوه‏ی شهویه پیدا شود رجوع به توبه نماید، نادم بر افعال قبیحه‏ی خود شود. و کمتر کسی است که از این قسم معاصی خالی باشد، و غالبا موفق به توبه و انابه شود. حکیم سنائی گوید:

به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم

بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا

و عارف دیگری گوید:

«زهی بد طاعتی که مرا به عجب و خودبینی اندازد، و نیکو معصیتی که مرا به خوف اندازد».

روی ثقة الاسلام فی الکافی عن حمران بن أعین عن الباقر (ع) حین سأله عن اشیاء، و هم بالقیام، قال له: أخبرک – أطال الله بقائک لنا و أمتعنا بک – أنا نأتیک فما نخرج من عندک حتی ترق قلوبنا و تسلوا أنفسنا عن الدنیا، فتهون علینا ما أیدی الناس من هذه الأموال، ثم نخرج من عندک فاذا صرنا مع الناس و التجار أحببنا الدنیا، قال أبوجعفر (ع): ان أصحاب محمد قالوا: یا رسول‏الله، نخاف علینا النفاق، قال لهم: و لم تخافون ذلک؟ قالوا: أذا کنا عندک فذکرتنا و رغبتنا و جلنا و نسینا و زهدنا حتی کأننا نعاین الآخرة و الجنة و النار و نحن عندک، و اذا خرجنا من عندک حتی کأنا لم نکن علی شیئی، أفتخاف علینا النفاق و أن ذلک نفاق؟ فقال لهم رسول‏الله (ص): کلا ان هذه خطوات الشیطان قد رغبکم فی الدنیا، و الله لو تدومون علی الحال التی وصفتم أنفسکم لصافحتکم الملائکة و مشیتم علی الماء، و لو لا أنکن تذنبون فتستغفرون الله لأتی الله بخلق یذنبون و یستغفرون فیغفر لهم، ان المؤمن مفتن تواب، أما سمعت قول الله: «ان الله یحب التوابین…(4) «و قال: «استغفروا ربکم ثم توبوا الیه…(5) «.

و السر فیه أن الموجودات بأسرها مجالی اسمائه تعالی و مظاهر صفاته الحسنی، مظهر العفو و الغفور، و امثالهما لا یتحقق الا بأهل العصیان، و الیه أشار من قال:

خطای من ای شیخ بر من چه گیری

مرا عفو او با خطا می‏پسندد

و قال آخر:

ز جرم ماست که گفتی منم غفور و رحیم

اگر نه زهر بود چیست حاصل تریاک‏

و روی فی الکافی عن الصادق (ع) قال:… من جاء لیبدی عودة قد سترها الله تعالی فنحوه، فقال له رجل من القوم: جعلت فداک، الله انی لمقیم علی ذنب منذ دهر أرید أن أتحول عنه الی غیره فما أقدر علیه، فقال: ان کنت صادقا فان الله یحبک، و ما یمنعه أن ینقلک عنه الی غیره الا لکی تخافه(6)

و روی فیه أیضا عنه (ع) أو عن أبیه قال: «دخل رجلان المسجد، أحدهما عابد و الآخر فاسق: فخرجا من المسجد و الفاسق صدیق و العابد فاسق، و ذلک أنه یدخل العابد المسجد مدلا بعبادته یدل بها فتکون فکرته فی ذلک، و یکون فکرة الفاسق فی التندم علی فسقه و یستغفر الله لما صنع من الذنوب(7) «.

و مخفی نباشد که این دو قسم که ذکر شد از گناهان، ناشی از ملکات شود و لا محاله مبدئی راسخ در نفس دارد و توبه از آنها سخت است، و لیکن هرگاه توبه‏ی حقیقی واقع شود ملکات ثابته‏ی چندین ساله را برطرف کند، مانند شخصی مسموم که تریاق نوشد که دفعة اثر زهر برداشته شود. و همچنین است رجوع از کفر و اعتقادات فاسده و اختیار اسلام که تأثیر آنی دارد و ملکات راسخه‏ی حال کفر را بی‏اثر کند، اگر چه اسلام او به لحظه‏ای قبل از موت باشد.

در کافی از معاویة بن وهب روایت شده که مرد پیری در حال مرض موت بود بر طریقه‏ی اهل سنت، در آن حال طریقه‏ی ولایت و حقیت امیرالمؤمنین را بر وی عرضه داشتند، اقرار کرد و فریادی برکشید و جان داد. شرح حال او را به حضرت صادق (ع) عرضه داشتند، فرمود: داخل بهشت می‏شود. علی بن سری حاضر بود، عرض نمود که این مرد زیاده بر یک دمی این عقیده اظهار نکرد و زیاده بر این چیزی نشناخت. گفت: دیگر چه می‏خواهید از او؟ به خدا سوگند داخل بهشت شد(8)

قسم سوم معاصی است که به حسب اتفاق صادر شود و مبدأ راسخی نداشته باشد که در آیه‏ی مبارکه اشاره‏ی به آن فرموده: «الذین یجتنبون کبائر الاثم و الفواحش الا اللمم»،(9) که در تفسیر

آن وارد شده: «یلم بالذنب ثم یستغفر منه».(10)

و در خبری در کافی از حضرت صادق (ع) روایت کرده: «اللمم من العبد الذی یلم بالذنب بعد الذنب لیس من سلیقته، ای من طبیعته(11)

و در خبری دیگر فرمود: «المؤمن لا یکون سجیته الکذب و البخل و الفجور، و ربما ألم من ذلک شیئا لا یدوم علیه(11)» و این قسم معاصی را عفو الهی تدارک نماید و مواخذه نشود. و در احادیث وارد شده که آنچه از مؤمن در حال دلتنگی و غضب صادر شود، بر او نوشته نشود، و الله العالم باسراره.


1) نور، 40.

2) کلینی: کافی، ج 2، ص 324 – 323.

3) همان، ص 321.

4) بقره‏ی، 222.

5) هود، 3.

6) کلینی: کافی، ج 2، ص 424.

7) همان، ص 442.

8) همان، ص 440.

9) نجم، 32.

10) کلینی: کافر، اصول، ج 2، ص 442.

11) همان.