5 / 1
ذکر الآخرة
3516. إرشاد القلوب: قالَ الحُسَینُ علیه السلام: یَابنَ آدَمَ! تَفَکَّر وقُل: أینَ مُلوکُ الدُّنیا و أربابُهَا الَّذینَ عَمَروا وَاحتَفَروا أنهارَها، وغَرَسوا أشجارَها، ومَدَّنوا مَدائِنَها؟! فارَقوها وهُم کارِهونَ، ووَرِثَها قَومٌ آخَرونَ، ونَحنُ بِهِم عَمّا قَلیلٍ لاحِقونَ.
یَابنَ آدَمَ! اذکُر مَصرَعَکَ، وفی قَبرِکَ مَضجَعَکَ، ومَوقِفَکَ بَینَ یَدَیِ اللّهِ، تَشهَدُ جَوارِحُکَ(1) عَلَیکَ یَومَ تَزِلُّ فیهِ الأَقدامُ، وتَبلُغُ القُلوبُ الحَناجِرَ، وتَبیَضُّ وُجوهٌ وتَسوَدُّ وُجوهٌ، وتَبدُو السَّرائِرُ، ویوضَعُ المیزانُ القِسطَ.
یَابنَ آدَمَ! اذکُر مَصارِعَ آبائِکَ و أبنائِکَ، کَیفَ کانوا وحَیثُ حَلّوا وکَأَنَّکَ عَن قَلیلٍ قَد حَلَلتَ مَحَلَّهُم، وصِرتَ عِبرَةً لِلمُعتَبِرِ و أنشَدَ شِعرا:
أینَ المُلوکُ الَّتی عَن حِفظِها غَفَلَت
حَتّى سَقاها بِکَأسِ المَوتِ ساقیها
تِلکَ المَدائِنُ فِی الآفاقِ خالِیَةٌ
عادَت خَرابا وذاقَ المَوتَ بانیها
5 / 1
یاد آخرت
3516. إرشاد القلوب: امام حسین علیهالسلام فرمود: «اى آدمىزاده! بیندیش و بگو: کجایند پادشاهان دنیا و صاحبان آن، که آبادش کردند و در آن، جوىها کَندند و درختها نشاندند و شهرها ساختند؟! از آن، دلگیرانه جدا شدند و به قومى دیگرش وا نهادند و ما نیز به زودى به آنها ملحق مىشویم.
اى آدمىزاده! بر خاک افتادنِ (مُردنِ) خود را به یاد داشته باش و نیز خوابیدنت در قبر و ایستادنت را در پیشگاه خدا. اعضاى بدنت، در روزى که گامها در آن مىلغزند، علیه تو گواهى مىدهند و جانها به گلو مىرسند و چهرههایى سفید مىشوند و چهرههایى سیاه، و درونها آشکار مىشوند و ترازوى عدالت، به میان آورده مىشود.
اى آدمىزاده! بر خاک افتادن پدران و پسرانت را به یاد داشته باش که چگونه بودند و به کجا در آمدند، که تو هم به زودى در همان جا جاى مىگیرى و عبرتى براى عبرت گیرنده مىشوى».
سپس، این شعر را خواند:
«کجایند پادشاهانى که دنیا از حفظ کردنشان خوددارى کرد
تا این که ساقى دنیا، جرعه مرگ به آنان نوشانید؟
آن شهرهاى بىسکنه در کرانهها
دوباره ویران شدند و سازندههایشان، طعم مرگ را چشیدند.
أموالُنا لِذَوِی الوُرّاثِ نَجمَعُها
ودورُنا لِخَرابِ الدَّهرِ نَبنیها.(2)
5 / 2
فناء الدنیا وبقاء الآخرة
3517. کامل الزیارات عن میسر بن عبد العزیز عن أبی جعفر [الباقر] علیه السلام: کَتَبَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیهالسلام إلى مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ علیهالسلام(3) مِن کَربَلاءَ:
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، مِنَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ إلى مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ ومَن قِبَلَهُ مِن بَنی هاشِمٍ، أمّا بَعدُ: فَکَأَنَّ الدُّنیا لَم تَکُن، وکَأَنَّ الآخِرَةَ لَم تَزَل، وَالسَّلامُ.(4)
3518. تاریخ الطبری عن محمّد بن قیس: جَاءَ حَنظَلَةُ بنُ أسعَدَ الشِّبامِیُّ، فَقامَ بَینَ یَدَی حُسَینٍ علیه السلام: فَأَخَذَ یُنادی: «یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزابِ- مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ- وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنادِ- یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ ما لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ»(5)، یا قَومِ [لا](6) تَقتُلوا حُسَینا فَیُسحِتَکُمُ(7) اللّهُ بِعَذابٍ «وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى»(8)
فَقالَ لَهُ حُسَینٌ علیه السلام: یَابنَ أسعَدَ، رَحِمَکَ اللّهُ! إنَّهُم قَدِ استَوجَبُوا العَذابَ حینَ رَدّوا عَلَیکَ ما دَعَوتَهُم إلَیهِ مِنَ الحَقِّ، ونَهَضوا إلَیکَ لِیَستَبیحوکَ و أصحابَکَ، فَکَیفَ بِهِمُ الآنَ وقَد قَتَلوا إخوانَکَ الصّالِحینَ.
مالهایمان را براى وارثان، گِرد مىآوریم
و خانههایمان را براى خراب شدن به دست روزگار، مىسازیم».
5 / 2
فناى دنیا و بقاى آخرت
3517. کامل الزیارات به نقل از مُیَسِّر بن عبد العزیز، از امام باقر علیه السلام: حسین بن على علیهالسلام از کربلا به محمّد بن على (ابن حنفیّه) چنین نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان. از حسین بن على به محمّد بن على و دیگر افراد بنىهاشم که نزد اویند. امّا بعد، گویى که دنیا نبوده و گویى که آخرت، همواره بوده و هست. والسّلام!».
3518. تاریخ الطبرى به نقل از محمّد بن قیس: حَنظله پسر اسعد شِبامى آمد و جلوى حسین علیهالسلام ایستاد و فریاد بر آورد: «اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روزگار [عذاب] اقوام پیشین مىهراسم؛ مانند حال و روز قوم نوح و عاد و ثمود و کسانى که پس از آنها بودند، و خداوند، در حق بندگان، ستمى نمىخواهد. و اى قوم من! من بر شما از روز فریادخواهى مىهراسم؛ روزى که روى مىگردانید، اما هیچ پناهگاهى در برابر خداوند ندارید، و هر کس را خداوند [به خاطر اعمالش] گمراه کند، راهنمایى ندارد». اى مردم! حسین را مکُشید که خدا در عذابتان هلاک مىکند «و بىگمان، آن که افترا زد، ناکام شد».
پس حسین علیهالسلام به او فرمود: «اى پسر اسعد! خدایت بیامرزد. آنان، همان هنگام سزاوار عذاب شدند که دعوت تو را به سوى حق، رد کردند و به سوى تو و یارانت برخاستند تا خونت را حلال بشمارند. پس اکنون که برادران شایستهات را کشتهاند، چگونه [سزاوار عذاب] نباشند؟!».
قالَ: صَدَقتَ، جُعِلتُ فِداکَ! أنتَ أفقَهُ مِنّی و أحَقُّ بِذلِکَ، أفَلا نَروحُ إلَى الآخِرَةِ ونَلحَقُ بِإِخوانِنا؟
فَقالَ: رُح إلى خَیرٍ مِنَ الدُّنیا وما فیها، وإلى مُلکٍ لا یَبلى.
فَقالَ: السَّلامُ عَلَیکَ أبا عَبدِ اللّهِ، صَلَّى اللّهُ عَلَیکَ وعَلى أهلِ بَیتِکَ، وعَرَّفَ بَینَنا وبَینَکَ فی جَنَّتِهِ.
فَقالَ علیه السلام: آمینَ، آمینَ.
فَاستَقدَمَ فَقاتَلَ حَتّى قُتِلَ.(9)
5 / 3
صفة الموت
3519. معانی الأخبار بإسناده عن الحسین علیه السلام: قیلَ لِأَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام: صِف لَنَا المَوتَ.
فَقالَ: عَلَى الخَبیرِ سَقَطتُم؛ هُوَ أحَدُ ثَلاثَةِ امورٍ یَرِدُ عَلَیهِ: إمّا بِشارَةٌ بِنَعیمِ الأَبَدِ، وإمّا بِشارَةٌ بِعَذابِ الأَبَدِ، وإمّا تَحزینٌ وتَهویلٌ و أمرُهُ مُبهَمٌ لا یَدری مِن أیِّ الفِرَقِ هُوَ.
فَأَمّا وَلِیُّنَا المُطیعُ لِأَمرِنا فَهُوَ المُبَشَّرُ بِنَعیمِ الأَبَدِ، و أمّا عَدُوُّنَا المُخالِفُ عَلَینا فَهُوَ المُبَشَّرُ بِعَذابِ الأَبَدِ، و أمَّا المُبهَمُ أمرُهُ الَّذی لا یَدری ما حالُهُ، فَهُوَ المُؤمِنُ المُسرِفُ عَلى نَفسِهِ لا یَدری ما یَؤولُ إلَیهِ حالُهُ، یَأتیهِ الخَبَرُ مُبهَما مَخوفا، ثُمَّ لَن یُسَوِّیَهُ اللّهُ عز و جل بِأَعدائِنا، لکِن یُخرِجُهُ مِنَ النّارِ بِشَفاعَتِنا.
حنظله گفت: راست گفتى، فدایت شوم! تو از من آگاهترى و بدان نیز سزاوارترى. آیا به سوى آخرت نرویم و به برادرانمان ملحق نشویم؟
فرمود: «پیش به سوى بهتر از دنیا و آنچه در آن است، و به سوى مُلکى کهنه نشدنى!».
حنظله گفت: سلام بر تو، اى ابا عبد اللّه! درود خدا بر تو و خاندانت! خدا، ما را در بهشت، با شما آشنا کند!
فرمود: «آمین، آمین!».
سپس، حنظله پیش تاخت و جنگید تا کشته شد.
5 / 3
ویژگى مرگ
3519. معانى الأخبار به سندش، از امام حسین علیه السلام: به امیر مؤمنان علیهالسلام گفته شد: مرگ را براى ما توصیف کن.
فرمود: «بر شخص آگاهى فرود آمدید. [مرگ،] یکى از این سه چیز [است که] بر شخص، در مىآید: یا بشارتى به نعمت جاوید است، یا عذاب همیشگى است، یا اندوه و بیم است و کارش نامشخّص است و نمىداند که از کدام دسته است.
امّا دوستدار و مطیع فرمان ما، بشارتیافته به نعمتِ جاوید است و دشمن مخالف با ما، وعده داده شده به عذاب همیشگى است. امّا آن که کارش نامشخّص است و نمىداند حالش چگونه است، مؤمنِ ستم کننده بر خویش است که نمىداند کارش به کجا مىانجامد. خبرى مبهم و خوفناک به او مىرسد؛ ولى خداوند عز و جل، او را با دشمنان ما برابر نمىنهد و او را با شفاعت ما از آتش، بیرون مىبَرَد.
فَاعمَلوا و أطیعوا، [و](10) لا تَتَّکِلوا ولا تَستَصغِروا عُقوبَةَ اللّهِ عز و جل؛ فَإِنَّ مِنَ المُسرِفینَ مَن لا تَلحَقُهُ شَفاعَتُنا إلّا بَعدَ عَذابِ ثَلاثِمِئَةِ ألفِ سَنَةٍ.(11)
5 / 4
موت المؤمن
3520. الفردوس عن الحسین بن علیّ علیهما السلام عن رسول اللّه صلى الله علیه و آله: المَوتُ رَیحانَةُ المُؤمِنِ.(12)
3521. المعجم الکبیر عن محمّد بن الحسن عن الحسین علیه السلام: إنّی لا أرَى المَوتَ إلّا سَعادَةً، وَالحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرَما(13)(14)
3522. معانی الأخبار عن علیّ بن الحسین عن الحسین بن علیّ علیهما السلام: مَا المَوتُ إلّا قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِکُم عَنِ البُؤسِ وَالضَّرّاءِ إلَى الجِنانِ الواسِعَةِ وَالنَّعیمِ الدّائِمَةِ؛ فَأَیُّکُم یَکرَهُ أن یَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إلى قَصرٍ؟! وما هُوَ لِأَعدائِکُم إلّا کَمَن یَنتَقِلُ مِن قَصرٍ إلى سِجنٍ وعَذابٍ.
إنَّ أبی حَدَّثَنی عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله: أنَّ الدُّنیا سِجنُ المُؤمِنِ وجَنَّةُ الکافِرِ، وَالمَوتَ جِسرُ هؤُلاءِ إلى جَنّاتِهِم، وجِسرُ هؤُلاءِ إلى جَحیمِهِم، ما کَذَبتُ ولا کُذِبتُ.(15)
پس کار [شایسته] انجام دهید و [از پروردگارتان] فرمان ببرید و [به دیگران] اتّکا نکنید و عقوبت خداى عز و جل را کوچک مشمارید، که شفاعت ما به برخى از گنهکاران نمىرسد، مگر پس از سیصد هزار سال عذاب».
5 / 4
مرگ مؤمن
3520. الفردوس از امام حسین علیه السلام، از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مرگ، گُلِ خوشبوىِ مؤمن است.
3521. المعجم الکبیر به نقل از محمّد بن حسن، از امام حسین علیه السلام: من، مرگ را جز خوشبختى، و زندگى با ستمکاران را جز ملالت نمىبینم.
3522. معانى الأخبار از امام زین العابدین علیه السلام، از امام حسین علیه السلام: مرگ، جز پلى نیست که شما را از ترس و سختى به سوى بهشت گسترده و نعمت جاوید، عبور مىدهد. پس کدام یک از شما ناخوش دارد که از زندان به کاخ منتقل شود؟! و آن براى دشمنان، جز مانند این نیست که از کاخ به زندان و عذاب، منتقل مىشود.
پدرم [على علیه السلام] از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله برایم نقل کرد که: «دنیا، زندانِ مؤمن و بهشتِ کافر است و مرگ، پل اینها به بهشتشان و پل آنان به دوزخشان است». نه دروغ گفتم و نه به من، دروغ گفته شده است.
5 / 5
البکاء عند الموت
3523. عیون أخبار الرضا علیهالسلام بإسناده عن الحسین بن علیّ علیهما السلام: لَمّا حَضَرَتِ الحَسَنَ بنَ عَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلامُ الوَفاةُ، بَکى، فَقیلَ لَهُ: یَابنَ رَسولِ اللّهِ أتَبکی ومَکانُکَ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله مَکانُکَ الَّذی أنتَ فیهِ؟ وقَد قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله فیکَ ما قالَ، وقَد حَجَجتَ عِشرینَ حَجَّةً ماشِیا وقَد قاسَمتَ رَبَّکَ مالَکَ ثَلاثَ مَرّاتٍ حَتَّى النَّعلِ وَالنَّعلِ(16)؟
فَقالَ علیه السلام: إنَّما أبکی لِخَصلَتَینِ: لِهَولِ المُطَّلَعِ(17)، وفِراقِ الأَحِبَّةِ.(18)
5 / 6
بیت العمل
3524. بستان الواعظین لأبی الفرج ابن الجوزی: قیلَ: کانَ الحُسَینُ علیهالسلام إذا رَأَى القُبورَ قالَ: ما أحسَنَ ظَواهِرَها، وإنَّمَا الدَّواهی(19) فی بُطونِها، فَاللّهَ اللّهَ عِبادَ اللّهِ! لا تَشتَغِلوا بِالدُّنیا، فَإِنَّ القَبرَ بَیتُ العَمَلِ، فَاعمَلوا ولا تَغفُلوا، و أنشِدوا(20):
یا مَن بِدُنیاهُ اشتَغَلَ
وغَرَّهُ طولُ الأَمَل
المَوتُ یَأتی بَغتَةً
وَالقَبرُ صُندوقُ العَمَل(21)
5 / 5
گریستن هنگام مرگ
3523. عیون أخبار الرضا علیهالسلام به سندش، از امام حسین علیه السلام: چون وفات حسن بن على علیهالسلام فرا رسید، گریست. به او گفته شد: اى فرزند پیامبر خدا! آیا مىگِریى، در حالى که چنین نسبتى با پیامبر خدا صلى الله علیه و آله دارى؟ و پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، آن سخنان [ستایش آمیز] را در باره تو گفته است و بیست سفر، پیاده حج گزاردى و دارایىات را سه بار با خدایت تقسیم کردى و حتّى کفشهایت را نیز بخشیدى؟!
حسن علیهالسلام فرمود: «من براى دو چیز مىگِریم: وحشت قیامت و دورىِ دوستان».
5 / 6
خانه عمل
3524. بستان الواعظین، ابو الفرج ابن جوزى: گفته شده است که حسین علیهالسلام چون قبرها را مىدید، مىفرمود: «چه ظاهرِ زیبایى و چه مصیبتهایى در درون آنهاست! خدا را، خدا را، بندگان خدا! سرگرِم دنیا نشوید که قبر، خانه عمل است. عمل کنید و غفلت نورزید و بخوانید:
اى که به دنیا، سرگرم گشته است
و درازى آرزو، او را فریفته است!
مرگ، ناگهان در مىآید
و قبر، صندوق عمل است».
5 / 7
اول ما یسأل عنه بعد الموت
3525. عیون أخبار الرضا علیهالسلام بإسناده عن الحسین بن علیّ عن أبیه علیّ علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: یا عَلِیُّ، إنَّ أوَّلَ ما یُسأَلُ عَنهُ العَبدُ بَعدَ مَوتِهِ شَهادَةُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ، و أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله، و أنَّکَ وَلِیُّ المُؤمِنینَ بِما جَعَلَهُ اللّهُ وجَعَلتُهُ لَکَ، فَمَن أقَرَّ بِذلِکَ وکانَ یَعتَقِدُهُ صارَ إلَى النَّعیمِ الَّذی لا زَوالَ لَهُ.(22)
5 / 8
ما یسأل عنه یوم القیامة
3526. فضائل الشیعة بإسناده عن الحسین بن علیّ عن أبیه أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: لا تَزولُ قَدَمُ عَبدٍ یَومَ القِیامَةِ حَتّى یُسأَلَ عَن أربَعَةِ أشیاءَ: عَن شَبابِهِ فیما أبلاهُ، وعَن عُمُرِهِ فیما أفناهُ، وعَن مالِهِ مِن أینَ اکتَسَبَهُ وفیما أنفَقَهُ، وعَن حُبِّنا أهلَ البَیتِ.(23)
5 / 9
عدم الرغبة بالرجوع إلى الدنیا
3527. المناقب لابن شهر آشوب عن الحسین علیه السلام: إنَّ رَجُلًا جاءَ إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، إنّی قَدِمتُ مِن سَفَرٍ لی، فَبَینَما بُنَیَّةٌ خُماسِیَّةٌ تَدرُجُ حَولی فی حُلِیِّها، فَأَخَذتُ بِیَدِها وَانطَلَقتُ بِها إلى وادی فُلانٍ فَطَرَحتُها فیهِ.
5 / 7
نخستین پرسش پس از مرگ
3525. عیون أخبار الرضا علیهالسلام به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «اى على! نخستین چیزى که پس از مرگ بنده از او پرسیده مىشود، گواهى به یگانگى خداوند یکتاست و رسالت محمّد صلى الله علیه و آله، و این که تو ولىّ مؤمنانى، به دلیل آنچه خدا و من، برایت قرار دادهایم. پس هر کس به اینها اقرار کند و معتقد باشد، به سوى نعمتى که زوال ندارد، رهسپار مىشود».
آنچه در قیامت، سؤال مىشود
3526. فضائل الشیعة به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «بنده در روز قیامت، قدم از قدم برنمىدارد تا آن که در باره چهار چیز از او بپرسند: از جوانىاش که در چه چیز، آن را تباه کرده است؛ از عمرش که در چه راهى آن را مصرف کرده است؛ از مالش که از کجا به دست آورده و در کجا هزینه کرده است؛ و از محبّت ما اهل بیت».
5 / 8
عدم تمایل به بازگشت به دنیا
3527. المناقب، ابن شهرآشوب از امام حسین علیه السلام: مردى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت: اى پیامبر خدا! من، از یکى از سفرهایم باز گشتم که دخترى پنج ساله با زیورآلات دیدم که اطراف من راه مىرود. دستش را گرفتم و او را به فلان درّه بردم و در آن، پرتابش کردم.
فَقالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله: انطَلِق مَعی فَأَرِنِی الوادِیَ. فَانطَلَقَ مَعَهُ فَأَراهُ الوادِیَ، فَقالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله لِامِّها: ما کانَ اسمُها؟ قالَت: فُلانَةُ.
فَقالَ صلى الله علیه و آله: یا فُلانَةُ، أجیبینی بِإِذنِ اللّهِ.
فَخَرَجَتِ الصَّبِیَّةُ وهِیَ تَقولُ: لَبَّیکَ یا رَسولَ اللّهِ وسَعدَیکَ.
فَقالَ لَها: إنَّ أبَوَیکِ قَد أساءا، فَإِن أحبَبتِ أن أرُدَّکِ عَلَیهِما؟
فَقالَت: یا رَسولَ اللّهِ، لا حاجَةَ لی فیهِما، وَجَدتُ اللّهَ خَیرا لی مِنهُما.(24)
راجع: میزان الحکمة: ج 4 ص 511 (الشهادة فی سبیل اللّه/ تمنی الشهید).
5 / 10
رضاع الأطفال فی البرزخ
3528. سنن ابن ماجة عن فاطمة بنت الحسین عن أبیها الحسین بن علیّ علیهما السلام: لَمّا تُوُفِّیَ القاسِمُ ابنُ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله، قالَت خَدیجَةُ: یا رَسولَ اللّهِ، دَرَّت لُبَینَةُ القاسِمِ، فَلَو کانَ اللّهُ أبقاهُ حَتّى یَستَکمِلَ رِضاعَهُ!
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: إنَّ إتمامَ رِضاعِهِ فِی الجَنَّةِ. قالَت: لَو أعلَمُ ذلِکَ یا رَسولَ اللّهِ لَهَوَّنَ عَلَیَّ أمرَهُ.
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: إن شِئتِ دَعَوتُ اللّهَ تَعالى فَأَسمَعَکِ صَوتَهُ. قالَت: یا رَسولَ اللّهِ، بَل اصَدِّقُ اللّهَ ورَسولَهُ.(25)
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «با من بیا و درّه را به من نشان بده».
او هم رفت و درّه را نشان داد. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به مادر دختر فرمود: «نام او چه بود؟».
گفت: فلان.
فرمود: «اى فلانى! به اذن خدا، پاسخ مرا بده».
پس دخترک، بیرون آمد و گفت: بله، بله، اى پیامبر خدا!
پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود: «پدر و مادرت، بد کردند. اگر دوست دارى، تو را به آنها باز گردانم».
دخترک گفت: اى پیامبر خدا! من، نیازى به آن دو ندارم. خدا را براى خود، از آن دو، بهتر یافتهام.
ر. ک: میزان الحکمه با ترجمه فارسى: ج 6 ص 66 (شهادت در راه خدا/ آرزوى شهید).
5 / 10
شیرخوارى کودکان در برزخ
3528. سنن ابن ماجَة به نقل از فاطمه دختر امام حسین، از پدرش امام حسین علیه السلام: چون قاسم پسر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله درگذشت، خدیجه علیها السلام گفت: اى پیامبر خدا! قاسم، خوب شیرى [براى خوردن] داشت. کاش خدا نگاهش مىداشت تا دوران شیرخوارگىاش را به پایان بَرَد!
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «به پایان رسیدن شیرخوارگى [او]، در بهشت است».
خدیجه علیها السلام گفت: اى پیامبر خدا! اگر این را مىدانستم، مصیبتش بر من آسان مىشد.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «اگر مىخواهى خداى متعال را بخوانم تا صداى او را به گوش تو برساند».
خدیجه علیها السلام گفت: نه، اى پیامبر خدا! خداوند و پیامبرش را راستگو مىدانم.
5 / 11
ثمن الجنة
3529. تاریخ دمشق عن محمّد بن الصایغ عن الحسین بن علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: حَدَّثَنی أبی عَنجَدّی عَن جِبریلَ علیهالسلام عَنرَبِّهِ عز و جل: … یا شیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ لا یَأتی یَعنی أحَدٌ مِنکُم یَومَ القِیامَةِ یَقولُ: «لا إلهَ إلَا اللّهُ» إلّا أدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ.(26)
3530. الأمالی للطوسی بإسناده عن الحسین عن أبیه علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ: التَّوحیدُ ثَمَنُ الجَنَّةِ، وَالحَمدُ للّهِ وَفاءُ شُکرِ کُلِّ نِعمَةٍ، وخَشیَةُ اللّهِ مِفتاحُ کُلِّ حِکمَةٍ، وَالإِخلاصُ مِلاکُ(27) کُلِّ طاعَةٍ.(28)
5 / 12
الجنة تشتاق إلى هؤلاء
3531. الخصال بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علیّ علیهما السلام: قالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله: الجَنَّةُ تَشتاقُ إلَیکَ وإلى عَمّارٍ وإلى سَلمانَ و أبی ذَرٍّ وَالمِقدادِ.(29)
3532. مسند أبی یعلى بإسناده عن الحسین علیه السلام: أتى جِبریلُ علیهالسلام النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله فَقالَ: یا مُحَمَّدُ، إنَّ اللّهَ یُحِبُّ مِن أصحابِکَ ثَلاثَةً فَأَحِبَّهُم: عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ، و أبو ذَرٍّ، وَالمِقدادُ بنُ الأَسوَدِ.
5 / 11
بهاى بهشت
3529. تاریخ دمشق به نقل از محمّد بن صائغ، از امام حسین علیه السلام: پدرم [امام على علیه السلام] از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، از جبرئیل علیه السلام، از پروردگار عز و جل به من خبر داد که فرمود: «… اى پیروان خاندان محمّد! هیچ یک از شما روز قیامت، «لا إله إلّا اللّه» گویان نمىآید، جز آن که خدا، او را به بهشت در مىآورد».
3530. الأمالى، طوسى به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: شنیدم که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید: «توحید، بهاى بهشت است و «الحمد للّه» ، شکر کامل هر نعمت. بیم از خدا، کلیدِ هر حکمت و اخلاص، ستون هر عبادت است».
5 / 12
بهشت، مشتاق اینهاست
3531. الخصال به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله [به من] فرمود: «بهشت، به تو و عمّار و سلمان و ابو ذر و مقداد، مشتاق است».
3532. مسند أبى یعلى به سندش، از امام حسین علیه السلام: جبرئیل علیهالسلام نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت: «اى محمّد! خداوند، سه تن از یارانت را دوست مىدارد، پس آنان را دوست بدار: على بن ابى طالب، ابو ذر، و مقداد بن اسوَد».
قالَ فَأَتاهُ جِبریلُ علیهالسلام فَقالَ لَهُ: یا مُحَمَّدُ، إنَّ الجَنَّةَ لَتَشتاقُ إلى ثَلاثَةٍ مِن أصحابِکَ، وعِندَهُ أنَسُ بنُ مالِکٍ، فَرَجا أن یَکونَ لِبَعضِ الأَنصارِ.
قالَ: فَأَرادَ أن یَسأَلَ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله عَنهُم فَهابَهُ، فَخَرَجَ فَلَقِیَ أبا بَکرٍ فَقالَ: یا أبا بَکرٍ، إنّی کُنتُ عِندَ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله آنِفا، فَأَتاهُ جِبریلُ علیه السلام، فَقالَ: إنَّ الجَنَّةَ تَشتاقُ إلى ثَلاثَةٍ مِن أصحابِکَ، فَرَجَوتُ أن یَکونَ لِبَعضِ الأَنصارِ، فَهِبتُهُ أن أسأَلَهُ، فَهَل لَکَ أن تَدخُلَ عَلى نَبِیِّ اللّهِ صلى الله علیه و آله فَتَسأَلَهُ؟ فَقالَ: إنّی أخافُ أن أسأَلَهُ فَلا أکونَ مِنهُم، ویَشمَتَ بی قَومی.
ثُمَّ لَقِیَ(30) عُمَرَ بنَ الخَطّابِ، فَقالَ لَهُ مِثلَ قَولِ أبی بَکرٍ.
قالَ: فَلَقِیَ عَلِیّا، فَقالَ لَهُ عَلِیٌّ: نَعَم، إن کُنتُ مِنهُم فَأَحمَدُ اللّهَ، وإن لَم أکُن مِنهُم فَحَمِدتُ اللّهَ. فَدَخَلَ عَلى نَبِیِّ اللّهِ صلى الله علیه و آله فَقالَ: إنَّ أنَسا حَدَّثَنی أنَّهُ کانَ عِندَکَ آنِفا وإنَّ جِبریلَ علیهالسلام أتاکَ، فَقالَ: یا مُحَمَّدُ، إنَّ الجَنَّةَ لَتَشتاقُ إلى ثَلاثَةٍ مِن أصحابِکَ. قالَ: فَمَن هُم یا نَبِیَّ اللّهِ؟
قالَ: أنتَ مِنهُم یا عَلِیُّ، وعَمّارُ بنُ یاسِرٍ، وسَیَشهَدُ مَعَکَ مَشاهِدَ بَیِّنٌ فَضلُها، عَظیمٌ خَیرُها، وسَلمانُ؛ وهُوَ مِنّا أهلَ البَیتِ، وهُوَ ناصِحٌ فَاتَّخِذهُ لِنَفسِکَ.(31)
5 / 13
رد العمل إلى العامل
3533. الحکایات للمفید بإسناده عن الحسین علیه السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله فی بَعضِ کَلامِهِ: إنَّما هِیَ
هنگامى که جبرئیل علیهالسلام نزدش آمد و به او گفت: «اى محمّد! بهشت، به سه تن از یارانت اشتیاق دارد»، انَس بن مالک [انصارى]، نزد ایشان بود و آرزو کرد که یکى از این سه، انصارى باشد.
پس خواست تا از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، این سه تن را جویا شود؛ امّا ترسید و بیرون آمد. ابو بکر را دید و گفت: اى ابو بکر! من الآن نزد پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بودم که جبرئیل علیه السلام، نزدش آمد و گفت: «بهشت، به سه تن از یارانت اشتیاق دارد» و امید داشتم که یک انصارى را هم فرا گیرد؛ امّا ترسیدم که بپرسم. مىشود که تو بر پیامبر صلى الله علیه و آله در آیى و از او بپرسى؟
ابو بکر گفت: من [هم] مىترسم که از او بپرسم و خودم از آنها نباشم و قومم، مرا شماتت کند.
سپس، انَس، عمر بن خطّاب را دید و وى، همان سخن را به او باز گفت. آن گاه، على علیهالسلام را دید و وى، پذیرفت و گفت: اگر از آنها باشم، خدا را مىستایم و اگر از آنها نباشم، باز، خدا را مىستایم.
پس بر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در آمد و گفت: انَس به من گفته که الآن، پیش شما بوده و جبرئیل علیهالسلام نزدت آمده و گفته است: «اى محمّد! بهشت، به سه تن از یارانت اشتیاق دارد». آن سه تن کیستند؟
فرمود: «اى على! تو از آنهایى و عمّار بن یاسر که با تو در معرکههایى حاضر مىشود که فضیلت آنها، آشکار مىشود و خیر آنها، بزرگ است، و نیز سلمان که از ما اهل بیت و خیرخواه است. وى را براى خود برگیر».
5 / 13
بازگشت عمل به عمل کننده
3533. الحکایات، مفید به سندش، از امام حسین علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، در یکى از سخنانش
أعمالُکُم تُرَدُّ إلَیکُم، فَمَن وَجَدَ خَیرا فَلیَحمَدِ اللّهَ، ومَن وَجَدَ غَیرَ ذلِکَ فَلا یَلومَنَّ إلّا نَفسَهُ.(32)
5 / 14
تجسم الأعمال
3534. المناقب والمثالب لأبی حنیفة النعمان المغربی: عَنِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیهالسلام أنَّهُ کانَ جالِسا فی مَسجِدِ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله، فَسَمِعَ رَجُلًا مِن بَنی امَیَّةَ یُحَدِّثُ أصحابَهُ ویُسمِعُ الحُسَینَ علیهالسلام حَدیثَهُ، وهُوَ یَقولُ وقَد ذَکَرَ آلَ أبی طالِبٍ: قَد شَرِکناهُم فِی النُّبُوَّةِ حَتّى نِلنا مِنها مِثلَ ما نالوا مِنها مِنَ السَّبَبِ وَالنَّسَبِ، ونِلنا مِنَ الخِلافَةِ ما لَم یَنالوا، فَبِمَ یَفخَرونَ عَلَینا؟! فَرَدَّدَ هذَا القَولَ ثَلاثَ مَرّاتٍ.
فَأَقبَلَ الحُسَینُ علیهالسلام بِوَجهِهِ إلى ناحِیَتِهِ وقالَ: أمّا فی أوَّلِ وَهلَةٍ فَإِنّی کَفَفتُ عَنکَ حِلما، و أمَّا الثّانِیَةُ فَإِنّی کَفَفتُ عَنکَ عَفوا، و أمَّا الثّالِثَةُ فَإِنّی اجیبُکَ:
إنّی سَمِعتُ أبی یَقولُ: إنَّ فِی الوَحیِ الَّذی أنزَلَهُ اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله أنَّهُ إذا قامَتِ القِیامَةُ الکُبرى، حَشَرَ اللّهُ بَنی امَیَّهَفی صورَةِ الذَّرِّ(33)، یَتَوَطَّؤُهُمُ النّاسُ حَتّى یُفرَغَ مِنَ الحِسابِ، ثُمَّ یُؤتى بِهِم فَیُحاسَبوا ویُصارُ بِهِم إلَى النّارِ.(34)
فرمود: «بىگمان، کارهایتان به سوى خودتان باز مىگردد.(35) هر کس خیرى یافت، خدا را بستاید و هر کس غیر از آن را یافت، جز خود را ملامت نکند».
5 / 14
تجسم یافتن اعمال
3534. المناقب و المثالب، ابو حنیفه نعمان مغربى: حسین بن على علیهالسلام در مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله نشسته بود که صداى مردى از امَویان را شنید که با یارانش صحبت مىکرد و صدایش را به حسین علیهالسلام مىشنوانْد و مىگفت: ما با آل ابو طالب، در نبوّت، شریکیم و هر چه آنان از خویشاوندى سببى و نَسَبى دارند، ما هم داریم؛ ولى ما به خلافت، دست یافتهایم که آنان نیافتهاند. پس به چه چیز بر ما فخر مىفروشند؟ و این را سه بار گفت.
پس حسین علیهالسلام به جانب او رو کرد و فرمود: «امّا اوّلین بار که گفتى، من از سرِ بردبارى چیزى نگفتم. بار دوم، از سرِ گذشت، چیزى نگفتم. بار سوم، پاسخت را مىدهم: من از پدرم [على علیه السلام] شنیدم که فرمود: در وحى نازل شده بر محمّد صلى الله علیه و آله آمده است که: «چون قیامت کبرا بر پا مىشود، خداوند، بنىامیّه را به شکل موران خُرد، محشور مىکند و مردم، آنان را لگدمال مىکنند تا از حساب، فارغ شود. سپس، آنان را مىآورند و حسابرسى مىکنند و به [سوى] آتش [دوزخ] مىبرند».
1) جَوارِحُ الإنسان: أعضاؤه التی یکتسب بها (الصحاح: ج 1 ص 358 «جرح»).
2) إرشاد القلوب: ص 29.
3) هو ابن الحنفیّة .
4) کامل الزیارات: ص 158 ح 196، بحار الأنوار: ج 45 ص 87 ح 23.
5) غافر: 30 33.
6) ما بین المعقوفین سقط من المصدر، و أثبتناه من المصادر الاخرى.
7) یُسحتکم: أی یُهلِککم ویَستأصِلکم (مجمع البحرین: ج 2 ص 822 «سحت»).
8) طه: 61.
9) تاریخ الطبری: ج 5 ص 443، الکامل فی التاریخ: ج 2 ص 568، مقتل الحسین علیهالسلام للخوارزمی: ج 2 ص 24؛ الملهوف: ص 164 کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج 45 ص 23.
10) الزیادة من بحار الأنوار.
11) معانی الأخبار: ص 288 ح 2 عن علیّ الناصری عن الإمام الجواد عن آبائه:، بحار الأنوار: ج 6 ص 153 ح 9 وراجع: الاعتقادات: ص 51.
12) الفردوس: ج 4 ص 239 ح 6718، کنز العمّال: ج 15 ص 551 ح 42136؛ الجعفریّات: ص 190 و ص 201 وراجع: المجازات النبویّة: ص 210 ح 170 والنوادر للراوندی: ص 105 ودعائم الإسلام: ج 1 ص 221.
13) البَرَمُ: مصدر بَرِم؛ إذا سَئِمَهُ. و أبرَمَهُ: أی أمَلَّهُ و أضجَرَهُ (الصحاح: ج 5 ص 1869 «برم»).
14) المعجم الکبیر: ج 3 ص 115 ح 2842، تاریخ الطبری: ج 5 ص 404 عن عقبة بن أبی العیزار وفیه «شهادة» بدل «سعادة» و «ولا الحیاة» بدل «الحیاة»، تاریخ دمشق: ج 14 ص 218؛ تحف العقول: ص 245، الملهوف: ص 138، بحار الأنوار: ج 44 ص 192.
15) معانی الأخبار: ص 289 ح 3، الاعتقادات: ص 52، بحار الأنوار: ج 44 ص 297 ح 2.
16) فی المصدر: «وبالنعل»، والصواب ما أثبتناه کما فی الأمالی للصدوق.
17) هَوْلِ المُطّلَع: یرید به الموقف یوم القیامة (النهایة: ج 3 ص 133 «طلع»).
18) عیون أخبار الرضا 7: ج 1 ص 303 ح 62، الأمالی للصدوق: ص 291 ح 325 کلاهما عن الحسن بن علیّ بن فضّال عن الإمام الرضا عن آبائه:، بحار الأنوار: ج 43 ص 332 ح 2، وراجع: الکافی: ج 1 ص 461 ح 1 والزهد للحسین بن سعید: ص 79 ح 213 ومکارم الأخلاق: ج 2 ص 94 ح 2266.
19) الداهیة: النائبة العظیمة النازلة، والجمع: الدواهی، وهی عظائم نُوَبِهِ (مجمع البحرین: ج 1 ص 617 «دهى»).
20) فی إحقاق الحقّ: «و أنشَدَ».
21) بستان الواعظین لأبی الفرج ابن الجوزی: ص 194؛ إحقاق الحقّ: ج 11 ص 628.
22) عیون أخبار الرضا 7: ج 2 ص 129 ح 8 عن إبراهیم بن عبّاس الصولی عن الإمام الرضا عن آبائه:، بحار الأنوار: ج 7 ص 273 ح 41.
23) فضائل الشیعة: ص 49 ح 6 عن إسحاق بن موسى بن جعفر عن أبیه الإمام الکاظم عن آبائه:.
24) المناقب لابن شهرآشوب: ج 1 ص 132، بحار الأنوار: ج 18 ص 8 ح 11 وراجع: الخرائج والجرائح: ج 1 ص 37 ح 42.
25) سنن ابن ماجة: ج 1 ص 484 ح 1512، الإصابة: ج 5 ص 389 الرقم 7284.
26) تاریخ دمشق: ج 14 ص 114.
27) المِلاکُ: قِوام الشیء ونظامه، وما یُعتمد علیه (النهایة: ج 4 ص 358 «ملک»).
28) الأمالی للطوسی: ص 570 ح 1178 عن محمّد بن علیّ بن الحسین بن زید عن الإمام الرضا عن آبائه:.
29) الخصال: ص 303 ح 80 عن عبد اللّه بن محمّد الرازی عن الإمام الرضا عن آبائه:، عیون أخبار الرضا 7: ج 2 ص 67 ح 306 عن عبد اللّه التمیمی عن الإمام الرضا عن آبائه عنه:، بحار الأنوار: ج 22 ص 324 ح 22 وراجع: سنن الترمذی: ج 5 ص 667 ح 3797.
30) فی المصدر: «ثمّ لقینی»، والصواب ما أثبتناه کما فی المصادر الاخرى.
31) مسند أبی یعلى: ج 6 ص 177 ح 6739، المطالب العالیة: ج 4 ص 83 ح 4025، تاریخ دمشق: ج 21 ص 412 ح 4839 کلّها عن سعد الإسکاف عن الإمام الباقر عن أبیه علیهما السلام، کنز العمّال: ج 13 ص 256 ح 36759.
32) الحکایات للمفید: ص 85 عن حجّاج بن عبد اللّه عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه:، بحار الأنوار: ج 10 ص 454 ح 19.
33) الذرُّ: النملُ الأحمر الصغیرُ (النهایة: ج 2 ص 157 «ذرر»).
34) المناقب والمثالب لأبی حنیفة النعمان المغربی: ص 200.
35) مولوى در مثنوى مىگوید:هر زمان آید زعالَم، این صدااین جهان، کوه است و فعل ما ندا.