جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بیعت

زمان مطالعه: 3 دقیقه

در حادثه کربلا، تلاش عمده دشمن آن بود که حسین بن علی‏ «ع‏» را به بیعت با یزید بن‏معاویه وادارد و آن حضرت هم نپذیرفت تا شهید شد.

نگاهی ریشه‏ای‏تر به‏ «اصل بیعت‏»: بیعت به معنای پیمان و عهد بستن است.شکستن ‏بیعت، نزد عرب بسیار زشت بوده است.بیعت با حاکم، نوعی رای موافق دادن و امضا و تبعیت و تعهد اطاعت محسوب می‏شد و عدم بیعت، نوعی تمرد و به رسمیت نشناختن. بیعت در صدر اسلام، مفهوم اطاعت و پذیرش حکومت را داشت و بیعت کننده با حاکم، نمی‏توانست با او به مخالفت و جنگ بپردازد و آنگاه که علنی انجام می‏گرفت، مردم، بیعت‏کننده را طرفدار خلیفه و حاکم می‏شناختند و پس گرفتن بیعت، معمول و مقبول نبود، چون هم جانش در خطر می‏افتاد، هم آبرویش.در تاریخ اسلام، بیعت عقبه، بیعت رضوان ‏و… وجود داشت.قرآن، بیعت مردم را با پیامبر، بیعت با خدا می‏داند: «ان الذین یبایعونک ‏انما یبایعون الله، ید الله فوق ایدیهم فمن نکث فانما ینکث علی نفسه…»(1) درباره بیعت‏ زنان مؤمن با پیامبر، می‏خوانیم: «اذا جاءک المؤمنات یبایعنک… فبایعهن‏»(2) که مواد بیعت ‏را هم مطرح می‏کند.

بیعت، دست دادن با کسی به عنوان عهد و پیمان بر امری است و سوگندی است برای ‏وفاداری به یک نظام و حاکم.دست در دست‏ حاکم و امیر و والی یا نماینده او گذاشتن‏ بیعت تلقی می‏شود و بیعت در اسلام، نه به عنوان روش انتخاب رهبر، بلکه به مثابه عامل‏ تحکیم حکومت‏ یک امام و رهبر شایسته تلقی می‏گردد، آن هم بر محور شرع و قانون ‏خدا.به فرموده علی‏ «ع‏» در نهج البلاغه‏ «لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق‏».در کتب‏ حدیث، باب خاصی برای آن گشوده‏اند که حاکی از اهمیت آن در نظام سیاسی و اجتماعی ‏اسلام است.(3) از این رو، پس از وفات پیامبر اسلام، موضوع بیعت کردن و بیعت گرفتن از مردم به نفع حکومت، حساسیت‏ سیاسی فوق العاده‏ای یافت و در سقیفه خود را نشان داد.

طبق همین اصل، علی‏ «ع‏» و یاران همدل او را می‏خواستند به بیعت وادارند.خود آن ‏حضرت نیز پس از مرگ عثمان، با بیعت مردم با وی، خلافت را عهده‏دار شد.

بیعت گرفتن معاویه به نفع پسرش یزید، در زمانی که هنوز خودش زنده بود، آن هم با تهدید و ارعاب و زور، از نقاط ننگ سلطه امویان است.معاویه در سال 59 از مردم شام و چهره‏های معروف قبایل، به نفع یزید به عنوان ولیعهد خویش بیعت گرفت و نامه دعوت ‏به بیعت را به شهرهای دیگر هم نوشت.البته مورد اعتراضهایی هم قرار گرفت.ولی‏ مخالفان را سرکوب می‏کرد.(4) پس از مرگ معاویه نیز، یزید به والی مدینه نامه نوشت که به‏ هر صورت از حسین بن علی‏ «ع‏» بیعت بگیرد.امام حسین نیز که یزید را شایسته خلافت ‏نمی‏دانست، از بیعت امتناع داشت و می‏فرمود: «مثلی لا یبایع مثل یزید». کسی مثل من با مثل یزید بیعت نمی کند.

در دورانی هم که سید الشهدا در مکه بود، در پی نامه‏ها و دعوتهای کوفیان برای‏ عزیمت به آنجا، آن حضرت مسلم بن عقیل را فرستاد.شیعیان کوفه نیز با نماینده ‏امام حسین بیعت کردند.تعداد بیعتگران کوفه با مسلم را 18 هزار تا 25 هزار هم نوشته‏اند.(5)

«برداشتن بیعت‏» از سوی امام یا والی، در واقع آزاد گذاشتن بیعتگر نسبت به تعهدی بودکه با بیعت‏ سپرده بود. امام حسین‏ «ع‏» شب عاشورا، ضمن خطبه‏ای وفای یاران را ستود و برایشان پاداش الهی طلبید، آنگاه بیعت را با این جملات از آنان برداشت تا هر که‏ می‏خواهد، از پوشش شب استفاده کرده، صحنه را ترک گوید: «الا و انی قد اذنت لکم‏ فانطلقوا جمیعا فی حل لیس علیکم حرج منی و لا ذمام، هذا اللیل قد غشیکم فاتخذوه‏ جملا».(6) البته یاران یکایک برخاسته و با نطقهای پرشوری اعلام وفاداری کردند و آن ‏شب، کسی نرفت.سخن مسلم بن عوسجه، زهیر، فرزندان مسلم بن عقیل و دیگران ‏معروف است.(7)


1) فتح، آیه 10.

2) ممتحنه، آیه 12.

3) باب لزوم البیعة و کیفیتها و ذم نکثها (بحار الانوار، ج 64، ص 181، چاپ بیروت).

4) مروج الذهب، ج 3، ص 27.درباره بیعت گرفتن معاویه برای یزید، ر.ک: الغدیر، ج 10، ص 242.

5) مقتل الحسین، مقرم، ص 168.

6) بحار الانوار، ج 44، ص 393.

7) همان. (پیرامون‏ «بیعت‏»، به بحث مفصل در‏ «دایرة المعارف تشیع‏» ج 3، ص 581 مراجعه کنید.).