جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آگاهی از شهادت فرد فرد یاران

زمان مطالعه: 2 دقیقه

امام سجّاد نقل فرمود که: در شب عاشورا، پدرم پس از اتمام حجّت با یاران که همه را برای شهادت آماده نگریست، خطاب به همراهان مشتاق فرمود:

حدیث 24

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: یاقَومِ اِنِّی غَداً أُقْتَلُ وَتُقْتَلُونَ کُلُّکُمْ مَعی وَلایَبْقی مِنْکُمْ واحِدٌ

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (ای یاران من فردا کشته خواهم شد، و شما هم با من کشته می‏شوید، و یک نفر از شما باقی نخواهد ماند).

یاران امام حسین‏ علیه السلام در کمال خشنودی یکصدا گفتند:

اَلْحَمْدُ لُلَّهِ الَّذی أکْرَمَنَا بِنَصْرِکَ وَ شَرَّفَنَا بِالْقَتْلِ مَعَکَ أَوْ لاتَرْضی اَنْ نَکُونَ مَعَکَ فِی دَرَجَتِکَ یَابْنَ رَسُولِ الله؟

(سپاس خداوندی را که ما را در یاری تو کرامت بخشید، و با شهادت در راه تو شرافت عطا فرمود، حسین‏جان! آیا رضایت نمی‏دهی که با درجات معنوی تو همراه باشیم؟.)

امام فرمود: خدا به شما جزای خیر عنایت فرماید. در آن لحظه قاسم بن حسن‏ علیه السلام پرسید: عموجان، آیا من هم کشته می‏شوم؟. امام خطاب به قاسم فرمود: مرگ در راه خدا را چگونه می‏بینی؟. پاسخ داد:

یا عَمّ أَحْلی مِنَ الْعَسَل (از عسل شیرین‏تر است).

امام پاسخ داد: أی وَ اللهِ فِداکَ عَمُّکَ اِنَّکَ لَاَحَدُ مَنْ یُقْتَلُ مِنَ الرِّجالِ مَعی بَعْدَ أَنْ تَبْلُوا (تُبْلی) بِبَلاءٍ عَظیمٍ وَابْنی عَبْدُاللهِ.

(آری، عمو فدای تو باد، سوگند بخدا! تو هم کشته خواهی شد، امّا پس از آنکه به بلای سختی مبتلا شوی، و کودک شیر خوار من، عبدالله، «علی اصغر» نیز شهید خواهد شد).

قاسم پرسید، آیا دشمن به خیمه زنان هجوم می‏آورد؟ که شیرخوار هم کشته می‏شود؟.

امام فرمود: فِداکَ عَمُّکَ یُقْتَلُ عَبْدُاللهِ اِذا جَفَّتْ روُحی عَطَشاً وَصِرْتُ اِلی خِیَمِنا فَطَلَبْتُ ماءً وَلَبَناً فَلا أَجِدُ قَطُّ فَأَقُولُ: ناوِلُونی اِبْنی لاَِشْرِبَ مِنْ فیهِ، فَیَأْتُونی بِهِ فَیَضعُونَهُ عَلی یَدی فَأَحْمِلُهُ لاُِدْنِیَهُ مِنْ فیَّ فَیَرْمِیَهُ فاسِقٌ بِسَهْمٍ فَیَنْحَرُهُ وَهُوَ یُناغی فَیَفیضُ دَمُهُ فی کَفّی، فَأَرْفَعُهُ اِلَی السَّماءِ وَأَقُولُ: اَلَّلهُمَّ صَبْراً وَاحْتِساباً فیکَ، فَتَعْجَلُنی الْاَسِنَّةَ مِنْهُمْ وَالنَّارُ تَسْتَعِرُّ فِی الْخَنْدَقِ الَّذی فی ظَهْرِ الْخِیَمِ، فَأَکُرُّ عَلَیْهِمْ فی أَمْرِ أَوْقاتٍ فِی الدُّنْیا، فَیَکُونُ ما یُریدُ اللهُ.

(عمو فدای تو، علی اصغر وقتی شهید می‏شود که تشنگی بر ما غلبه می‏کند، من به خیمه‏ها می‏روم و برای رفع تشنگی کودک، آب و شیر جستجو می‏کنم، امّا یافت نمی‏شود. به زنان می‏گویم کودکم را بدهید تا سیرابش کنم. کودک را به روی دستان من می‏گذارند تا او را سیراب کنم که فاسقی با تیر بر گلوی او می‏زند بگونه‏ای که حلقومش دریده می‏شود و کودک در خون خود دست و پا زده و خون او در کف دست من جاری می‏گردد و من آن را بسوی آسمان می‏پاشم و می‏گویم:

خدایا صبر عطا کن، این شهید را نیز در راه تو می‏دهم. آنگاه نیزه‏ها و تیرها بسویم می‏آیند در حالیکه آتش خندقی که اطراف خیمه‏هاست زبانه می‏کشد، و چند بار دشمنان را نصیحت می‏کنم امّا فایده‏ای ندارد و آنچه خدا می‏خواهد صورت می‏پذیرد).

پس ما و یاران لحظه‏ای گریه کردیم و صدای گریه بلند شد، و آنگاه که صدای گریه‏ها فرو نشست، زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر از امام پرسیدند: وضع و حال حضرت سجّاد چه خواهد شد؟. حضرت فرمود:

ما کانَ اللهُ لِیَقْطَعَ نَسْلی مِنَ الدُّنْیا فَکَیْفَ یَصِلُونَ‏إلَیْهِ؟ وَ هُوَ اَبُو ثمانِیَةِ اَئِمّةٍ.(1)

(خدا هرگز نسل مرا از دنیا نابود نخواهد کرد، فرزندم علی چگونه کشته خواهد شد؟ در حالی که او پدر هشت امام معصوم‏ علیه السلام است).


1) مدینة المعاجز ج4 ص214 حدیث 295، نفس المهموم 230، ناسخ التواریخ ج2 ص220.