جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دعا و قدردانی از غلام اباذر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

شخصی بنام «جون» که در گذشته غلام اباذر بود، در سفر عاشورا همراه امام حسین‏ علیه السلام به کربلا آمد، امام به او اجازه داد تا در نبرد عاشورا شرکت نکند و هرجا که دوست دارد برود.

حدیث 357

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: أَنْتَ فی إِذْنٍ مِنّی، فَإِنَّما تَبِعْتَنا طَلَباً لِلْعافِیَةِ فَلا تَبْتُلْ بِطَریقِنا.

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (ای جون! من بیعت را از تو برداشتم و آزاد گذاشتم، زیرا تو به امید عافیت و آسایش تا اینجا به همراه ما آمده‏ای و در راه ما خود را به ناراحتی و مصیبت مبتلا مگردان.(1)

در جواب امام گفت: نه هرگز! من در سلامت و امنیّت با شما بودم، و از سفره شما بهرمند شدم حال که لحظه‏های خطر است شما را رها کنم؟ نه هرگز دست از شما بر نمی‏دارم گرچه رنگ پوست من سیاه است، شما را رها نمی‏کنم تا خون ما با خون شما بهم آمیزد.

پس از کشته شدن او، امام در کنار جنازه‏اش فرمود:

اَللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ، وَطَیِّبْ ریحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الْاَبْرارِ، وَ عَرِّفْ بَیْنَهُ وَبَیْنَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.

(خدایا رویش را سفید و بدنش را خوشبو و با ابرار و نیکان محشورش بگردان و میان او با محمّد و خاندانش آشنائی بیشتر برقرار فرما.(2)


1) کتاب لهوف ابن طاووس ص47، مثیر الأحزان ص63، بحار الأنوار ج45 ص23، عوالم بحرانی ج17 ص265، أعیان الشیعة ج1 ص 605، بحار الأنوار ج45 ص 22، عوالم بحرانی 17 ص 265، اعیان الشیعة ج1 ص 605.

2) بحار الأنوار ج45 ص22، عوالم بحرانی ج17 ص265، اعیان الشیعة ج1 ص605.