پس از فراخواندن امام حسین علیه السلام به دارالحکومه، و برخورد تند و سیاسی امام علیه السلام با ولید بن عُتبه، بسیاری با مواضع قاطعانه آنحضرت آشنا شدند و دانستند که هرگز فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تسلیم باطل نخواهد شد. فردای آن روز مروان بن حَکَم امام حسین علیه السلام را در کوچههای مدینه ملاقات کرد. مروان این بار از باب نصیحت و اندرز صحبت را آغاز کرد که بیعت کردن با یزید برای دنیا و آخرت شما نیکوست.
حدیث 251
قال الامام الحسین علیه السلام: إِنَّا لِلَّهِ وَ إنَّا إلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلی الْاِسْلامِ اَلسَّلامُ إذْ قَدْ بُلِیَتِ الأُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یَزیدَ. ثم أقبل الحسین علیه السلام علی مروان و قال: وَیْحَکَ! أَتَأْمُرُنی بِبَیْعَةِ یَزیدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ! لَقَدْ قُلْتَ شَطَطاً مِنَ الْقَولِ یا عَظیمَ الزُّلَلِ! لا أَلُومُکَ عَلی قَوْلِکَلأنَّکَ الْلَعینُ الَّذیّ لَعَنَکَ رَسُولُاللهِ صلی الله علیه وآله وَ أَنْتَ فی صُلْبِ أَبیکَ الْحَکَمِ بْنِ أَبی الْعاصِ، فَإِنَّ مَنْ لَعَنَهُ رَسُولُاللهصلی الله علیه وآله لایُمْکِنُ لَهُ وَلا مِنْهُ إِلاَّ أَنْ یَدْعُوَ اِلی بَیْعَةِ یَزیدَ. ثم قال علیه السلام: إِلَیْکَ عَنّی یا عَدُوَّ اللهِ؟ فَإِنَّا أَهْلُ بَیْتِ رَسُولِاللهِ صلی الله علیه وآله وَالْحَقُّ فینا وَ بِالْحَقِّ تَنْطِقُ أَلْسِنَتُنا، وَ قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَاللهِ صلی الله علیه وآله یَقُولُ: الخلافة محرمة علی آل أبی سفیان، و علی الطلقاء أبناء الطّلقاء، فاذا رأیتم معاویة علی منبری فابقروا بطنه.
فَوَاللهِ لَقَدْ رَآهُ أَهْلُ المَدینَةِ عَلی مِنْبَرِ جَدّی فَلَمْ یَفْعَلُوا ما أُمِرُوا بِهِ، فَابْتَلاهُمُ
اللهُ بِاِبْنِهِ یَزیدَ! زادَهُ اللهُ فی النَّارِ عَذاباً.(1)
امام حسین علیه السلام فرمود: (ما همه از خدائیم و بسوی او بازمیگردیم، و باید بر اسلام سلام فرستاد که دارد از بین ما میرود، زیرا امّت اسلامی دچار حاکمی چون یزید شد، وای بر تو ای مروان! تو مرا دستور میدهی که با یزید بیعت کنم؟ در حالیکه او مردی فاسق است. «بتحقیق سخن ناروائی گفتی ای کسی که لغزشهای تو فراوان و بزرگ است»
تو را بر این سخن زشت سرزنش نمیکنم زیرا تو لعنت شدهای هستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تو را در حالی لعنت کرد که بر پُشت پدرت «حَکَم» بن عاص بودی.
و همانا کسی را که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم لعنت کند، چارهای جز این ندارد که مردم را به بیعت یزید بخواند. از من دور شو ای دشمن خدا! ما اهلبیت رسول خدائیم، و حق در میان ماست، و زبان ما به حق سخن میگوید و بتحقیق خودم از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود: «خلافت اسلامی بر فرزندان ابوسفیان حرام است، و بر آزادشدگان و فرزندان آزاد شدگان حرام است، پس هرگاه معاویه را بر روی منبر من دیدید شکم او را پاره کنید». پس سوگند بخدا! مردم مدینه معاویه را بر منبر جدّ من رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دیدند و دستور پیامبر را اجرا نکردند که خداوند آنها را به پسرش یزید دچار کرد، خدا عذاب او را در آتش زیاد کند).
مروان در حالی که غضبناک بود از آن حضرت جدا شد.
1) فتوح ابن اعثم کوفی ج5 ص17، مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی ج1 184، لهوف ابن طاووس ص20، مثیر الاحزان ص10.