جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آگاهی و علم غیب امام حسین‏

زمان مطالعه: 5 دقیقه

همه شیعیان می‏دانند و باوردارند که علم غیب از طرف پروردگار جهانیان در اختیار پیامبران الهی و رسول گرامی اسلام، و امامان معصوم علیهم السلام قرار می‏گرفت، تا مشکلات امور امّت اسلامی را برطرف کنند، و بتوانند با وحی الهی به همه نیازمندی‏های انسان‏ها پاسخ گویند. جابر جعفی از امام سجّاد علیه السلام نقل کرد که: عَرَبی چون اعتقاد به علم غیب امامان معصوم علیهم السلام نداشت، در حالی که جُنُب بود به دیدار امام حسین‏ علیه السلام رفت تا او را بیازماید، وقتی درب خانه آن حضرت را کوبید:

حدیث 345

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: أَما تَسْتَحْیی یا أَعْرابیّ أَنْ تَدْخُلَ إِلی إِمامِکَ وَأَنْتَ جُنُبٌ وَ قالَ: أَنْتُمْ مَعاشِرَ

الْعَرَبِ إذا خَلَوْتُمْ خَضْخَضْتُم.

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (ای اعرابی آیا شرم نمی‏کنی که در حال جنابت بر امام خود وارد می‏شوی؟ شما عرب‏ها وقتی خلوت می‏کنید اختیار از دستتان می‏رود.(1)

آن شخص که دچار حیرت شده بود بازگشت، غسل کرد و آنگاه با لباس و بدن پاک خدمت امام رسید و مشکلات فکری خود را پرسید.

آگاهی از توطئه منافقین

پس از امضاء قراردادنامه صلح با معاویه که جنگ و خونریزی از بین رفته بود، گروهی از اهل کوفه که دارای اغراض سیاسی بودند، پنهانی با محمّد بن حنفیّه ارتباط برقرار کردند و گفتند: شما قیام کنید ما با شما هستیم و معاویه را از سر راه بر می‏داریم.

ایشان جواب رد دادند. آن گروه دست از اغراض سیاسی خود بر نداشتند، پنهانی با امام حسین‏ علیه السلام تماس گرفتند و گفتند: شما قیام کنید ما شما را یاری می‏دهیم.

حدیث 346

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: إِنَّ الْقَوْمَ إِنَّما یُریدُونَ أَنْ یَأْکُلوُا بِنا وَ یَسْتَطِیْلوُا بِنا وَ یَسْتَنْبِطُوا دِماءَ النَّاسِ وَ دِماءَنا

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (این گروه می‏خواهند بوسیله ما شکم خود را تأمین کنند و بوسیله ما

به بزرگواری برسند، و خون مردم و ما را بیهوده بر زمین ریزند.(2)

آگاهی امام به سرنوشت عمر سعد

در دوران صلح که هنوز از تحوّلات سیاسی کوفه خبری نبود، و ماجرای کربلایی وجود نداشت، روزی عمر سعد، امام حسین‏ علیه السلام را دید و گفت: ای اباعبدالله! برخی از انسان‏های کم عقل گمان می‏کنند من قاتل تو هستم.

حدیث 347

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: اِنَّهُمْ لَیْسُوا بِسُفَهاءَ وَلکِنَّهُمْ حُلَماءُ، أَما اَنَّهُ یَقَرُّ عَیْنی أَنَّکَ لا تَأْکُلُ بُرَّ الْعِراقِ بَعْدی اِلاَّ قَلیلاً.

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (آنان کم عقل نیستند بلکه عاقل و بردبارند، تو مرا خواهی کُشت، امّا بدان! چشم من روشن خواهد شد از اینکه تو از گندم عراق جز اندک نخواهی خورد.(3)

آگاهی امام از ذکر پرندگان

پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام از نطق انواع پرندگان آگاهی داشتند و آنها را درک می‏کردند، امام حسین‏ علیه السلام نیز از نطق و ذکر پرندگان آگاه بود، و می‏دانست هر پرنده‏ای چگونه با خدا راز می‏گوید، زیرا:

حدیث 348

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: ما خَلَقَ اللهُ مِنْ شَی‏ء إِلاَّ وَ لَهُ تَسْبیحٌ یَحْمِدُ بِهِ رَبَّهُ

ثُمَّ تَلا هذه الآیة: «و إِنْ مِنْ شَیٍ‏ء إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِنْ لاتَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ»(4)

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (پروردگار هستی چیزی خلق نکرد جز آنکه با ذکر خاصّی خدا را حمد و سپاس می‏گوید «سپس این آیه را خواند»: و چیزی در نظام هستی وجود ندارد جز آنکه خدا را شکر و سپاس می‏گوید، لکن شما حمد و سپاس آنها را درک نمی‏کنید.(5)

خبر دادن از دزدان راه

برخی از کارگران امام حسین‏ علیه السلام می‏خواستند به مسافرت بروند آنحضرت به آنها رهنمود داد و فرمود:

حدیث 349

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: لا تَخْرُجُوا یَوْمَ کَذا وَاخْرُجُوا یَوْمَ کَذا، فَإِنَّکُمْ إِنْ خالَفْتُمُونی قُطِعَ عَلَیْکُمْ

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (در فلان روز سفر نکنید، بلکه در روز دیگری از مدینه خارج شوید، مبادا سرپیچی کنید، اگر با دستور من مخالفت کنید اسیر دزدان راه می‏شوید.)

کمی گذشت و کارگران شتاب کردند و به رهنمود امام عمل نکردند، در بین راه دزدان بر آنها هجوم آوردند و آنها را کشتند و اموالشان را به غارت بردند. وقتی خبر به امام رسید فرمود:

لَقَدْ حَذَّرْتُهُم فَلَمْ یَقْبَلُوا مِنّی (من آنها را پرهیز دادم ولی گوش نکردند.)

امام حسین‏ علیه السلام با ناراحتی نزد والی مدینه رفت. فرماندار مدینه تا امام را دید از کشته شدن کارگران آنحضرت اظهار تأسّف کرد و گفت یا اباعبدالله خدا به شما پاداش نیکو عطا فرماید.

امام‏ علیه السلام فرمود: اگر قاتلان غارتگر را به تو معرّفی کنم تو آنها را قصاص می‏کنید؟.

فرماندار مدینه گفت: آری! مگر شما آنها را می‏شناسید؟. امام فرمود: آری. سپس اشاره به مردی کرد که در کنار فرماندار مدینه نشسته بود. آن مرد که غافلگیر شده بود گفت: تو از کجا مرا می‏شناسی؟ و چرا بسوی من نشانه رفته‏ای؟.

امام‏ علیه السلام فرمود: اگر همه نشانه‏ها را بگویم و نام همراهان تو را افشاء کنم، که چگونه و بکجا و سوار بر چه مرکبی، راه را بستید و کدامیک شما چه کسی را کشت، اعتراف می‏کنی؟ آنگاه همه ماجرا را بی کم و کاست بیان فرمود بگونه‏ای که آن مرد گفت: سوگند بخدا! حسین راست می‏گوید.

فرماندار تمام همراهان آن مرد را دستگیر و همه را اعدام کرد.

خبر از شهادت زید

امام باقر علیه السلام نسبت به آینده قیام حضرت «زید» برادرش آگاهی داشت و محل بدار کشیدن او را می‏دانست. روزی به اصحاب خود فرمود که حضرت اباعبدالله‏ علیه السلام ماجرای «زید» را اینگونه بیان فرمود:

حدیث 350

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: یا ابن مسلم حدّثنی أبی عن أبیه الحسین‏ علیه السلام قال: وَضَعَ رَسُولُ اللهِ‏ صلی الله علیه وآله یَدَهُ عَلی کِتْفی وَ قالَ: یا بنیّ یخرج من صلبک رجل یقال له زید یقتل مظلوماً، إذا کان یوم القیامة حشر إلی الجنّة»(6)

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (روزی رسول ‏خدا صلی الله علیه و آله و سلم دست مبارک بر روی دوش من گذاشت و فرمود، فرزندم، از پُشت تو مردی متولّد می‏شود که نا او «زید» است، و مظلومانه کشته می‏شود و آنگاه که روز قیامت فرا رسد بی حساب بسوی بهشت خواهد رفت).(7)

خبر از شتر گمشده اعرابی

ابن عبّاس نقل کرد: روزی با امام حسین‏ علیه السلام نشسته بودیم، ناگاه اَعرابی از راه رسید و سخت ناراحت بود و گفت: ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم! شتر من گمشده، و جز آن مرکبی ندارم، پدرت امیرالمومنین‏ علیه السلام گمشدگان را هدایت می‏کرد، و گمشده‏ها را به صاحبانشان باز می‏گرداند، بدادم برس.

حدیث 351

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: اِذْهَبْ اِلیَ الْمَوْضِعِ الْفُلانیّ تَجِدُ ناقَتَکَ واقِفَةً وَ فی مُواجِهِها ذِئْبٌ أَسْوَدُ

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (در فلان قسمت صحرا برو شترت را پیدا می‏کنی که ایستاده است، و روبروی شتر تو گرگ سیاهی قرار دارد.(8)

مرد عرب رفت و شترش را پیدا کرد و بازگشت و از امام تشکّر و قدردانی کرد.

خبر از محفوظ ماندن کعبه

امام صادق‏ علیه السلام نقل کرد: در یکی از سال‏ها در مراسم حج که حضرت اباعبدالله‏ علیه السلام نیز حضور داشت، سیل بزرگی آمد و تمام اطراف کعبه و مقام ابراهیم را گرفت، مردم مضطرب و نگران بودند و به مقام ابراهیم نگاه‏ها دوخته شد، فکر می‏کردند آن سیل عظیم کعبه و مقام را از جای می‏کند.

پس امام حسین‏ علیه السلام اظهار داشت:

حدیث 352

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: نادِ إِنَّ اللهَ قَدْ جَعَلَهُ عَلَماً لَمْ یَکُنْ لِیَذْهَبَ بِهِ فَاسْتَقِرُّوا(9)

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (با صدای بلند اعلان کن که همانا خداوند کعبه رانشانه استوار قرار داد، هرگز با این سیل از جای خود تکان نمی‏خورد، آرام باشید.(10)


1) خرائج و جرائح ج1 ص246، وسائل الشّیعة ج1 ص476، بحارالانوار ج44 ص181، عوالم بحرانی ج17 ص56.

2) بدایه و نهایه ج8 ص174.

3) کشف الغمة ج2 ص9، ارشاد شیخ مفید ص251، بحارالأنوار ج44 ص263 حدیث20، عوالم بحرانی ج17 ص154 حدیث 1، مدینة المعاجز ج 4ص 61 حدیث 1087.

4) سوره اسراء آیه 44.

5) خرائج و جرائح ج1 ص248 حدیث 5، بحارالانوار ج64 ص27 حدیث 8.

6) حدثنا أبوعلی أحمد بن سلیمان، قال: حدثنی أبو علی بن همام، قال: حدثنا الحسن بن محمد بن جمهور،عن أبیه محمد ابن جمهور، عن حماد بن عیسی، عن محمد بن مسلم، قال: دخلت علی زید بن علی علیه السلام فقلت : إن قوما یزعمون أنک.

7) کفایة الاثر ص305.

8) اثبات الهداة ج5 ص211 حدیث 83.

9) محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد، عن ابن فضال، عن ابن کبیر، عن زرارة، قال: قلت لأبی جعفر علیه السلام: قد أدرکت الحسین علیه السلام؟.

10) اصول کافی ج4 ص223، من‏لایحضره الفقیه ج2 ص243حیدث 2380، اثبات الهداة ج5 ص176 حدیث3، کنزالدقائق ج2 ص157.