از جمله وسایل تزیینی دستههای عزاداری است و قدمت آن به عهد صفویه میرسد. پایهای است که بر روی آن یک صندوق و بر روی صندوق، زبانه بلندی قرار دارد و شالینیز بر سر زبانه میبندند و مانند علمات، یک نفر آن را حمل میکند.(1) این کلمه در اصل بهمعنای دم اسب است (در ترکی) که بر سر علم میبستهاند.به نوشته دهخدا: «علم مانندیکه بر سر آن به جای پرچم، منگولهای از پشم یا ابریشم آویزند، بیرق ترکان عثمانی، و آندم اسبی بود بر سر نیزه و بر آن گروههای از زر.»(2)
«در اصل، یکی از آلات جنگی بوده است.به نوشته حسین واعظ کاشفی در فتوتنامه «توق، همین نیزه است، اما به شرط آنکه پرچم داشته باشد… توق، اصل و نشانه را گویند و در هر لشکرگاهی که توق زدند، هر کس میداند که جای او کجاست، آنجا رود…» در عصر صفویه، توغ از تجهیزات دسته بود، اما زبانه نداشت، اکنون توغها دارای زبانه هستند… هر تکیه تعدادی توغ دارد که در روزهای خاص از ایام محرم، آنها را جامه (لباس) میکنند… مردم عزادار، با نظمی خاص در دستههای سینهزنی و زنجیرزنی وارد تکیه شده و به دنبال
آن توغها با شور و هیجانی خاص، به همراه شیون و ناله مردان و زنان به حالت نیمه افراشته نگه داشته میشوند…»(3) اینگونه احساسات و شعائر مذهبی ستودنیاست، ولی کاش نیمی از آنچه به تجهیزات و علمات و توق و ابزار، بها داده میشود، برایمحتوای عاشورا و تعالیم نهضت امام حسین «ع» و هدف عزاداری بها داده شود.
1) تاریخ تکایا و عزاداری قم، ص 216.
2) لغتنامه، دهخدا.
3) کیهان فرهنگی (مجله)، سال 10 شماره 3، ص 31.