عمر سعد، به هوس رسیدن به استانداری «ری»، حسین بن علی را کشت.قرار بود بهملک ری گماشته شود که حادثه کربلا پیش آمد.ابن زیاد، قبل از عزیمتش به حوزه استانداری، او را مامور سرکوب سید الشهدا «ع» نمود.ابتدا میخواست قبول نکند.ولی دید اگر نپذیرد حکومت ری را از دست خواهد داد.بالاخره نتوانست بر جاذبه دنیا و ریاست غلبه کند.درباره علاقهاش به ولایت «ری»، هر چند به کشتن حسین بن علی «ع» بیانجامد، چنین خواند:
ءأاترک ملک الری و الری منیتی
او اصبح ماثوما بقتل حسین
و فی قتله النار التی لیس دونها
حجاب و لکن لی فی الری قرة عین(1)
و اینگونه حب دنیا چشم او را کور کرد.طبق برخی نقلها امام حسین «ع» پس از آنکه دلباختگی عمر سعد را به حکومت ری دید (روز عاشورا در یک گفتگو) به او فرمود: امیدوارم از گندم ری، جز اندکی نخوری!عمر سعد از روی تمسخر گفت: اگر از گندمش نخورم، جو آن هم برایم کافی است. (در برخی منابع «گندم عراق» آمده است)(2)
1) الخصائص الحسینیة، شیخ جعفر شوشتری، ص 71.
2) مقتل الحسین، مقرم، ص 248.