حضرت اباعبدالله علیه السلام به میزان تحرّکات سیاسی بنیامیّه و شخص معاویه، در روزهای آخر زندگی، به تبلیغات گستردهای در مدینه، در سفر حج دست زد.
در منی طرفداران و یاران را در خیمهای جمع کرده و این سخنرانی را سامان داد.
حدیث 176
قال الامام الحسین علیه السلام: اِعْتَبِرُوا أَیُّهَا النَّاسُ بِما وَعَظَ اللهُ بِهِ أَوْلِیاءَهُ مِنْ سُوءِ ثَنائِهِ عَلَی الأحْبارِ إِذْ یَقُولُ: «لَولا یَنْهیُهُمُ الرَّبَّانیُّونَ وَالأحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْاِثمَ»(2)
وَ قالَ: «لُعِنَ الّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی إِسْرائِیلَ»(3) إلی قَوْلِهِ: «لَبئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ»(4)
وإِنَّما عابَ اللهُ ذلِکَ عَلَیْهِمْلأنَّهُمْ کانُوا یَرَوْنَ (مِنَ) الظَّلَمَةِ الَّذینَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمِ الْمُنْکَرَ وَالْفَسادَ فَلا ینَهَوْنَهُمْ عَنْ ذلِکَ رَغْبَةً فیما کانُوا یَنالُونَ مِنْهُمْ وَ رَهْبَةً مِمَّا یَحْذَرُونَ، وَاللهُ یَقُولُ: «فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ»(5)
وَقالَ: «اَلْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتِ بَعْضُهُمْ أَوْلیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَونَ عَنِ الْمُنْکَرِ»(6) فَبَدَأَ اللهُ بِالأمْر بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَریضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّها إِذا اُدِّیَتْ وَاُقیمَتْ اِسْتَقامَتْ الفَرائِضُ کُلُّها هَیِّنُها وَصَعْبُها، وَذلِکَ أَنَّ الأمْرَ بِالْمَعْرُوف وَالنَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ دُعاءٌ إِلَی الْاِسْلامِ مَعَ رَدِّ الْمَظالِمِ وَمُخالَفَةِ الظَّالِمِ، وقِسْمَةِ الْفَییء وَالْغَنائِمِ وَأَخْذِ الصَّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِها، وَوَضْعِها فی حَقِّها.
ثُمَّ أنْتُمْ أَیُّها الْعِصابَةُ عِصابَةٌ بِالْعِلْمِ مَشْهُورَةٌ، وَبالْخَیْرِ مَذْکُورَةٌ، وَبالنَّصیحَةِ مَعْرُوفَةٌ، وَ بِاللهِ فی أَنْفُسِ النَّاسِ مَهابَةٌ یَهابُکُمُ الشَّریفُ، وَ
یُکْرِمُکُمُ الضَّعیفُ، وَ یُؤْثِرُکُمْ مَنْ لافَضْلَ لَکُمْ عَلَیْهِ وَلایَدَلَکُمْ عِنْدَهُ، تَشْفَعُونَ فِی الْحَوائِجِ إِذا اِمْتَنَعَتْ مِنْ طُلاَّبِها، وَتَمْشُونَ فیِ الطَّریقِ بِهَیْئَةِ الْمُلُوکِ وَکَرامَةِ الأکابِرِ. أَلَیْسَ کُلُّ ذلِکَ إِنَّما نِلْتُمُوهُ بِما یُرْجی عِنْدَکُمْ مِنَ الْقیامِ بِحَقِّ اللهِ، وَ إنْ کُنْتُمْ عَنْ أَکْثَرِ حَقِّهِ تَقْصُرُونَ، فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأئِمَةِ، فَأَمَّا حَقُّ الضُّعَفاء فَضَیَّعْتُمْ، وَأَمّا حَقُّکُمْ بِزَعْمِکُمْ فَطَلَبْتُمْ، فَلامالاً بَذَلُْتمُوهُ، وَلا نَفْساً خاطَرْتُمْ بِها لِلَّذی خَلَقَها، وَلا عَشیرَةً عادَیْتُمُوها فی ذاتِ اللهِ، أَنْتُمْ تَتَمَنَّونَ عَلَی اللهِ جَنَّتَهُ وَمُجاوَرَةَ رُسُلِهِ وَ أَمانَاً مِنْ عَذابِهِ.
لَقَدْ خَشیتُ عَلَیْکُمْ أَیُّها الْمُتَمَنُّونَ عَلَی اللهِ أَنْ تَحُلَّ بِکُمْ نِقْمَةٌ مِنْ نَقِماتِهِ،لأنَّکُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ کَرامَةِ اللهِ مَنْزِلَةً فُضِّلْتُمْ بِها وَ مَنْ یُعْرَفْ بِاللهِ لاتُکْرِمُونَ وَ أَنْتُمْ بِاللهِ فی عِبادِهِ تُکْرَمُونَ، وَقَدْتَرَوْنَ عُهُودَ اللهِ مَنْقُوضَةً فَلا تَقْرَعُونَ، وَأَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبائِکُمِ تَقْرَعُونَ وَ ذِمَّةُ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله مَخْفُورَةٌ، وَالْعُمْیُ وَالْبُکْمُ والزَّمِنَ فِی الْمَدائِنِ مُهْمَلَةٌ لاتَرْحَمُونَ، وَلا فی مَنْزِلَتِکُمْ تَعْلَمُونَ، وَلا مَنْ عَمِلَ فیها تَعْنُونَ، وَ بِالْاِدّهانِ وَ الْمُصانَعَةِ عِنْدَ الظَّلمَةِ تَأْمَنُونَ، کُلُّ ذلِکَ مِمَّا أمَرَکُمُ اللهُ بِهِ مِنَ النّهْی وَالتَناهِی وَأَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ، وَأنْتُم أَعْظَمُ النَّاسِ مُصیبَةً لِما غُلِبْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ مَنازِلِ الْعُلَماءِ لَوْ کُنْتُمْ تَسْعُونَ. ذلِکَ بَأَنَّ مَجارِی الْاُمُورِ وَالأحْکامِ عَلی أَیْدِی الْعُلَماءِ بِاللهِ، اَلْاُمَناءِ عَلی حَلالِهِ وحَرامِهِ، فَأَنْتُمْ الْمَسْلُوبُونَ تِلْکَ الْمَنْزِلَةَ، وَما سُلِبْتُمْ ذلِکَ إلاَّ بِتَفَرُّقِکُمْ عَنِ الْحَقِّ وَاخْتِلافِکُمْ فِی الْسُّنَّةِ بَعْدَ الْبَیِّنَةِ الْواضِحَةِ، وَلَوْ صَبَرْتُمْ عَلَی الْأذی وَتَحَمَّلْتُمْ الْمَؤُونَةَ فی ذاتِ اللهِ کانَتْ اُمُورُ اللهِ عَلَیْکُمْ تَرِدُ، وَعَنْکُمْ تَصْدُرُ، وَ إِلَیْکُمْ تَرْجِعُ.
وَلکِنَّکُمْ مَکَّنْتُمْ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ، وَ أَسْلَمْتُمْ اُمُورَ اللهِ فی أَیْدیهِمْ یَعْمَلُونَ بِالشُبَهاتِ، وَ یَسیرُونَ فِی الشَّهَواتِ، سَلَّطَهُمْ عَلی ذلِکَ فِرارُکُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إعْجابُکُمْ بِالْحَیاةِ الّتی هِیَ مُفارِقَتُکُمْ، فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفاءَ فی أَیْدیهمْ، فَمِنْ
بَیْنِ مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ وَ بَیْنَ مُسْتَضْعَفٍ عَلی مَعیشَتِهِ مَغْلُوبٍ. یَتَقَلَّبُون فِی الْمُلْکِ بِآرائِهِمْ وَیَسْتَشْعِرُونَ الْخِزْیَ بِأَهْوائِهِمْ، اِقْتِداءً بِالأشْرارِ، وَجُرْأَةً عَلَی الْجَبَّارِ، فی کُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلی مِنْبَرِهِ خَطیبٌ مُصْقَعٌ، فَالأرْضُ لَهُمْ شاغِرَةٌ وَأَیْدیهِمْ فیها مَبْسُوطَةٌ، وَالنَّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ لا یَدْفَعُونَ یَدَلامِسٍ، فَمِنْ بَیْنِ جَبَّارٍ عَنیدٍ، وَذی سَطْوَةٍ عَلَی الضَّعَفَةِ شَدیدٍ، مُطاعٍ لایَعْرِفُ الْمُبْدِیءَ الْمُعیدَ.
فَیا عَجَباً وَمالی لا أَعْجَبُ!! وَ الأرْضُ مِنْ غاشٍّ غَشُومٍ و مُتَصَدِّقٍ ظَلُومٍ، وَ عامِلٍ عَلَی الْمؤْمِنینَ بِهِمْ غَیْرِ رَحیمٍ، فَاللهُ الْحاکِمُ فیما فیهِ تَنازَعْنا، وَالْقاضِی بِحُکْمِهِ فیما شَجَرَ بَیْنَنا. اَللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ ما کانَ مِنَّا تَنافُساً فی سُلْطانٍ، وَلا اِلِْتماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَلکِنْ لِنُرِیَ الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ، وَنُظْهِرَ الْاِصْلاحَ فی بِلادِکَ، وَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ، وَیُعْمَلَ بِفَرائِضِکَ وُسُنَنِکَ وَ أَحْکامِکَ، فَاِنَّکُم اِنْ لَمْ تَنْصُرُونا وَتَنْصِفُونا قَوَیَ الظَّلَمَةُ عَلَیْکُمْ، وَ عَمِلُوا فی إطْفاء نُورِ نَبیِّکُمْ، وَحَسْبُنا اللهُ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا وَإلَیْهِ أَنَبْنَا وَإِلَیْهِ الْمصیرُ.(7)
امام حسین علیه السلام فرمود: علل سقوط یهودیان
(هان ای مردم! عبرت بگیرید و پند بیاموزید از آنچه خدا دوستان خود را با سرزنش کردن علماء «یهود» پند داده است، آنجا که میفرماید: «چرا خداشناسان و بزرگان آنها را از ناسزا گفتن و حرام خوردنشان منع نمیکنند؟» و فرمود: «لعنت شدهاند از بنی اسرائیل آنانکه بکفر گرائیدند.» تا آنجا که فرمود، «و چه بد بود اعمالی که انجام میدادند» چرا خدا آنان را
سرزنش میکند؟ برای اینکه آنان ستمگران را میدیدند که ستم روامیدارند، و فساد بر میانگیزند، ولی آنان را نهی نمیکردند، تا توسّط ستمگران به نوائی برسند و از گزند آنان درامان باشند، در حالیکه خداوند میفرماید: «از مردم نهراسید و فقط از من بیمناک باشید» و میفرماید: «مردان و زنان مؤمن دوستداران یکدیگرند به معروف امر میکنند و از منکر بازمیدارند».
اهمیّت امر بمعروف
خداوند در این آیه «امر به معروف و نهی از منکر» را اوّلین فریضه قرار داد زیرا اگر به انجام این فریضه اقدام گردد تمام فرائض چه آسان وچه دشوار عملی میشود، علاوه بر این امر به معروف و نهی از منکر، دعوت کردن به اسلام است، همگامی در طرد ستمگریها و مخالفت با ستمگران، و دعوت کردن به تقسیم عادلانه بیت المال و غنائم، و گرفتن مالیات از چیزهائی که در اسلام مشخّص گردیده، و مصرف آن در جایگاه اصلی خویش است.
مسئولیّت خواصّ و بزرگان جامعه
شما ای بزرگان که در علم و دانش پر آوازهاید، و در خیر و نیکی زبانزد دیگرانید، و در نصیحت و پنددادن شهرت دارید، و بخاطر خدا در دل مردم عظمت و شکوه دارید، که افراد نیرومند شما را به حساب میآورند، و ناتوان شما را گرامی و محترم میشمارند، کسان خود را بر شما ایثار میکنند که هیچ برتری بر آنها ندارید، و آنگاه که خواستههایشان برآورده نمیشود از شما شفاعت میجویند، و شما با شکوه پادشاهان و عظمت بزرگان در میان آنان راه میروید. آیا اینهمه احترام و کرنش برای این نیست که مردم امید دارند تا شما به احیاء حقوق خداوند قیام کنید؟ لیکن شما در بیشترین موارد از اداء حق الهی کوتاهی کردید، و حقوق ائمّه را سبک شمردید، حق ضعیفان و بینوایان را پایمال نمودید، شما آنچه حق خود تصوّر میکردید به ناروا گرفتید، ولی در راه
خدا نه مالی بخشش کردید، ونه جانتان را به مخاطره انداختید، و نه از اقوام وخویشانتان برای رضای خدا بریدید. آیا با این اعمال زشت بهشت خدا و همجواری پیامبران او را آرزو دارید؟ و میخواهید از عذاب الهی در أمان باشید؟ ای کسانیکه چنین آرزویی را از خدا دارید میترسم بر شما عذابی از عذابهای خدا نازل گردد، زیرا شما در پرتو عنایت خدا بمقامی رسیدید که بر دیگران برتری پیدا کردید، چه بسیارند کسانی که مورد احترام مردم نیستند، ولی شما بخاطر خدا در میان بندگانشان احترام دارید.
علل نکوهش بزرگان امّت اسلامی
شما میبینید که پیمانهای الهی در هم شکسته میشود ولی هیچ دم نمیزنید، و به هراس نمیافتید، در حالیکه برای درهم شکستن بعضی از پیمانهای پدرانتان ناله سر میدهید، شکسته شدن پیمانهای رسول خدا را نادیده میگیرید. کورها، لالها، و فلجها در شهرها، بی سرپرست ماندهاند و شما نه رحمی بر آنان میکنید، و عملی را که درخور شأن خودتان باشد در مورد آنها انجام نمیدهید، و نه قصد انجام آنرا دارید، فقط با چاپلوسی و تملّق پیش ستمگران رفاه و آسایش خویش را میجویید، خدا دستور فرموده است از این اعمال پلید جلوگیری شود، ولی شما از آن غافلید.
علل سقوط امّت اسلامی
شما مصیبت بارترین مردم هستید، زیرا از مسئولیّتها، عالمانه و آگاهانه دست کشیدید و علّت همه گرفتاریها آن است که زمام امور و اجرای احکام باید بدست علمای الهی باشد که در رعایت حلال و حرام خدا امین هستند، ولی این مقام و منزلت از شما سلب شده است چرا که از محور حق پراکنده شدید، و با وجود دلائل روشن در سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اختلاف کردید، اگر بر رنجها و آزارها شکیبایی داشتید، و سختیهای راه خدا را تحمّل میکردید، اجراء امور دین خدا بدست شما میافتاد، و لکن شما ستمگران را در مقام و منزلت خود جایگزین ساختید و امور دین خدا را بدست آنان سپردید، و آنان به اشتباه
عمل میکنند، و در شهوات خود گام برمیدارند، و بر شما مسلّط شدند.
علل حاکمیّت فاسدان بنیامیّه
چون شما از مرگ فرار کردید، و عاشقانه به زندگی گذرا، دل نهادید، و ضعیفان و بی نوایان را بدست ستمگران سپردید تا برخی را برده و مقهور خود ساختند، و برخی را برای لقمه نانی بیچاره و ناتوان کردند. ستمگران در ملک خدا، طبق میل و خواست خود گام برمیدارند، و با تمایلات خود راه پستی و مذمّت را هموار میسازند، از اشرار پست فطرت پیروی میکنند، و جسورانه در مقابل خدای متعال میایستند، در هر شهری بر فراز منبر گویندهای دارند که فریاد میزند، و با صدای بلند سخن میگوید. زمین در تسلّط کامل آنان است، و دستشان از هر جهت باز و گشوده است، مردم بردگان آنانند آنگونه که هر دستی بر سر آنان کوبیده شود قادر به دفاع نیستند.
افشای حکومت ظالمانه معاویه
گروهی از این جبّارن کینه توز، سخت بربینوایان چیزه گشتهاند، و گروهی فرمانروایانی هستند که نه خدا را میشناسند، و نه روز معاد را باور دارند. در شگفتم!! و چرا در شگفت نباشم؟! که زمین را مردی حیلهگر و مکّار و فردی تیره روز، تصرّف کرده، و بار مسئولیّت مؤمنین را کسی بدوش کشیده که هرگز به آنان رحم نمیکند، خدا در این نزاعی که بین ما و او در گرفته، بهترین حاکم است، و در نبرد ما با او، قضاوت خواهد کرد.
فلسفه و اهداف حکومت اسلامی
خداوندا! تو خود میدانی عملکرد ما نه برای آن است که به ریاست و سلطنت دست یابیم، یا از روی دشمنی و کینهتوزی سخن بگوئیم، لیکن پیکار ما برای این است که پرچم آئین ترا بر افراشته، و بلاد بندگان ترا آباد سازیم، و به ستمدیدگان از بندگان تو امنیّت بخشیم، و احکام و سنن و فرائض ترا پیاده کنیم.
و شما ای سردمداران! اگر ما را یاری و پشتیبانی نکنید، ستمگران بر شما چیزه میشوند، و در خاموش کردن نور پیامبرانتان میکوشند. ولی بدانید خداوند ما را کفایت خواهد کرد، و توکّل ما بر اوست، و در مسیر او گام برخواهیم داشت، و بسوی او بازخواهیم گشت).(8)
1) در سال 55 هجری دو سال قبل از هلاکت معاویه در مراسم حج ایراد شد.
2) سوره مائده آیه 63.
3) سوره مائده آیه 78.
4) سوره مائده آیه78.
5) سوره مائده آیه44.
6) سوره توبه آیه 71.
7) تحف العقول ص168، بحارالانوار ج100 ص79 حدیث 37.
8) تحف العقول ص168: ابن شعبه حرانی(متوفای 380 هجری)، بحارالانوار ج100 ص79 حدیث 37: علامه مجلسی(متوفای 1110 هجری)، احتجاج ص296 طبرسی (متوفای 588 هجری)، بحارالانوار ج44 ص127: علامه مجلسی(متوفای1110 هجری)، عوالم بحرانی ج16 ص263: علامه بحرانی، ولایت فقیه ص125: امام خمینیقدس سره.