جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

محاسن الأخلاق‏ (اخلاق نیکو)

زمان مطالعه: 21 دقیقه

1 / 1

حسن الخلق‏

3889. تاریخ الیعقوبی عن الإمام الحسین علیه السلام: الخُلُقُ الحَسَنُ عِبادَةٌ.(1)

3890. نثر الدرّ عن الإمام الحسین علیه السلام: أیُّهَا النّاسُ! نافِسوا فِی المَکارِمِ، وسارِعوا فِی المَغانِمِ.(2)

3891. الأمالی للطوسی بإسناده عن الحسین بن علیّ عن أبیه علیّ علیهما السلام: سَمِعتُ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله یَقولُ: بُعِثتُ بِمَکارِمِ الأَخلاقِ ومَحاسِنِها.(3)

3892. دلائل الإمامة عن فاطمة بنت الحسین عن أبیها عن امّه فاطمة علیها السلام ابنة رسول اللّه صلى الله علیه و آله: أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله قالَ: خِیارُکُم ألیَنُکُم مَناکِبَ، و أکرَمُهُم لِنِسائِهِم.(4)

1 / 1

خوش‏خویى‏

3889. تاریخ الیعقوبى از امام حسین علیه السلام: خوى خوش، عبادت است.

3890. نثر الدرّ از امام حسین علیه السلام: اى مردم! در شایستگى‏ها [ى اخلاقى‏]، با هم رقابت کنید و براى بُردن غنیمت‏ها، شتاب ورزید.

3891. الأمالى، طوسى به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: شنیدم که پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: «من براى شایستگى‏ها و ارزش‏هاى اخلاقى، بر انگیخته شدم».

3892. دلائل الإمامة به نقل از فاطمه دختر امام حسین، از امام حسین علیه السلام، از فاطمه علیها السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «بهترین‏هاى شما، نرم‏خوترین‏هاى شما هستند و نیز آنها که زنان خود را بیشتر گرامى بدارند».

1 / 2

الصدق‏

3893. تاریخ الیعقوبی عن الإمام الحسین علیه السلام: الصِّدقُ عِزٌّ.(1)

3894. عیون أخبار الرضا علیه‌السلام بإسناده عن الحسین بن علیّ عن سیّد الأوصیاء علیّ بن أبی طالب علیهما السلام عن سیّد الأنبیاء محمّد صلى الله علیه و آله: لا تَنظُروا إلى کَثرَةِ صَلاتِهِم وصَومِهِم، وکَثرَةِ الحَجِّ وَالمَعروفِ وطَنطَنَتِهِم(5) بِاللَّیلِ، ولکِنِ انظُروا إلى صِدقِ الحَدیثِ و أداءِ الأَمانَةِ.(6)

1 / 3

الأمانة

3895. نزهة الناظر عن الإمام الحسین علیه السلام: الأَمینُ آمِنٌ، وَالبَری‏ءُ جَری‏ءٌ، وَالخائِنُ خائِفٌ، وَالمُسی‏ءُ مُستَوحِشٌ.(7)

3896. تاریخ الیعقوبی عن الإمام الحسین علیه السلام: السِّرُّ أمانَةٌ.(1)

3897. الأمالی للطوسی بإسناده عن الحسین عن أبیه علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: المَجالِسُ بِالأَمانَةِ،

1 / 2

راستى‏

3893. تاریخ الیعقوبى از امام حسین علیه السلام: راستى، [مایه‏] عزّت است.

3894. عیون أخبار الرضا علیه‌السلام به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام، از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: به فراوانىِ نماز و روزه‏شان و نیز فراوانىِ حج و نیکوکارى و آواى نیمه‏شبِ آنان، نگاه نکنید؛ بلکه به راستگویى و امانتدارى ایشان بنگرید.

1 / 3

امانتدارى‏

3895. نزهة الناظر از امام حسین علیه السلام: امین، در امان است و انسان پاک، جسور است و خیانتکار، هراسان است و بدکار، در وحشت است.

3896. تاریخ الیعقوبى از امام حسین علیه السلام: راز، امانت است.

3897. الأمالى، طوسى به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله‏

ولا یَحِلُّ لِمُؤمِنٍ أن یَأثُرَ(8) عَن مُؤمِنٍ أو قالَ: عَن أخیهِ المُؤمِنِ قَبیحا.(9)

1 / 4

الحریة

3898. الملهوف فی ذِکرِ مَصرَعِ الحُرِّ بنِ یَزیدَ الرِّیاحِیِّ: فَحُمِلَ إلَى الحُسَینِ علیه السلام، فَجَعَلَ یَمسَحُ التُّرابَ عَن وَجهِهِ ویَقولُ: أنتَ الحُرُّ کَما سَمَّتکَ امُّکَ؛ حُرٌّ فِی الدُّنیا وحُرٌّ [فِی‏](10) الآخِرَةِ.(11)

3899. الفتوح: ثُمَّ إنَّهُ [الحُسَینَ علیه السلام‏] دَعا إلَى البِرازِ، فَلَم یَزَل یَقتُلُ کُلَّ مَن خَرَجَ إلَیهِ مِن عُیونِ الرِّجالِ، حَتّى قَتَلَ مِنهُم مَقتَلَةً عَظیمَةً، قالَ: وتَقَدَّمَ الشِّمرُ بنُ ذِی الجَوشَنِ لَعَنَهُ اللّهُ فی قَبیلَةٍ عَظیمَةٍ، فَقاتَلَهُمُ الحُسَینُ بِأَجمَعِهِم وقاتَلوهُ، حَتّى حالوا بَینَهُ وبَینَ رَحلِهِ.

قالَ: فَصاحَ بِهِمُ الحُسَینُ علیه السلام: وَیحَکُم یا شیعَةَ آلِ أبی سُفیانَ! إن لَم یَکُن [لَکُم‏](12) دینٌ، وکُنتُم لا تَخافونَ المَعادَ، فَکونوا أحرارا فی دُنیاکُم هذِهِ، وَارجِعوا إلى أحسابِکُم إن کُنتُم عُربا(13) کَما تَزعُمونَ.

قالَ: فَناداهُ الشِّمرُ بنُ ذِی الجَوشَنِ لَعَنَهُ اللّهُ: ماذا تَقولُ یا حُسَینُ؟

فرمود: «مجالس، امانت اند و براى مؤمن، روا نیست که حرف مؤمنى را به جاى دیگر ببرد» یا فرمود: «[روا نیست‏] حرف برادر مؤمنش را به جاى دیگر ببرد».

1 / 4

آزادگى‏

3898. الملهوف در بیان بر زمین افتادن حُرّ بن یزید ریاحى: او را نزد امام حسین علیه‌السلام آوردند. امام علیه‌السلام غبار از چهره‏اش زدود و فرمود: «تو آزاده (حُر) بودى، همان گونه که مادرت تو را نام نهاد؛ آزاده در دنیا و آزاده در آخرت».

3899. الفتوح: سپس حسین علیه‌السلام هماورد طلبید و هر کدام از قهرمانانى را که به سوى او مى‏آمدند، مى‏کُشت تا آن که تعداد بسیارى از آنان را کُشت. شمر بن ذى الجوشن که خدایش لعنت کند با عدّه فراوانى پیش آمدند و همگى با هم با او جنگیدند. حسین علیه‌السلام نیز با آنان جنگید تا آن که میان او و خیمه‏گاهش فاصله انداختند.

پس حسین علیه‌السلام بر آنان فریاد کشید: «واى بر شما، اى پیروانِ خاندان ابوسفیان! اگر دین ندارید و از [روز] معاد نمى‏هراسید، پس در این دنیایتان آزاده باشید و به [خوى‏] نیاکانتان باز گردید، اگر آن گونه که مى‏گویید، عرب هستید».

پس شمر بن ذى الجوشن که خدایش لعنت کند، فریاد بر آورد: اى حسین! چه مى‏گویى؟

قالَ: أقولُ: أنَا الَّذی اقاتِلُکُم، وتُقاتِلُونّی، وَالنِّساءُ لَیسَ لَکُم عَلَیهِنَّ جُناحٌ، فَامنَعوا عُتاتَکُم وطُغاتَکُم وجُهّالَکُم عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمی مادُمتُ حَیّا.

فَقالَ الشِّمرُ: لَکَ ذلِکَ یَابنَ فاطِمَةَ.

قالَ: ثُمَّ صاحَ الشِّمرُ بِأَصحابِهِ وقالَ: إلَیکُم عَن حَریمِ الرَّجُلِ، وَاقصِدوهُ فی نَفسِهِ، فَلَعَمری إنَّهُ لَکُفؤٌ کَریمٌ.(14)

1 / 5

الحلم‏

3900. نثر الدرّ عن الإمام الحسین علیه السلام: إنَّ الحِلمَ زینَةٌ.(15)

3901. الخصال بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ، ما جُمِعَ شَی‏ءٌ إلى شَی‏ءٍ أفضَلُ مِن حِلمٍ إلى عِلمٍ.(16)

3902. مشکاة الأنوار: قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه‌السلام لِلحُسَینِ علیه السلام: یا بُنَیَّ مَا الحِلمُ؟ قالَ: کَظمُ الغَیظِ، ومَلکُ النَّفسِ.(17)

فرمود: «مى‏گویم: من با شما مى‏جنگم و شما با من مى‏جنگید؛ ولى زنان که گناهى ندارند. پس سرکشان و نابخردانتان را از تعرّض به حرمم، تا زنده‏ام، باز دارید».

شمر گفت: اى پسر فاطمه! حق با توست.

پس شمر بر یارانش بانگ زد و گفت: از حریم این مرد، دور شوید و در پىِ خودش باشید که به خدا سوگند، او هماوردى بزرگوار است».

1 / 5

بردبارى‏

3900. نثر الدرّ از امام حسین علیه السلام: بى‏گمان، بردبارى زیور است.

3901. الخصال به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «سوگند به آن که جانم در دست اوست، هیچ چیز با هیچ چیز گِرد نیامد که برتر از گِرد آمدن بردبارى با دانش باشد».

3902. مشکاة الأنوار: امیر مؤمنان علیه‌السلام به حسین علیه‌السلام فرمود: «پسر عزیزم! معناى بردبارى چیست؟».

گفت: فرو خوردن خشم و فائق آمدن بر نفس.

1 / 6

الرفق‏

3903. تاریخ الیعقوبی: قالَ بَعضُهُم: سَمِعتُ الحُسَینَ علیه‌السلام یَقولُ: الرِّفقُ لُبٌّ(18)(1)

3904. أعلام الدین عن الإمام الحسین علیه السلام: مَن أحجَمَ(19) عَنِ الرَّأیِ وعَیِیَت(20) بِهِ الحِیَلُ، کانَ الرِّفقُ مِفتاحَهُ.(21)

1 / 7

العفو

3905. نثر الدرّ عن الإمام الحسین علیه السلام: إنَّ أعفَى النّاسِ مَن عَفا عَن قُدرَةٍ.(22)

3906. کشف الغمّة: جَنى لَهُ [لِلإِمامِ الحُسَینِ علیه السلام‏] غُلامٌ جِنایَةً توجِبُ العِقابَ عَلَیهِ، فَأَمَرَ بِهِ أن یُضرَبَ.

فَقالَ: یا مَولایَ! «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ»!

قالَ علیه السلام: أخلوا عَنهُ.

فَقالَ: یا مَولایَ! «وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ»!

قالَ علیه السلام: قَد عَفَوتُ عَنکَ.

1 / 6

مدارا

3903. تاریخ الیعقوبى: کسى گفته است: شنیدم که حسین علیه‌السلام مى‏فرماید: «مدارا، [نشانِ‏] خِرد است».

3904. أعلام الدین از امام حسین علیه السلام: هر کس در کارى مانْد و از چاره‏جویى درمانْد، مدارا، کلید [کار] اوست.

1 / 7

گذشت‏

3905. نثر الدرّ از امام حسین علیه السلام: با گذشت‏ترینِ مردم، کسى است که از سرِ قدرت در گذرد.

3906. کشف الغُمّة: یکى از غلامان امام حسین علیه‌السلام مرتکب جرمى کیفردار شد. ایشان فرمان داد تا او را تنبیه کنند. غلام گفت: مولاى من! «و فروخورندگان خشم»!

فرمود: «رهایش کنید!».

غلام گفت: مولاى من! «و درگذرندگان از مردم»!

فرمود: «از تو گذشتم».

قالَ: یا مَولایَ! «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»!(23)

قالَ علیه السلام: أنتَ حُرٌّ لِوَجهِ اللّهِ، ولَکَ ضِعفُ ما کُنتُ اعطیکَ.(24)

1 / 8

الجود

3907. نثر الدرّ عن الإمام الحسین علیه السلام: أیُّهَا النّاسُ! مَن جادَ سادَ، ومَن بَخِلَ رَذُلَ، وإنَّ أجوَدَ النّاسِ مَن أعطى مَن لا یَرجوهُ.(25)

3908. مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: رُوِیَ أنَّ أعرابِیّا مِنَ البادِیَةِ قَصَدَ الحُسَینَ علیه السلام، فَسَلَّمَ عَلَیهِ، فَرَدَّ عَلَیهِ السَّلامَ وقالَ: یا أعرابِیُّ فیمَ قَصَدتَنا؟

قالَ: قَصَدتُکَ فی دِیَةٍ مُسَلَّمَةٍ إلى أهلِها.

قالَ: أقَصَدتَ أحَدا قَبلی؟

قالَ: عُتبَةَ بنَ أبی سُفیانَ؛ فَأَعطانی خَمسینَ دینارا، فَرَدَدتُها عَلَیهِ، وقُلتُ: لَأَقصِدَنَّ مَن هُوَ خَیرٌ مِنکَ و أکرَمُ، فَقالَ عُتبَةُ: ومَن هُوَ خَیرٌ مِنّی و أکرَمُ لا امَّ لَکَ؟ فَقُلتُ: إمَّا الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام، وإمّا عَبدُ اللّهِ بنُ جَعفَرٍ.

وقَد أتَیتُکَ بَدءا لِتُقیمَ بِها عَمودَ ظَهری، وتَرُدَّنی إلى أهلی.

فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام: وَالَّذی فَلَقَ الحَبَّةَ وبَرَأَ النَّسَمَةَ وتَجَلّى بِالعَظَمَةِ، ما فی مِلکِ‏

گفت: مولاى من! «و خدا، نیکوکاران راى دوست دارد»!

فرمود: «تو براى خاطر خدا، آزادى و دو برابر آنچه [پیش‏تر] به تو مى‏دادم، به تو مى‏دهم».

1 / 8

بخشش‏

3907. نثر الدرّ از امام حسین علیه السلام: اى مردم! هر کس ببخشد، سَرورى مى‏یابد و هر که بخل بورزد، به پستى مى‏گراید. بخشنده‏ترینِ مردم، کسى است که به فردى ببخشد که امیدى به او ندارد.

3908. مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمى: روایت شده که بادیه‏نشینى آهنگ [دیدار با] حسین علیه‌السلام کرد. چون آمد، سلام داد. ایشان، پاسخ سلام او را داد و فرمود: «اى بادیه‏نشین! براى چه آهنگ ما کرده‏اى؟».

گفت: براى پرداختِ خون‏بهایى به صاحبان آن.

فرمود: «آیا پیش از من، به سراغ کس دیگرى رفته‏اى؟».

گفت: عُتبة بن ابى سفیان که پنجاه دینار به من داد؛ امّا آن را نپذیرفتم و گفتم: به سوى کسى مى‏روم که از تو بهتر و کریم‏تر است.

عتبه به من گفت: بى‏مادر! چه کسى از من بهتر و کریم‏تر است؟

گفتم: حسین بن على یا عبد اللّه بن جعفر.

اوّل، نزد تو آمدم تا ستونِ کمرم را برافرازى و مرا به خانواده‏ام باز گردانى.

حسین علیه‌السلام فرمود: «سوگند به آن که دانه را شکافت و انسان را آفرید و به‏

ابنِ بِنتِ نَبِیِّکَ إلّا مِئَتا دینارٍ، فَأَعطِهِ إیّاها یا غُلامُ، وإنّی أسأَلُکَ عَن ثَلاثِ خِصالٍ إن أنتَ أجَبتَنی عَنها أتمَمتُها خَمسَمِئَةِ دینارٍ، وإن لَم تُجِبنی ألحَقتُکَ فیمَن کانَ قَبلی.

فَقالَ الأَعرابِیُّ: أکُلُّ ذلِکَ احتِیاجا إلى عِلمی؟ أنتُم أهلُ بَیتِ النُّبُوَّةِ، ومَعدِنُ الرِّسالَةِ، ومُختَلَفُ المَلائِکَةِ!

فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام: لا، ولکِن سَمِعتُ جَدّی رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ: «أعطُوا المَعروفَ بِقَدرِ المَعرِفَةِ».

فَقالَ الأَعرابِیُّ: فَسَل، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ.

فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام: ما أنجى مِنَ الهَلَکَةِ؟

فَقالَ: التَّوَکُّلُ عَلَى اللّهِ.

فَقالَ: ما أروَحُ لِلمُهِمِّ؟

قالَ: الثِّقَةُ بِاللّهِ.

فَقالَ: أیُّ شَی‏ءٍ خَیرٌ لِلعَبدِ فی حَیاتِهِ؟

قالَ: عَقلٌ یَزینُهُ حِلمٌ.

فَقالَ: فَإِن خانَهُ ذلِکَ؟

قالَ: مالٌ یَزینُهُ سَخاءٌ وسَعَةٌ.

فَقالَ: فَإِن أخطَأَهُ ذلِکَ؟

قالَ: المَوتُ وَالفَناءُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحَیاةِ وَالبَقاءِ.

قالَ: فَناوَلَهُ الحُسَینُ خاتَمَهُ، وقالَ: بِعهُ بِمِئَةِ دینارٍ، وناوَلَهُ سَیفَهُ وقالَ: بِعهُ بِمِئَتَی دینارٍ، وَاذهَب فَقَد أتمَمتُ لَکَ خَمسَمِئَةِ دینارٍ.(26)

بزرگى جلوه نمود، اکنون، در تملّک پسر دختر پیامبرت، جز دویست دینار نیست. اى غلام! آنها را به او بده. من در باره سه چیز از تو مى‏پرسم. اگر پاسخ دادى، تا پانصد دینار به تو مى‏دهم و اگر پاسخ ندادى، تو را به سوى آنان که پیش از من بوده‏اند، مى‏فرستم».

بادیه‏نشین گفت: آیا آنها را از سرِ نیاز به دانش من مى‏پرسى؟! شما، اهل بیتِ نبوّت و معدنِ رسالت و جایگاه آمد و شدِ فرشتگان هستید.

حسین علیه‌السلام فرمود: «نه؛ ولى از جدّم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که مى‏فرمود: «به اندازه معرفت [هر کس، به وى‏] احسان کنید»».

بادیه‏نشین گفت: پس بپرس که هیچ توان و نیرویى، جز از جانب خدا نیست.

حسین علیه‌السلام فرمود: «چه چیز از هلاکت مى‏رهانَد؟».

گفت: توکّل بر خدا.

فرمود: «چه چیز از امور مهم، آسودگى مى‏دهد؟».

گفت: اعتماد به خدا.

فرمود: «چه چیز در زندگى بنده، برایش بهتر است؟».

گفت: عقلى که با بردبارى، زینت یافته باشد.

فرمود: «اگر چنین نباشد، چه؟».

گفت: ثروتى که با سخاوت و گشایش، تزیین شده باشد.

فرمود: «اگر این گونه هم نباشد؟».

گفت: براى چنین شخصى، مرگ و نابودى، بهتر از زندگى و بقاست.

پس حسین علیه‌السلام انگشتر خود را به او داد و فرمود: «آن را به یکصد دینار بفروش».

سپس شمشیرش را به او بخشید و فرمود: «آن را به دویست دینار بفروش. برو که پانصد دینار را برایت کامل کردم».

1 / 9

السخاء

3909. تاریخ الیعقوبی عن الإمام الحسین علیه السلام: السَّخاءُ غِنىً.(1)

3910. المناقب والمثالب للخوارزمی عن الحسین بن علیّ علیهما السلام: السَّخاءُ مَحَبَّةٌ.(27)

3911. نزهة الناظر عن الإمام الحسین علیه السلام: مَن قَبِلَ عَطاءَکَ، فَقَد أعانَکَ عَلَى الکَرَمِ.(28)

3912. عیون أخبار الرضا علیه‌السلام بإسناده عن الامام الحسین علیه السلام: کانَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه‌السلام یَقولُ:

خَلَقتَ الخَلائِقَ فی قُدرَةٍ

فَمِنهُم سَخِیٌّ ومِنهُم بَخیلُ‏

فَأَمَّا السَّخِیُّ فَفی راحَةٍ

و أمَّا البَخیلُ فَشُؤمٌ طَویلُ(29)

1 / 10

الوفاء

3913. نثر الدرّ عن الإمام الحسین علیه السلام: الوَفاءُ مُروءَةٌ.(15)

1 / 9

سخاوت‏

3909. تاریخ الیعقوبى از امام حسین علیه السلام: سخاوت، توانگرى است.

3910. المناقب و المثالب، خوارزمى از امام حسین علیه السلام: سخاوت، مِهروَرزى است.

3911. نزهة الناظر از امام حسین علیه السلام: هر کس عطایت را بپذیرد، تو را بر بزرگوارى، یارى داده است.

3912. عیون أخبار الرضا علیه‌السلام به سندش، از امام حسین علیه السلام: امیرمؤمنان علیه السلام، پیوسته مى‏فرمود:

«مردمان را با قدرت آفریدى‏

برخى سخاوتمندند و برخى بخیل.

امّا سخاوتمند، آسوده است‏

و بخیل، نکبتش طولانى است».

1 / 10

وفادارى‏

3913. نثر الدر از امام حسین علیه السلام: وفادارى، جوان‏مردى است.

1 / 11

الصمت

3914. تاریخ الیعقوبی عن الإمام الحسین علیه السلام: الصَّمتُ زَینٌ.(30)

1 / 12

الصبر

3915. الفردوس عن الحسین بن علیّ علیهما السلام عن رسول اللّه صلى الله علیه و آله: الصَّبرُ مِفتاحُ الفَرَجِ، وَالزُّهدُ غَناءُ الأَبَدِ.(31)

1 / 13

الشجاعة

3916. مشکاة الأنوار: سُئِلَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه‌السلام عَنِ النَّجدَةِ، فَقالَ: الإِقدامُ عَلَى الکَریهَةِ، وَالصَّبرُ عِندَ النّائِبَةِ(32)، وَالذَّبُّ عَنِ الإِخوانِ.(33)

1 / 14

الشکر

3917. نزهة الناظر عن الإمام الحسین علیه السلام: شُکرُکَ لِنِعمَةٍ سالِفَةٍ، یَقتَضی نِعمَةً آنِفَةً.(34)

1 / 11

سکوت‏

3914. تاریخ الیعقوبى از امام حسین علیه السلام: سکوت، زیور است.

1 / 12

شکیبایى‏

3915. الفردوس از امام حسین علیه السلام، از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: شکیبایى، کلید گشایش است و بى‏رغبتى به دنیا، بى‏نیازىِ جاوید.

1 / 13

شجاعت‏

3916. مشکاة الأنوار: از حسین بن على علیه‌السلام در باره شجاعت پرسیدند. فرمود: «قدم نهادن در سختى، شکیبایى ورزیدن در مصیبت و دفاع از برادران».

1 / 14

شکرگزارى‏

3917. نزهة الناظر از امام حسین علیه السلام: شکرگزارىِ تو بر نعمت پیشین، زمینه‏ساز نعمتِ آینده است.

3918. الإقبال عن الإمام الحسین علیه‌السلام فی دُعاءِ عَرَفَةَ: لَو حاوَلتُ وَاجتَهَدتُ مَدَى الأَعصارِ وَالأَحقابِ لَو عُمِّرتُها أن اؤَدِّیَ شُکرَ واحِدَةٍ مِن أنعُمِکَ مَا استَطَعتُ ذلِکَ، إلّا بِمَنِّکَ الموجِبِ عَلَیَّ شُکرا آنِفا جَدیدا، وثَناءً طارِفا(35) عَتیدا(36)…

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِکَ ورَسولِکَ ونَبِیِّکَ وعَلى آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ أجمَعینَ، وتَمِّم لَنا نَعماءَکَ، وهَنِّئنا عَطاءَکَ، وَاجعَلنا لَکَ شاکِرینَ، ولِالائِکَ ذاکِرینَ، آمینَ رَبَّ العالَمینَ.(37)

1 / 15

الرضا بالقَضاء

3919. الأمالی للصدوق بإسناده عن الحسین بن علیّ علیهما السلام: سَمِعتُ جَدّی رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ:… وَارضَ بِقَسمِ اللّهِ تَکُن أغنَى النّاسِ.(38)

3920. الدعوات عن الإمام الباقر عن علیّ بن الحسین علیهما السلام: مَرِضتُ مَرَضا شَدیدا، فَقالَ لی أبی علیه السلام: ما تَشتَهی؟

فَقُلتُ: أشتَهی أن أکونَ مِمَّن لا أقتَرِحُ عَلَى اللّهِ رَبّی سِوى ما یُدَبِّرُهُ لی.

فَقالَ لی: أحسَنتَ، ضاهَیتَ إبراهیمَ الخَلیلَ علیه‌السلام حَیثُ قالَ لَهُ جَبرَئیلُ علیه السلام: هَل مِن حاجَةٍ؟ فَقالَ: لا أقتَرِحُ عَلى رَبّی، بَل حَسبِیَ اللّهُ ونِعمَ الوَکیلُ.(39)

3918. الإقبال از امام حسین علیه السلام، در دعاى عَرَفه: اگر در صدد برآیم و روزگاران دراز و مدیدى با تمام توان بکوشم که یکى از نعمت‏هایت را شکر بگزارم، نمى‏توانم، مگر با لطف تو که خود، شکرى نو و ستایشى تازه و حاضر را بر من، واجب مى‏کند….

خداوندا! بر محمّد، بنده، فرستاده و پیامبرت، و خاندان پاک و پاکیزه‏اش، همگى، درود فرست و نعمت‏هایت را بر ما کامل کن و عطایت را بر ما گوارا گردان و ما را شکرگزار خود و یاد کننده نعمت‏هاى خود، قرار ده. آمین، اى پروردگار جهانیان!

1 / 15

راضى بودن به قسمت‏

3919. الأمالى، صدوق به سندش، از امام حسین صلى الله علیه و آله: شنیدم که جدّم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: «… به قسمتِ خدا، راضى باش تا بى‏نیازترینِ مردم شوى».(40)

3920. الدعوات از امام باقر، از امام زین العابدین علیهما السلام: به شدّت بیمار شدم. پدرم به من فرمود: «چه میل دارى؟».

گفتم: میل دارم از کسانى باشم که چیزى را به خداوند، پروردگارم، پیشنهاد ندهم، جز آنچه خود برایم تدبیر مى‏کند.

پدرم به من فرمود: «آفرین! با ابراهیم خلیل، همانند شدى، هنگامى که جبرئیل علیه‌السلام به او گفت: آیا حاجتى دارى؟

گفت: من چیزى به پروردگارم پیشنهاد نمى‏دهم؛ بلکه خداوند، مرا کفایت مى‏کند، که او بهترین کارگزار است».

1 / 16

القناعة

3921. نزهة الناظر عن الإمام الحسین علیه السلام: القُنوعُ راحَةُ الأَبدانِ.(41)

1 / 17

العزة

3922. المناقب لابن شهر آشوب عن الإمام الحسین علیه السلام: مَوتٌ فی عِزٍّ، خَیرٌ مِن حَیاةٍ فی ذُلٍّ.

و أنشَأَ علیه‌السلام فی یَومِ قَتلِهِ:

المَوتُ خَیرٌ مِن رُکوبِ العارِ

وَالعارُ أولى مِن دُخولِ النّارِ

وَاللّهِ ما هذا وهذا جاری.(42)

3923. کفایة الأثر عن یحیى بن یعمن: کُنتُ عِندَ الحُسَینِ علیه السلام، إذ دَخَلَ عَلَیهِ رَجُلٌ مِنَ العَرَبِ مُتَلَثِّما أسمَرُ شَدیدُ السُّمرَةِ، فَسَلَّمَ ورَدَّ الحُسَینُ علیه السلام، فَقالَ: یَابنَ رَسولِ اللّهِ! مَسأَلَةٌ!

قالَ: هاتِ…

قالَ: ما عِزُّ المَرءِ؟

قالَ: استِغناؤُهُ عَنِ النّاسِ.(43)

3924. الإقبال عن الإمام الحسین علیه‌السلام فی دُعاءِ عَرَفَةَ: یا مَن خَصَّ نَفسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفعَةِ،

1 / 16

قناعت‏

3921. نزهة الناظر از امام حسین علیه السلام: قناعت، [مایه‏] آسودگى بدن‏هاست.

1 / 17

عزت

3922. المناقب، ابن شهرآشوب: امام حسین علیه‌السلام فرمود: «مرگ در عزّت، بهتر از زندگى در ذلّت است».

و در روز شهادتش چنین سرود:

مرگ، از ننگْ بهتر است‏

و ننگ، از ورود به آتش‏

و به خدا سوگند، نه ننگ به من مى‏رسد و نه آتش.

3923. کفایة الأثر به نقل از یحیى بن یَعمُن (/ یَعْمُر): نزد امام حسین علیه‌السلام بودم که مرد عربى کاملًا گندمگون و نقاب‏زده، وارد شد و سلام داد. امام حسین علیه‌السلام هم پاسخ او را داد.

گفت: اى فرزند پیامبر خدا! سؤالى دارم.

فرمود: «بگو…».

گفت: عزّت مرد، در چیست؟

فرمود: «[در] بى‏نیازىِ او از مردم».

3924. الإقبال از امام حسین علیه السلام، در دعاى عرفه: اى که خود را به والایى و رفعت،

و أولِیاؤُهُ بِعِزِّهِ یَتَعَزَّزونَ، یا مَن جَعَلَت لَهُ المُلوکُ نیرَ(44) المَذَلَّةِ عَلى أعناقِهِم فَهُم مِن سَطَواتِهِ خائِفونَ…

إلهی! کَیفَ أستَعِزُّ وفِی الذِّلَّةِ أرکَزتَنی، أم کَیفَ لا أستَعِزُّ وإلَیکَ نَسَبتَنی؟!(45)

3925. الملهوف عن الإمام الحسین علیه السلام: ألا وإنَّ الدَّعِیَّ ابنَ الدَّعِیِّ(46) قَد رَکَزَ بَینَ اثنَتَینِ: بَینَ السَّلَّةِ(47) وَالذِّلَّةِ، وهَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ، یَأبَى اللّهُ لَنا ذلِکَ ورَسولُهُ وَالمُؤمِنونَ، وحُجورٌ طابَت، وحُجورٌ طَهُرَت، وانوفٌ حَمِیَّةٌ(48)، ونُفوسٌ أبِیَّةٌ، مِن أن تُؤثَرَ طاعَةُ اللِّئامِ عَلى مَصارِعِ الکِرامِ.

ألا وإنّی زاحِفٌ بِهذِهِ الاسرَةِ مَعَ قِلَّةِ العَدَدِ وخِذلانِ النّاصِرِ.(49)

3926. مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی عن عبد اللّه بن الحسن فی أحداثِ عاشوراءَ: خَرَجَ الحُسَینُ علیه‌السلام مِن أصحابِهِ حَتّى أتَى النّاسَ فَاستَنصَتَهُم فَأَبَوا أن یُنصِتوا، فَقالَ لَهُم:… ألا إنَّ الدَّعِیَّ ابنَ الدَّعِیِّ قَد رَکَزَ بَینَ اثنَتَینِ: بَینَ القَتلَةِ وَالذِّلَّةِ، وهَیهاتَ مِنّا أخذُ الدَّنِیَّةِ، أبَى اللّهُ ذلِکَ ورَسولُهُ، وجُدودٌ طابَت، وحُجورٌ طَهُرَت، وانوفٌ حَمِیَّةٌ، ونُفوسٌ أبِیَّةٌ لا تُؤثِرُ طاعَةَ اللِّئامِ عَلى مَصارِعِ الکِرامِ، ألا إنّی قَد أعذَرتُ و أنذَرتُ، ألا إنّی زاحِفٌ بِهذِهِ الاسرَةِ عَلى قِلَّةِ العَتادِ وخَذلَةِ الأَصحابِ، ثُمَّ أنشَدَ:

ویژه ساخته و اولیایش به عزّت او، عزّت مى‏جویند! اى که فرمان‏روایان نیز یوغِ خوارى در برابر او بر گردن‏هایشان است و از قدرت او بیمناک‏اند!…. خداى من! چگونه عزّت جویم، در حالى که در خوارى جایم داده‏اى، یا چگونه عزّت نجویم، در حالى که به تو منسوبم (بنده تو ام)؟

3925. الملهوف از امام حسین علیه السلام: هان! بى‏نَسَبِ پسر بى‏نَسَب،(50) مرا میان دو چیز قرار داده است: شمشیر و خوارى. خوارى، از ما دور است و خداوند، آن را براى ما نمى‏پذیرد، و نیز پیامبرش و مؤمنان و دامن‏هایى پاک و پاکیزه و جان‏هایى غیرتمند و خوددار که اطاعت از لیئمان را بر مرگى کریمانه، مقدّم نمى‏دارند.

هان! من با این خانواده و [با وجود] کمىِ نفرات و نبودِ یاور، به جنگ مى‏روم.

3926. مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمى به نقل از عبد اللّه بن حسن، درباره حوادث روز عاشورا: حسین علیه‌السلام از میان یارانش بیرون شد و نزد مردم (سپاه دشمن) آمد و از آنان خواست که ساکت شوند؛ امّا آنان از ساکت شدن، خوددارى ورزیدند. به آنان فرمود: «… هان! بى‏نَسَب، پسر بى‏نَسَب، مرا میان دو چیز قرار داده است: مرگ و خوارى. برگزیدن خوارى، از ما بسى دور است و خداوند و پیامبرش و نیز نیاکان پاک و مادران پاکْ‏دامن ما و جان‏هاى غیرتمند، به فرمان‏بردارى از لئیمان، گردن نمى‏نهند و آن را بر مرگ کریمانه، مقدّم نمى‏دارند. هان! من، جاى عذرى نگذاشتم و هشدار دادم. هان! با همین خانواده و [با وجود] کمىِ نفرات و نبودِ یاران، به جنگ مى‏روم».

سپس سرود:

فَإِن نَهزِم فَهَزّامونَ قِدما

وإن نُهزَم فَغَیرُ مُهَزَّمینا

وما إن طِبُّنا جُبنٌ ولکِن

مَنایانا ودَولَةُ آخَرینا

أما إنَّهُ لا تَلبَثونَ بَعدَها إلّا کَرَیثِما(51) یُرکَبُ الفَرَسُ، حَتّى تَدورَ بِکُم دَورَ الرَّحى، عَهدٌ عَهِدَهُ إلَیَّ أبی عَن جَدّی «فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ»(52)، «فَکِیدُونِی جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ- إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»(53)(54)

3927. الإرشاد عن الإمام الحسین علیه‌السلام مُخاطِبا جَیشَ ابنِ زِیادٍ یَومَ عاشوراءَ: لا وَاللّهِ، لا اعطیکُم بِیَدی إعطاءَ الذَّلیلِ، ولا أفِرُّ فِرارَ العَبیدِ.(55)

1 / 18

الکف عن عیوب الناس‏

3928. نزهة الناظر عن الإمام الحسین علیه السلام: مَن لَم یَکُن لِأَحَدٍ عائِبا، لَم یَعدَم مَعَ کُلِّ عائِبٍ عاذِرا.(56)

«اگر مى‏خواستیم فرار کنیم، پیش‏تر فرار مى‏کردیم‏

و اگر هم اهل فرار باشیم، شما نمى‏توانید ما را فرارى دهید.

خوىِ ما ترس و هراس نیست، بلکه‏

مرگ ما و نوبت دولتِ دیگران، در رسیده است».

هان که پس از این واقعه، جز به اندازه سوار شدن بر اسب، نمى‏گذرد تا این که آسیاى شما نیز بچرخد! این، عهدى است که پدرم به نقل از جدّم به من گفته است. «پس کار خود راى و شریکان خود راى گرد آورید». «و همگى با من نیرنگ کنید. سپس، مهلتى نخواهید یافت که من بر خداوند، پروردگار من و شما، توکل کرده‏ام؛ و هیچ جنبده‏اى نیست، جز آن که اختیارش به دست اوست. بى‏تردید، پروردگارم بر راهى راست است»».

3927. الإرشاد از امام حسین علیه السلام، خطاب به لشکر ابن زیاد در روز عاشورا: نه. به خدا سوگند، دستِ خوارى به شما نمى‏دهم و چون بردگان نمى‏گریزم.

1 / 18

خوددارى از عیبجویى از مردم

3928. نزهة الناظر از امام حسین علیه السلام: هر کس عیب کسى را نگوید، با هر عیبى که داشته باشد، عذرآورنده‏اى مى‏یابد (پرده‏پوشى نیز خواهد داشت).

1 / 19

غنى النفس‏

3929. معانی الأخبار عن شریح بن هانئ عن الحسین علیه‌السلام لَمّا سَأَلَهُ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام: مَا الغِنى؟: قِلَّةُ أمانِیِّکَ، وَالرِّضا بِما یَکفیکَ.(57)

3930. الإقبال عن الإمام الحسین علیه‌السلام فی دُعاءِ عَرَفَةَ: اللّهُمَّ اجعَل غِنایَ فی نَفسی، وَالیَقینَ فی قَلبی، وَالإِخلاصَ فی عَمَلی، وَالنّورَ فی بَصَری، وَالبَصیرَةَ فی دینی، ومَتِّعنی بِجَوارِحی، وَاجعَل سَمعی وبَصَرِیَ الوارِثَینِ مِنّی، وَانصُرنی عَلى مَن ظَلَمَنی، و أرِنی فیهِ مَآرِبی(58) وثَأری، و أقِرَّ بِذلِکَ عَینی.(59)

3931. الفردوس عن الحسین بن علیّ علیهما السلام عن رسول اللّه صلى الله علیه و آله: قِلَّةُ طَلَبِ الحَوائِجِ مِنَ النّاسِ فِی الدُّنیا هُوَ الغِنَى الحاضِرُ، وکَثرَةُ طَلَبِ الحَوائِجِ إلَى النّاسِ مَذَلَّةُ الحَیاةِ، وَاستِخفافُ الوَقارِ، وهُوَ الفَقرُ الحاضِرُ.(60)

1 / 20

علو الهمة

3932. المعجم الکبیر عن فاطمة بنت الحسین عن حسین بن علیّ علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: إنَّ اللّهَ یُحِبُّ مَعالِیَ الامورِ و أشرافَها، ویَکرَهُ سَفسافَها.(61)

1 / 19

بى‏نیازى جان‏

3929. معانى الأخبار به نقل از شُرَیح بن هانى، از امام حسین علیه السلام، هنگامى که امیرمؤمنان از او پرسید: بى‏نیازى یعنى چه؟: کمىِ آرزوهایت و رضایت به آنچه تو را بس باشد.

3930. الإقبال از امام حسین علیه السلام، در دعاى عرفه: خداوندا! بى‏نیازى مرا در درونم و یقین را در قلبم و اخلاص را در عملم و نور را در دیده‏ام و بصیرت را در دینم جاى ده و مرا از اعضایم بهره‏مند کن و شنوایى و بینایى‏ام را وارثِ من قرار ده(62) و مرا در برابر ستمکار بر من، یارى ده و خواسته و انتقام مرا در او به من بنماى و چشمم را بدان، روشن دار.

3931. الفردوس از امام حسین علیه السلام، از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کمتر دست نیاز بُردن به سوى مردم در دنیا، بى‏نیازىِ نقد است و نیازخواهىِ فراوان از مردم، مایه خوارى در زندگى و کاهش وقار و در واقع، فقرِ نقد است.

1 / 20

بلند همتى‏

3932. المعجم الکبیر به نقل از فاطمه دختر امام حسین، از امام حسین علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «خداوند، کارهاى بزرگ و والا را دوست مى‏دارد و کارهاى پست را ناپسند مى‏شِمُرَد».

1 / 21

خشیة الله عزوجل‏

3933. المناقب لابن شهر آشوب: قیلَ لَهُ [لِلحُسَینِ علیه السلام‏]: ما أعظَمَ خَوفَکَ مِن رَبِّکَ! فَقالَ: لا یَأمَنُ یَومَ القِیامَةِ إلّا مَن خافَ اللّهَ فِی الدُّنیا.(63)

3934. جامع الأخبار عن الإمام الحسین علیه السلام: البُکاءُ مِن خَشیَةِ اللّهِ نَجاةٌ مِنَ النّارِ.(64)

3935. جامع الأخبار عن الإمام الحسین علیه السلام: بُکاءُ العُیونِ وخَشیَةُ القُلوبِ، مِن رَحمَةِ اللّهِ.(65)

3936. إرشاد القلوب عن الإمام الحسین علیه السلام: ما دَخَلتُ عَلى أبی قَطُّ إلّا وَجَدتُهُ باکِیا(66)

وقالَ: إنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله بَکى حینَ وَصَلَ فی قِراءَتِهِ: «فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِیداً»(67)(68)

1 / 22

تقوى الله عزوجل‏

3937. نزهة الناظر عن الإمام الحسین علیه السلام: الشَّرَفُ التَّقوى.(41)

3938. تاریخ دمشق عن رجلٍ من همدان عن الحسین بن علیّ علیهما السلام یَومَ عاشوراءَ: عِبادَ اللّهِ! اتَّقُوا اللّهَ، وکونوا مِنَ الدُّنیا عَلى حَذَرٍ… فَتَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوى، وَاتَّقُوا

1 / 21

بیم از خدا

3933. المناقب، ابن شهرآشوب: به امام حسین علیه‌السلام گفته شد: چه‏قدر تَرسَت از خدا، بسیار است؟!

فرمود: «کسى روز قیامت، ایمن نیست، جز کسى که در دنیا از خدا ترسیده باشد».

3934. جامع الأخبار از امام حسین علیه السلام: گریستن از بیم خدا، مایه رهایى از آتش [دوزخ‏] است.

3935. جامع الأخبار از امام حسین علیه السلام: گریستن چشم‏ها و بیمناکى دل‏ها، از رحمت خداست.

3936. إرشاد القلوب از امام حسین علیه السلام: بر پدرم وارد نشدم، مگر آن که او را [در خلوتْ‏] گریان یافتم.

پیامبر صلى الله علیه و آله چون در قرائتش به این آیه رسید که: «پس چگونه [اى‏] هنگامى که از هر امتى، گواهى مى‏آوریم و تو راى بر آنها گواه مى‏آوریم؟»، گریست.

1 / 22

پرهیزگارى‏

3937. نزهة الناظر از امام حسین علیه السلام: شرافت، به پرهیزگارى است.

3938. تاریخ دمشق به نقل از مردى از قبیله هَمْدان، از امام حسین علیه السلام، در روز عاشورا: بندگان خدا! پرهیزگارى کنید و از دنیا بر حذر باشید…. توشه بردارید که‏

اللّهَ لَعَلَّکُم تُفلِحونَ.(69)

3939. الأمالی للصدوق بإسناده عن الحسین بن علیّ علیهما السلام: سَمِعتُ جَدّی رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ لی: اعمَل بِفَرائِضِ اللّهِ تَکُن أتقَى النّاسِ.(70)

1 / 23

التوکل على الله عزوجل‏

3940. مستدرک الوسائل عن الحسین بن علیّ علیهما السلام: إنَّ العِزَّ وَالغِنى خَرَجا یَجولانِ فَلَقِیَا التَّوَکُّلَ فَاستَوطَنا.(71)

3941. الفتوح: أقبَلَ الحُسَینُ علیه‌السلام عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ عَبّاسٍ فَقالَ: یَابنَ عَبّاسٍ! إنَّکَ ابنُ عَمِّ والِدی، ولَم تَزَل تَأمُرُ بِالخَیرِ مُنذُ عَرَفتُکَ، وکُنتَ مَعَ والِدی تُشیرُ عَلَیهِ بِما فیهِ الرَّشادُ، وقَد کانَ یَستَنصِحُکَ ویَستَشیرُکَ فَتُشیرُ عَلَیهِ بِالصَّوابِ، فَامضِ إلَى المَدینَةِ فی حِفظِ اللّهِ وکِلائِهِ(72)، ولا یَخفى عَلَیَّ شَی‏ءٌ مِن أخبارِکَ، فَإِنّی مُستَوطِنٌ هذَا الحَرَمَ، ومُقیمٌ فیهِ أبَدا ما رَأَیتُ أهلَهُ یُحِبُّونّی ویَنصُرُونّی، فَإِذا هُم خَذَلونِی استَبدَلتُ بِهِم غَیرَهُم، وَاستَعصَمتُ بِالکَلِمَةِ الَّتی قالَها إبراهیمُ‏الخَلیلُ علیه‌السلام یَومَ القِیَ فِی النّارِ: «حَسبِیَ اللّهُ ونِعمَ الوَکیلُ»، فَکانَتِ النّارُ عَلَیهِ بَردا وسَلاما.(73)

بهترین توشه، پرهیزگارى است. پرهیزگارى کنید، شاید که رستگار شوید.

3939. الأمالى، صدوق به سندش، از امام حسین علیه السلام: شنیدم که جدّم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به من فرمود: «به واجبات الهى عمل کن، پرهیزگارترینِ مردم مى‏شوى».

1 / 23

توکل بر خدا

3940. مستدرک الوسائل از امام حسین علیه السلام: عزّت و بى‏نیازى، بیرون مى‏آیند و قرار ندارند تا آن گاه که توکّل را ببینند و قرار گیرند.

3941. الفتوح: حسین علیه‌السلام به عبد اللّه بن عبّاس، رو کرد و فرمود: «اى فرزند عبّاس! تو پسرعموى پدرِ منى و هماره، از آن گاه که تو را شناخته‏ام، به نیکى فرمان مى‏دهى. با پدرم نیز که بودى، به هدایت، اشارتش مى‏کردى و او از تو نصیحت مى‏خواست و با تو مشورت مى‏کرد و تو، نظر درست را به او عرضه مى‏کردى. پس در حفاظت الهى به مدینه برو و هیچ یک از اخبارت را از من پنهان مدار، که من این حرم را وطن خود گرفته‏ام و تا هر زمان که دیدم اهالى‏اش مرا دوست دارند و یارى‏ام مى‏کنند، در آن مى‏مانم، و چون مرا وا نهادند، غیرِ ایشان را به جاى ایشان بر مى‏گیرم و به سخنى چنگ مى‏زنم که ابراهیم خلیل، در روز انداختنش به آتش گفت: «خدا مرا بس است و بهترین نگه دارنده است» و آتش، بر او سرد و سلامت شد».

1 / 24

اورع الناس‏

3942. الأمالی للصدوق بإسناده عن الحسین بن علیّ علیهما السلام: سَمِعتُ جَدّی رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ لی: اعمَل بِفَرائِضِ اللّهِ تَکُن أتقَى النّاسِ، وَارضَ بِقَسمِ اللّهِ تَکُن أغنَى النّاسِ، وکُفَّ عَن مَحارِمِ اللّهِ تَکُن أورَعَ النّاسِ….(74)

1 / 24

پارساترین مردم‏

3942. الأمالى، صدوق به سندش، از امام حسین علیه السلام: شنیدم که جدّم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به من فرمود: «به واجبات الهى عمل کن، تا پرهیزگارترینِ مردم شوى. به قسمت خدا راضى شو، تا بى‏نیازترینِ مردم شوى. از حرام‏هاى الهى باز ایست، تا پارساترینِ مردم شوى…».


1) تاریخ الیعقوبی: ج 2 ص 246.

2) نثر الدرّ: ج 1 ص 334، نزهة الناظر: ص 81 ح 6، کشف الغمّة: ج 2 ص 241، بحار الأنوار: ج 78 ص 121 ح 4؛ الفصول المهمّة: ص 176.

3) الأمالی للطوسی: ص 596 ح 1234 عن إسحاق بن جعفر عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 69 ص 405 ح 109.

4) دلائل الإمامة: ص 75 ح 15.

5) الطَّنطَنَةُ: کثرة الکلام والتصویت به (لسان العرب: ج 13 ص 269 «طنن»).

6) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 51 ح 197 عن أحمد بن محمّد الهمدانی عن الإمام الجواد عن آبائه علیهم السلام، الأمالی للصدوق: ص 379 ح 481 عن إبراهیم بن محمّد الهمدانی عن الإمام الجواد عن آبائه علیهم السلام عنه صلى الله علیه و آله، بحار الأنوار: ج 71 ص 9 ح 13 وراجع: الاختصاص: ص 229 ومشکاة الأنوار: ص 109 ح 251.

7) نزهة الناظر: ص 84 ح 13.

8) أثرت الحدیثَ: إذا ذکرتَه عن غیرک (الصحاح: ج 2 ص 574 «أثر»).

9) الأمالی للطوسی: ص 572 ح 1185 عن مسعدة بن صدقة العبدی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 75 ص 467 ح 16 وراجع: الکافی: ج 2 ص 660 ح 2 و 3 وکتاب من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 378 ح 5790 وسنن أبی داوود: ج 4 ص 268 ح 4869.

10) ما بین المعقوفین سقط من المصدر، ولا یصحّ السیاق بدونه.

11) الملهوف: ص 160، بحار الأنوار: ج 45 ص 14؛ الفتوح: ج 5 ص 102، مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 2 ص 11.

12) ما بین المعقوفین سقط من المصدر، و أثبتناه من المصادر الاخرى.

13) فی المصدر: «أعوانا» بدل «عُربا»، وما فی المتن أثبتناه من مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی والملهوف، إذ هو المناسب للسیاق. وفی بعض المصادر: «أعرابا».

14) الفتوح: ج 5 ص 117، مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 2 ص 33، مطالب السؤول: ص 76؛ الملهوف: ص 171 کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج 45 ص 51.

15) نثر الدرّ: ج 1 ص 334، نزهة الناظر: ص 81 ح 5، کشف الغمّة: ج 2 ص 242، بحار الأنوار: ج 78 ص 122 ح 5؛ الفصول المهمّة: ص 177، وفی تاریخ دمشق: ج 13 ص 259 ومعدن الجواهر: ص 63 عن الإمام الحسن علیه السلام.

16) الخصال: ص 5 ح 11 عن الحسین بن زید عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه علیهم السلام، الأمالی للصدوق: ص 371 ح 466 عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام علیّ علیهم السلام وراجع: روضة الواعظین: ص 10.

17) مشکاة الأنوار: ص 379 ح 1246، وفی تحف العقول: ص 225 وتاریخ دمشق: ج 13 ص 255 والمعجم الکبیر: ج 3 ص 69 ح 2688 عن الإمام الحسن علیه السلام.

18) اللُّبُّ: العَقلُ، وجمعه ألباب (النهایة: ج 4 ص 223 «لبب»).

19) أحْجَمَ القَومُ: أی نَکَصُوا وتَأخَّروا وتَهیَّبوا أخذه (النهایة: ج 1 ص 347 «حجم»).

20) عَیِیَ بالأمر وعن حُجّتِه: عجز عنه، وعَیِیَ بالأمر: لم یهتدِ لوجهه (المصباح المنیر: ص 441 «عیى»).

21) أعلام الدین: ص 298، بحار الأنوار: ج 78 ص 128 ح 11.

22) نثر الدرّ: ج 1 ص 334، نزهة الناظر: ص 81 ح 6، الدرّة الباهرة: ص 29 وفیهما «عنه قدرته»، کشف الغمّة: ج 2 ص 242، بحار الأنوار: ج 78 ص 121 ح 4؛ الفصول المهمّة: ص 176.

23) آل عمران: 134.

24) کشف الغمّة: ج 2 ص 243، بحار الأنوار: ج 44 ص 195 ح 9؛ الفصول المهمّة: ص 175، جواهر المطالب: ج 2 ص 317 کلاهما نحوه، الفرج بعد الشدّة للتنوخی: ج 1 ص 101 وفیه «جنى غلام للحسن بن علیّ بن أبی طالب».

25) نثر الدرّ: ج 1 ص 334، نزهة الناظر: ص 81 ح 6، الدرّة الباهرة: ص 24 وفیه ذیله من «إنّ أجود»، کشف الغمّة: ج 2 ص 242، بحار الأنوار: ج 78 ص 121 ح 4؛ الفصول المهمّة: ص 176.

26) مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 1 ص 155.

27) المناقب والمثالب للخوارزمی: ص 185 ح 604.

28) نزهة الناظر: ص 83 ح 11، الدرّة الباهرة: ص 29، بحار الأنوار: ج 71 ص 357 ح 21.

29) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 177 ح 6 عن الهیثم بن عبد اللّه الرمّانی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 49 ص 111 ح 7، وفی المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 18 نسب الأبیات إلى الإمام الحسن علیه السلام.

30) تاریخ الیعقوبی: ج 2 ص 246 وراجع: تحف العقول: ص 305 واسد الغابة: ج 5 ص 66 وکنز العمّال: ج 3 ص 350 ح 6882 نقلًا عن أبی الشیخ.

31) الفردوس: ج 2 ص 415 ح 3844.

32) النائِبة: هی ما ینوب الإنسان؛ أی ینزل به من المهمّات والحوادث (النهایة: ج 5 ص 123 «نوب»).

33) مشکاة الأنوار: ص 414 ح 1391، وفی تحف العقول: ص 225 وتاریخ الیعقوبی: ج 2 ص 226 وتاریخ دمشق: ج 13 ص 257 عن الإمام الحسن علیه‌السلام نحوه.

34) نزهة الناظر: ص 80.

35) الطارِفُ: المُستحدَثُ (الصحاح: ج 4 ص 1394 «طرف»).

36) العَتید: الشی‏ء الحاضر المُهیّأ (الصحاح: ج 2 ص 505 «عتد»).

37) الإقبال: ج 2 ص 77 85، البلد الأمین: ص 252 257، بحار الأنوار: ج 98 ص 218 223 ح 3.

38) الأمالی للصدوق: ص 269 ح 295 عن إسماعیل بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 69 ص 368 ح 4 وراجع: الأمالی للمفید: ص 350 ح 1 والأمالی للطوسی: ص 120 ح 187. وراجع تمام الحدیث: ص 204 (الفصل الخامس/ حسن المعاشرة).

39) الدعوات: ص 168 ح 468، بحار الأنوار: ج 81 ص 208 ح 24.

40) براى دیدن متن کامل حدیث، ر. ک: ص 205 (فصل پنجم/ حسن معاشرت).

41) نزهة الناظر: ص 88 ح 28، أعلام الدین: ص 298، بحار الأنوار: ج 78 ص 128 ح 11.

42) المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 68، نزهة الناظر: ص 88 ح 27، أعلام الدین: ص 298 ولیس فیهما صدره، بحار الأنوار: ج 44 ص 192 ح 4.

43) کفایة الأثر: ص 232، بحار الأنوار: ج 36 ص 384 ح 5.

44) نیر الفدان: الخشبة المعترضة فی عنق الثورین (الصحاح: ج 2 ص 840 «نیر»).

45) الإقبال (طبعة دار الکتب الإسلامیّة): ص 343 350، البلد الأمین: ص 254 ولیس فیه ذیله من «إلهی کیف أستعزّ…»، بحار الأنوار: ج 98 ص 220 ح 3.

46) المراد منه هو عبید اللّه بن زیاد الّذی عدّ معاویة أباه زیاد على خلاف الشریعة الإسلامیّة المقدّسة أخا له وابنا لأبی سفیان.

47) السَّلّةُ: أی استلال السیوف (الصحاح: ج 5 ص 1730 «سلل»).

48) الحَمیّةُ: الأنفة والغیرة (النهایة: ج 1 ص 447 «حما»).

49) الملهوف: ص 156، تحف العقول: ص 241، الإحتجاج: ج 2 ص 99، مثیر الأحزان: ص 55 کلّها نحوه.

50) منظور، عبید اللّه بن زیاد است که معاویه، بر خلاف‏شریعت اسلام، پدر او (زیاد) را برادر خود و فرزند ابو سفیان خواند. م.

51) إلّا کریثما: أی إلّا قَدَر ذلک (النهایة: ج 2 ص 287 «ریث»).

52) یونس: 71.

53) هود: 55 و 56.

54) مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 2 ص 6 عن عبد اللّه بن الحسن، تاریخ دمشق: ج 14 ص 219 عن أبی بکر بن درید نحوه؛ بحار الأنوار: ج 45 ص 9.

55) الإرشاد: ج 2 ص 98، المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 68، مثیر الأحزان: ص 51، إعلام الورى: ج 1 ص 459، بحار الأنوار: ج 45 ص 7.

56) نزهة الناظر: ص 80 ح 1.

57) معانی الأخبار: ص 401 ح 62، بحار الأنوار: ج 72 ص 194 ح 14.

58) مآرِب: أی حوائج، واحدها مأربة (مجمع البحرین: ج 1 ص 36 «أرب»).

59) الإقبال: ج 2 ص 78، البلد الأمین: ص 253، بحار الأنوار: ج 98 ص 219 ح 3.

60) الفردوس: ج 3 ص 220 ح 4642 وراجع: تحف العقول: ص 9 و ص 279.

61) المعجم الکبیر: ج 3 ص 131 ح 2894، مسند الشهاب: ج 2 ص 150 ح 1076 عن فاطمة بنت الحسین عن علیّ بن الحسین عن الحسین بن علیّ علیهما السلام عنه صلى الله علیه و آله، کنز العمّال: ج 15 ص 770 ح 43021.

62) یعنى پیش از مرگم، آنها را از من مگیر، همان گونه که امام على علیه‌السلام فرموده است: «خدایا! جانم را نخستین چیز ارزشمندى قرار ده که ازمن باز پس مى‏گیرى» (نهج البلاغه: خطبه 125). م.

63) المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 69، بحار الأنوار: ج 44 ص 192 ح 5.

64) جامع الأخبار: ص 259 ح 689 وراجع: جامع الأحادیث للقمّی: ص 64 والفردوس: ج 2 ص 469 ح 3996.

65) جامع الأخبار: ص 259 ح 690 وراجع: مکارم الأخلاق: ج 2 ص 96 ح 2271.

66) هو کنایة عن شدّة خشوع الإمام أمیر المؤمنین علیه‌السلام وکثرة بکائه خلال عبادته.

67) النساء: 41.

68) إرشاد القلوب: ص 97.

69) تاریخ دمشق: ج 14 ص 218، کفایة الطالب: ص 429 وراجع: موسوعة الإمام الحسین علیه السلام: ج 5 ص 260 ح 1683.

70) الأمالی للصدوق: ص 269 ح 295 عن إسماعیل بن مسلم عن الإمام الصادق أبیه عن جدّه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 69 ص 368 ح 4، وراجع: الأمالی للمفید: ص 350 ح 1 والأمالی للطوسی: ص 120 ح 187.

71) مستدرک الوسائل: ج 11 ص 218 ح 12793 نقلًا عن القطب الراوندی فی لبّ اللباب.

72) الکِلاءة: الحِفظ والحراسة، یقال: کَلأتُه أکلؤهُ کِلاءَةً (النهایة: ج 4 ص 194 «کلأ»).

73) الفتوح: ج 5 ص 26، مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 1 ص 193.

74) الأمالی للصدوق: ص 269 ح 295 عن إسماعیل بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 69 ص 368 ح 4 وراجع: الأمالی للمفید: ص 350 ح 1 والأمالی للطوسی: ص 120 ح 187.