طرح امام حسین علیه السلام برای جهانی شدن انقلاب، و رساندن پیام عاشورا به گوش جهانیان بسیار جالب و کاربردی بود، زیرا در مراسم حج از تمام بلاد اسلامی مسلمانان شرکت دارند و در آنجا کاروانهای تجاری رفت و آمد میکنند که تبادل اخبار و اطّلاعات را سامان میدهند، خبر ورود امام علیه السلام به مکّه به زودی در تمام شهرهای اسلامی پخش شد و شیعیان کوفه بهترین فرصت را بدست آورده بودند گرچه در مدینه و بین راه چندبار نامههائی به امام نوشتند، امّا آخرین پیکها و نامههای خود را به شهر مکّه فرستادند، و با هزاران امضاء و دهها نامه از امام خواستند که شهر مکّه را رها کرده بسوی عراق حرکت کند. یک گروه را بوسیله سلیمان بن صُرَد، و مسیّب بن نجبة، و رفاعة بن شدّاد، و حبیب بن مظاهر، با نامهای همراه با دهها امضاء فرستادند و در آن نوشتند شیعیان کوفه در انتظار قدوم شما هستند و بیش از چهل هزار نفر هم اکنون یک صدا و با عشق و علاقه با شما بیعت کردند و تو را امام و خلیفه خود میدانند، و در پایان نامه آورده بودند که:
«فَالْعَجَلْ اَلْعَجَلْ! وَالسَّلامُ عَلَیْکَ» «بشتابید! بشتابید! درود بر شما)
نامهای دیگر را عبدالله بن سبع همدانی و عبدالله بن وال تمیمی، در ماه رمضان به امام رساندند.
و نامههائی که تعداد آن را 150 نامه نوشتند توسّط قیس بن مسهّر صیداوی، و عبدالرّحمن عبدالله بن کدن أرحبی و عمارة بن عبید سلولی آوردند و نامهای از طرف هانی بن هانی و سعید بن عبدالله حنفی رسید و نامههائی از طرف شبث بن ربعی، و حجّار بن أبجر، و یزید بن حارث، و عزرة بن قیس، و عمرو بن حجّاج زبیدی، و محمّد بن عمر تمیمی رسید که در آن نوشتند: باغهای کوفه سرسبز و درختان به بار نشستند، و مردم همه در لشگرهای رزمی آمادهاند.
1 – پاسخ مثبت به نامههای کوفیان
امام حسین علیه السلام پس از مطالعه آنهمه نامه و پیک و گروههای اعزامی از کوفه، بپاخاست، غسل کرد و دو رکعت نماز بین رکن و مقام ابراهیم خواند و سپس از خدا طلب خیر کرد، و آنگاه فرستادگان مردم کوفه را جمع کرد و خطاب به آنها اظهار داشت:
حدیث 268
قال الامام الحسین علیه السلام: إِنّی رَأَیْتُ جَدّی رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه وآله فی مَنامی وَقَدْ أَمَرَنی بِأَمْرٍ وَأَنَا ماضٍ لاَِمْرِهِ، فَعَزَمَ اللهُ لی بِالْخَیْرِ، إِنَّهُ وَلیُّ ذلِکَ، وَالْقادِرُ عَلَیْهِ إِنْ شاءَ اللهُ تَعالی.(1)
امام حسین علیه السلام فرمود: (من جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در خواب دیدم که مرا به کاری أمر فرمود و من هم اکنون بدنبال همان کار «سفر بسوی عراق» هستم، خدا برای من خیر و نیکی اراده کرده است که او صاحب اختیار آن است، و بر آن قدرتمند است اگر خدای بزرگ بخواهد.)
2 – ارسال نامه به کوفه و فرستادن نماینده سیاسی
امام حسینصلی الله علیه و آله و سلم سرانجام تصمیم گرفت مکّه را ترک گفته بسوی عراق و کوفه برود، امّا پیش از حرکت باید نماینده سیاسی خود حضرت مسلم بن عقیل را اعزام دارد، تا تحوّلات سیاسی کوفه را درست ارزیابی کند، و اخبار و شرائط حاکم بر کوفه را به امام اطّلاع دهد و از انسانهای آماده بیعت بگیرد، از اینرو به کوفیان نوشت:
حدیث 269
قال الامام الحسین علیه السلام: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، مِنَ حُسَیْنِ بْنِ عَلّیٍ، إِلی الْمَلَأِمِنَ الْمُؤْمنینَ وَالْمُسْلِمینَ، أَمَّا بَعْدُ: فَاِنَّ هانِئاً وَسَعیداً قَدِما عَلَیَّ بِکُتُبِکُمْ – وَکانا آخِرَ مَنْ قَدِمَ عَلَیَّ مِنْ رُسُلِکُمْ -، وَقَدْ فَهِمْتُ کُلَّ الَّذیِ اقْتَصَصْتُمْ وَذَکَرْتُم، وَمَقالَةَ جُلِّکُمْ: إِنَّهُ لَیْسَ عَلَیْنا إِمامٌ فَأَقْبِلْ، لَعَلَّ اللهُ أَنْ یَجْمَعَنا بِکَ عَلَی الْهُدی وَالْحَقِّ. وَقَدْ بَعَثْتُ إِلَیْکُمْ أَخی وَابْنَ عَمّی وَثِقَتی مِنْ أَهْلِ بَیْتی (مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ) وَأَمَرْتُهُ أَنْ یَکْتُبَ إِلَیَّ بِحالِکُمْ وَأَمْرِکُمْ وَرَأْیِکُمْ. فَاِنْ کَتَبَ إِلَیَّ: أَنَّهُ قَدْ أَجْمَعَ رَأْیُ مَلَئِکُمْ، وَذَوِی الْفَضْلِ وَالْحِجی مِنْکُمْ، عَلی مِثْلِ ما قَدِمَتْ عَلَیَّ بِهِ رُسُلُکُمْ، وَقَرَأْتُ فی کُتُبِکُمْ، اَقْدِمُ عَلَیْکُمْ وَشیکاً إِنْ شاءَاللهُ. فَلَعَمْری مَاالْإمامُ إِلاَّ الْعامِلُ بِالْکِتابِ، وَالآخِذُ بِالْقِسْطِ، وَالدَّائِنُ بِالْحَقِّ، وَالْحابِسُ نَفْسَهُ عَلی ذاتِ اللهِ، وَالسَّلامُ.(2)
امام حسین علیه السلام فرمود: (بنام خداوند بخشنده و مهربان، از حسین بن علی بسوی گروهی از مومنان و
مسلمانان، پس از ستایش پروردگار، همانا هانی و سعید با نامههای شما کوفیان نزد من آمدند و این دو نفر آخرین فرستادههای شما بودند، من آنچه را که نوشتید و حکایت کردید درک کردم و سخن همه شما این بود که: «امام و رهبری نداریم بسوی ما بشتاب، شاید خدا ما را بر هدایت و حق رهنمون باشد».
پس من بسوی شما، برادرم و پسر عمویم و فرد مورد اطمینان خود، مسلم بن عقیل را میفرستم، به او دستور دادم که احوال و اوضاع سیاسی شهر شما را بمن گزارش کند و رأی و نظر شما را بشناسد. اگر مسلم پس از ارزیابی تحوّلات کوفه بمن بنویسد که رأی و نظر اکثر شما کوفیان و بزرگان شهر همانند گذشته است، و منتظر من هستید بسوی شما میآیم، اگر خدا بخواهد. سوگند بجان من! رهبر جامعه نیست مگر کسی که به قرآن عمل کند، بر عدالت رفتار نماید، و حق را بطلبد و اجرا کند، و خود را تسلیم خدا نماید با درود)
و به هنگام اعزام مسلم بن عقیل به او فرمود:
حدیث 270
قال الامام الحسین علیه السلام: إنّی مُوَجِّهُکَ إِلی أَهْلِ الْکُوفَةِ وَهذِهِ کُتُبُهُمْ إِلیَّ، وَسَیَقْضِی اللهُ مِنْ أَمْرِکَ ما یُحِبُّ وَیَرضی، وَأَنَا أَرْجُو أَنْ أَکوُنَ أَنَا وَأَنْتَ فی دَرَجَةِ الشُّهَداءِ، فَامْضِ عَلی بَرَکَةِ اللهِ حَتّی تَدْخُلَ الْکُوفَةَ، فَإِذا دَخَلْتَها فَاَنْزِلْ عِنْدَ أَوْثَقِ أَهْلِها، وَادْعُ الناسَ إِلی طاعَتی وَاخْذُلْهُمْ عَنْ آلِ أَبی سُفْیانَ، فَإِنْ رَأَیْتَ النَّاسَ مُجْتَمِعینَ عَلی بَیْعَتی فَعَجِّلْ لی بِالْخَبَرِ حَتیَّ أَعْمَلَ عَلی حَسَبِ ذلِکَ إِنْ شاءَاللهُ تَعالی(3)
امام حسین علیه السلام فرمود: (من تو را بسوی کوفه میفرستم و اینها که میبینی نامههای کوفیان است، و زود است که خداوند آنچه را که دوست دارد و خشنود است در کار تو انجام دهد، و من امیدوارم تا من و تو در جایگاه شهیدان باشیم، حرکت کن به برکت خدا تا وارد کوفه شوی، پس از ورود به شهر کوفه، در خانه مطمئنترین افراد وارد شو، و مردم را به پیروی از من فراخوان و آنها را از فرزندان ابوسفیان پرهیزده، پس اگر دیدی مردم بر بیعت من اتّفاق نظر دارند زود مرا اطّلاع ده، تا طبق گزارش تو عمل کنم اگر خدای بزرگ بخواهد.)
آنگاه مسلم را در آغوش کشید و به هنگام وداع، هر دو گریستند. مسلم بن عقیل راه عراق را در پیش گرفت، سر راه مخفیانه به مدینه رفت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را زیارت کرد، و در مسجد النّبی دو رکعت نماز خواند و با خانوادهاش مخفیانه وداع کرد و با دو راهنما بسوی کوفه حرکت کرد، گرچه در بین راه دچار بی آبی و گرمازدگی شدند و راهنمایان مسلم از تشنگی مردند، امّا مسلم بهمراه قیس بن مسهّر با تحمّل تمام مشکلات خود را بکوفه رساند.
3 – نامه به بزرگان بصره
در تداوم ابلاغ پیام قیام عاشورا به مسلمانان، حضرت اباعبدالله علیه السلام نامهای به بزرگان بصره، مانند مالک بن مسمع بکری، أحنف بن قیس، منذر بن جارود، مسعود بن عمرو، قیس بن هیثم، عمرو بن عبیدالله بن معمّر نوشت و آنها را از تحوّلات سیاسی روز با خبر ساخت.
حدیث 271
قال الامام الحسین علیه السلام: أَمَّا بَعْدُ: فَاِنَّ اللهَ اصْطَفی مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله عَلی خَلْقِهِ، وَأَکْرَمَهُ بِنُبُوَّتِهِ، وَاخْتارَهُ لِرسالَتِهِ، ثُمَّ قَبَضَهُ اللهُ إِلَیْهِ وَقَدْ نَصَحَ لِعِبادِهِ وَبَلَّغَ ما اُرْسِلَ بِهِصلی الله علیه وآله وَکُنَّا أَهْلَهُ وَأَوْلِیاءَهُ وَأَوصیاءَهُ وَوَرَثَتَهُ وَأَحَقَّ النَّاسِ بِمَقامِهِ فِیالنَّاسِ، فَاسْتَأْثَرَ عَلَیْنا قَوْمُنا بِذلِکَ، فَرَضینا وَکَرِهْنَا الْفُرْقَةَ وَأَحْبَبْنا الْعافِیَةَ، وَنَحَنُ نَعْلَمُ أَنَّا أَحَقُّ بِذلِکَ الْحَقِّ الْمُسْتَحَقِّ عَلَیْنا مِمَّنْ تَوَلاَّهُ وَقْدَ أَحْسَنُوا وَأَصْلَحُوا وَتَحرُّوا الْحَقَّ، فَرَحِمَهُمُ اللهُ وَغَفَرَ لَنا وَلَهُمْ.
وَقَدْ بَعَثْتُ رَسُولی إِلَیْکُمْ بِهذَا الْکِتابِ، وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلی کِتابِ اللهِ وَسُنَّةِ نَبیِّهِصلی الله علیه وآله، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ اُمیتَتْ، وَاِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ اُحیِیَتْ، وَ إِنْ تَسْمَعُوا قَوْلی وَتُطیعُوا أَمْری اَهْدِکُمْ سَبیلَ الرَّشادِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُم وَ رَحْمَةُ اللهِ.(4)
امام حسین علیه السلام فرمود: (پس از ستایش پروردگار، همانا خداوند محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را برای هدایت انسانها برگزید، و او را به نبوّت بزرگ داشت، و برای رسالت خود انتخاب کرد، سپس او را بسوی خود برد در حالیکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بندگان خدا را نیکو پند داد، و آنچه به او وحی شد به مردم ابلاغ کرد.
و ما از خانواده او، دوستان او، و جانشینان او، وارث او، و سزاوارترین مردم به جایگاه رهبری او بودیم. تا آنکه قبیله ما بر ما ستم روا داشته، و حکومت را غصب کردند، پس راضی شدیم و تفرقه را خوش نداشتیم و سلامت و امنیّت را دوست داشتیم، و ما میدانیم که ما خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از دیگران به حکومت سزاوارتریم. من هم اکنون پیک خود را با این نامه بسوی شما فرستادم، و من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرشصلی الله علیه و آله و سلم دعوت میکنم، در حالی که سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در جامعه مرده و بدعتها زنده شده است، پس اگر گوش به سخنان من بسپارید، و دستور مرا اطاعت کنید شما را به راه رستگاری هدایت میکنم، درود خدا و رحمت او بر شما باد.).
ارسال این نامه شورش و حرکتی در مردم بصره ایجاد کرد، یزید بن مسعود، مردم قبیله بنی تمیم و بنی حنظله و بنی سعد را فراخواند، وقتی همه اجتماع کردند سخنرانی پرشوری ایراد کرد و سه قبیله معروف را برای پیروی از امام حسین علیه السلام آماده ساخت، امّا تا رفتند که حرکت خود را سامان دهند، و لشگری آماده سازند خبر شهادت امام حسین علیه السلام همه آنان را غافلگیر کرد.
1) فتوح ابن اعثم کوفی ج5 ص33، مثیرالأحزان ص26، کتاب لهوف ابن طاووس ص15، أعیان الشیعه ج1 ص589.
2) تاریخ طبری ج3 ص278 – ج7 ص235، ارشاد شیخ مفید ص204، کامل ابن أثیر ج2 ص534 – ج3 ص267 بحار الأنوار ج44 ص 334، عوالم البحرانی ج17ص 183، مقتل الحسین خوارزمی ج1 ص 195.
3) فتوح ابن اعثم کوفی ج5 ص36،مقتل الحسین خوازمی ج1 ص 196، واقعه طف ص96، تاریخ طبری ج7 ص235، اخبار طوال ص238.
4) تاریخ طبری ج3 ص280 – ج7 ص240، مثیرالأحزان ص27، بحارالأنوار ج44 ص340،أعیان الشیعة ج 1 ص 590، واقعه طف ص107.