جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

الإیمان والإسلام‏ (ایمان و اسلام‏)

زمان مطالعه: 9 دقیقه

2 / 1

معنى الإیمان

3481. الخصال بإسناده عن الحسین بن علیّ عن أبیه علیّ علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: الإِیمانُ قَولٌ وعَمَلٌ.(1)

3482. الأمالی للمفید بإسناده عن الحسین بن علیّ الشهید عن أبیه أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: الإِیمانُ قَولٌ مَقولٌ، وعَمَلٌ مَعمولٌ، وعِرفانُ العُقولِ.(2)

3483. الخصال بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علیّ بن أبی طالب علیه السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: الإِیمانُ مَعرِفَةٌ بِالقَلبِ، وإقرارٌ بِاللِّسانِ، وعَمَلٌ بِالأَرکانِ(3)(4)

2 / 1

معناى ایمان‏

3481. الخصال به سندش، از امام حسین، از امام على علیهما السلام: پیامبر خدا فرمود: «ایمان، گفتار و کردار است».

3482. الأمالى، مفید به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «ایمان، گفته‏اى اظهار شده و عملى تحقّق یافته و شناخت به خِرد است».

3483. الخصال به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «ایمان، معرفت قلبى، اقرار زبانى، و عمل با اعضا و جوارح است».

3484. الأمالی للطوسی بإسناده عن الحسین علیه‌السلام سبط رسول اللّه صلى الله علیه و آله: حَدَّثَنی أبِی الوَصِیُّ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام، قالَ: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: الإِیمانُ عَقدٌ بِالقَلبِ، ونُطقٌ بِاللِّسانِ، وعَمَلٌ بِالأَرکانِ.(5)

2 / 2

الفرق بین الإسلام والإیمان

3485. مروج الذهب بإسناده عن الحسین بن علیّ علیهما السلام: حَدَّثَنی أبی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه‌السلام قالَ: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: اکتُب یا عَلِیُّ، قالَ: قُلتُ: وما أکتُبُ؟ قالَ لی: اکتُب:

بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ: الإِیمانُ ما وَقَرَتهُ القُلوبُ(6) وصَدَّقَتهُ الأَعمالُ، وَالإِسلامُ ما جَرى بِهِ اللِّسانُ وحَلَّت بِهِ المُناکَحَةُ.(7)

2 / 3

اساس الإسلام

3486. الأمالی للطوسی بإسناده عن الإمام الحسین علیه السلام: لَمّا قَضى رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله مَناسِکَهُ مِن حَجَّةِ الوَداعِ، رَکِبَ راحِلَتَهُ و أنشَأَ یَقولُ: لا یَدخُلُ الجَنَّةَ إلّا مَن کانَ مُسلِما.

3484. الأمالى، طوسى به سندش، از امام حسین علیه السلام: پدرم، وصى [پیامبر صلى الله علیه و آله‏]، على بن ابى طالب علیه‌السلام برایم نقل کرد که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «ایمان، باور قلبى، گفتار زبانى و عمل با اعضاست».

2 / 2

تفاوت اسلام و ایمان‏

3485. مروج الذهب به سندش، از امام حسین علیه السلام: پدرم على بن ابى طالب علیه‌السلام برایم نقل کرد که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «اى على! بنویس».

گفتم: چه بنویسم؟

به من فرمود: «بنویس: به نام خداوند بخشنده مهربان. ایمان، چیزى است که در دل‏ها جاى مى‏گیرد و کارها [ى شایسته‏] تصدیقش مى‏کنند و اسلام، آن است که بر زبان، جارى مى‏گردد و ازدواج، بدان روا مى‏شود».

2 / 3

بنیاد اسلام‏

3486. الأمالى، طوسى به سندش، از امام حسین علیه السلام: چون پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مناسک حَجّة الوداع را تمام کرد، بر مَرکبش سوار شد و با این گفته آغاز کرد: «جز مسلمان، به بهشت در نمى‏آید».

فَقامَ إلَیهِ أبو ذَرٍّ الغِفارِیُّ رحمه‏الله فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، ومَا الإِسلامُ؟

فَقالَ صلى الله علیه و آله: الإِسلامُ عُریانٌ لِباسُهُ التَّقوى، وزینَتُهُ الحَیاءُ، ومِلاکُهُ(8) الوَرَعُ، وجَمالُهُ الدّینُ، وثَمَرُهُ العَمَلُ الصّالِحُ، ولِکُلِّ شَی‏ءٍ أساسٌ و أساسُ الإِسلامِ حُبُّنا أهلَ البَیتِ.(9)

2 / 4

غربة الإسلام

3487. کمال الدین بإسناده عن الحسین بن علیّ عن أبیه علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: إنَّ الإِسلامَ بَدَأَ غَریبا وسَیَعودُ غَریبا کَما بَدَأَ، فَطوبى لِلغُرَباءِ.(10)

2 / 5

علامة حسن إسلام المسلم‏

3488. مسند ابن حنبل عن شعیب بن خالد عن حسین بن علیّ علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: إنَّ مِن حُسنِ إسلامِ المَرءِ قِلَّةَ الکَلامِ فیما لا یَعنیهِ.(11)

3489. مسند ابن حنبل بإسناده عن الإمام الحسین علیه السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: مِن حُسنِ إسلامِ المَرءِ

ابو ذر غِفارى برخاست و گفت: اى پیامبر خدا! اسلام چیست؟

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «اسلام، [مانند انسانِ‏] برهنه‏اى است که پوشش آن، پرهیزگارى، و زیورش حیا، و تکیه‏گاهش پارسایى، و زیبایى‏اش، طاعت، و دستاوردش، کار شایسته (عمل صالح) است. هر چیزى، اساسى دارد و اساس اسلام، محبّت ما اهل بیت است».(12)

2 / 4

غربت اسلام‏

3487. کمال‏الدین به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «اسلام، غریبانه ظاهر شد و به زودى دوباره غریب مى‏شود، همان گونه که در آغاز بود. پس خوشا به حال غریبان!».

2 / 5

نشانه نیکویى اسلام مسلمان‏

3488. مسند ابن حنبل به نقل از شعیب بن خالد، از امام حسین علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «از نیکویى اسلامِ انسان، کم پرداختن به امور نامربوط است».

3489. مسند ابن حنبل به سندش، از امام حسین علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «از نیکویى‏

تَرکُهُ ما لا یَعنیهِ.(13)

2 / 6

ما به ثبات الإیمان

3490. الأمالی للصدوق بإسناده عن الحسین(14) بن علیّ علیهما السلام: سُئِلَ أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام: ما ثَباتُ الإِیمانِ؟ فَقالَ: الوَرَعُ، فَقیلَ لَهُ: ما زَوالُهُ؟ قالَ: الطَّمَعُ.(15)

2 / 7

علامة کمال الإیمان

3491. الخصال عن فاطمة بنت الحسین بن علیّ عن أبیها علیه السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: ثَلاثُ خِصالٍ مَن کُنَّ فیهِ استَکمَلَ خِصالَ الإِیمانِ: الَّذی إذا رَضِیَ لَم یُدخِلهُ رِضاهُ فی إثمٍ ولا باطِلٍ، وإذا غَضِبَ لَم یُخرِجهُ الغَضَبُ مِنَ الحَقِّ، وإذا قَدَرَ لَم یَتَعاطَ ما لَیسَ لَهُ.(16)

3492. الفردوس عن الحسین بن علیّ علیه‌السلام عن رسول اللّه صلى الله علیه و آله: لا یَکونُ المُؤمِنُ مؤمِنا ولا یَستَکمِلُ الإِیمانَ حَتّى یَکونَ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ: اقتِباسُ العِلمِ، وَالصَّبرُ عَلَى المَصائِبِ، ویَرفُقُ فِی المَعاشِ. وثَلاثُ خِصالٍ تَکونُ فِی المُنافِقِ: إذا حَدَّثَ کَذَبَ، واذا وَعَدَ أخلَفَ،

اسلامِ انسان، ترک کارهاى نامربوط است».

2 / 6

مایه استوارى ایمان‏

3490. الأمالى، صدوق به سندش، از امام حسین علیه السلام: از امیر مؤمنان على علیه‌السلام سؤال شد: مایه استوارى ایمان چیست؟

فرمود: «پارسایى».

به ایشان گفته شد: زوال آن به چیست؟

فرمود: «طمع».

2 / 7

نشانه‏هاى کمال ایمان‏

3491. الخصال به نقل از فاطمه دختر امام حسین، از پدرش امام حسین علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «سه ویژگى است که در هر کس باشد، خصلت‏هاى ایمانش کامل است: آن که چون خشنود شود، خشنودى‏اش او را به گناه و باطل نکشد؛ و چون خشمگین شود، خشمش او را از حق بیرون نبرد؛ و چون قدرت یافت، چیزى را به ناحق، از آنِ خود نکند».

3492. الفردوس از امام حسین علیه السلام، از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: «مؤمن، مؤمن نیست و ایمان را به کمال نمى‏رساند، مگر آن که سه ویژگى داشته باشد: برگرفتن دانش؛ شکیبایى بر مصیبت‏ها؛ و میانه‏روى در طلب روزى. سه ویژگى هم در منافق است: چون سخن گوید، دروغ مى‏گوید؛ چون وعده دهد، وفا نمى‏کند؛ و چون امانتى قبول‏

وإذَا ائتُمِنَ خانَ.(17)

3493. تحف العقول عن الإمام الحسین علیه السلام: إنَّ المُؤمِنَ اتَّخَذَ اللّهَ عِصمَتَهُ، وقَولَهُ مِرآتَهُ، فَمَرَّةً یَنظُرُ فی نَعتِ المُؤمِنینَ وتارَةً یَنظُرُ فی وَصفِ المُتَجَبِّرینَ، فَهُوَ مِنهُ فی لَطائِفَ، ومِن نَفسِهِ فی تَعارُفٍ، ومِن فِطنَتِهِ فی یَقینٍ، ومِن قُدسِهِ عَلى تَمکینٍ.(18)

2 / 8

لا إکراه فی الدین‏

3494. التوحید بإسناده عن الحسین بن علیّ عن أبیه علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: أنَّ المُسلِمینَ قالوا لِرَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله: لَو أکرَهتَ یا رَسولَ اللّهِ مَن قَدَرتَ عَلَیهِ مِنَ النّاسِ عَلَى الإِسلامِ لَکَثُرَ عَدَدُنا وقَوینا عَلى عَدُوِّنا.

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: ما کُنتُ لِأَلقَى اللّهَ عز و جل بِبِدعَةٍ لَم یُحدِث إلَیَّ فیها شَیئا، وما أنَا مِنَ المُتَکَلِّفینَ.

فَأَنزَلَ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالى: یا مُحَمَّدُ! «وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً»(19) عَلى سَبیلِ الإِلجاءِ وَالاضطِرارِ فِی الدُّنیا کَما یُؤمِنونَ عِندَ المُعایَنَةِ ورُؤیَةِ البَأسِ فِی الآخِرَةِ، ولَو فَعَلتُ ذلِکَ بِهِم لَم یَستَحِقّوا مِنّی ثَوابا ولا مَدحا، لکِنّی اریدُ مِنهُم أن یُؤمِنوا مُختارینَ غَیرَ مُضطَرّینَ لِیَستَحِقّوا مِنِّی الزُّلفى(20) وَالکَرامَةَ، ودَوامَ‏

کند، خیانت مى‏ورزد».

3493. تحف العقول از امام حسین علیه السلام: مؤمن، خدا را مایه نگاه‏داشت خود، و سخن او را، آینه [تمام‏نماى‏] خود مى‏گیرد. یک بار [در سخن خدا] به ویژگى مؤمنان نظر مى‏کند و یک بار به ویژگى گردنکشان. از آن، نکته‏ها بر مى‏گیرد، خود را شناسایى مى‏کند و به زیرکى خود، یقین پیدا مى‏کند و به پاکى خود، اطمینان مى‏یابد.

2 / 8

در دین، اجبارى نیست‏

3494. التوحید به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: مسلمانان به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله گفتند: اى پیامبر خدا! اگر کسانى از مردم را که مى‏توانستى، بر اسلام آوردن مجبور مى‏کردى، تعدادمان فراوان مى‏شد و در برابر دشمنانمان نیرومند مى‏شدیم.

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «خداى عز و جل را با بدعتى که اختیار آن به من واگذار نشده است، دیدار نمى‏کنم و من، از کسانى نیستم که چیزى را ساخته، به خدا نسبت دهم».

پس خداوند تبارک و تعالى نازل کرد: «اى محمّد! «و اگر پروردگارت مى‏خواست، همه آنان که در زمین هستند، همگى ایمان مى‏آوردند»، در همین دنیا و به شکل اجبار و اضطرار، همان گونه که به گاهِ دیدار و مشاهده سختى آخرت، ایمان مى‏آورند. اگر چنین مى‏کردم، نه سزاوار پاداشى از من مى‏شدند و نه مدحى؛ بلکه من از آنها مى‏خواهم که از سرِ اختیار، و نه اضطرار، به من ایمان بیاورند تا شایسته نزدیکى به من و کرامت من و سزاوار ماندن در بهشت جاودان شوند. «آیا تو

الخُلودِ فی جَنَّةِ الخُلدِ «أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ»(19)(21)

2 / 9

تحریم القیاس فی الدین(22)

3495. التوحید عن عکرمة عن الحسین علیه السلام: إنَّ مَن وَضَعَ دینَهُ عَلَى القِیاسِ لَم یَزَلِ الدَّهرَ فِی الارتِماسِ(23)، مائِلًا عَنِ المِنهاجِ، ظاعِنا(24) فِی الاعوِجاجِ، ضالّاً عَنِ السَّبیلِ، قائِلًا غَیرَ الجَمیلِ.(25)

2 / 10

ملاک التکلیف

3496. تحف العقول عن الإمام الحسین علیه السلام: ما أخَذَ اللّهُ طاقَةَ أحَدٍ إلّا وَضَعَ عَنهُ طاعَتَهُ، ولا أخَذَ قُدرَتَهُ إلّا وَضَعَ عَنهُ کُلفَتَهُ.(26)

مردم را مجبور مى‏کنى که مؤمن شوند؟»».

حرمت قیاس در دین(27)

2 / 9

حرمت قیاس در دین

3495. التوحید به نقل از عِکرِمه، از امام حسین علیه السلام: هر کس دینش را بر قیاس بنا نهد، همیشه روزگار، در شبهه خواهد بود؛ از راه اصلى منحرف و در کژراهه در حرکت است؛ راه گم‏کرده است و درست نمى‏گوید.

2 / 10

معیار تکلیف

3496. تحف العقول از امام حسین علیه السلام: خداوند، توان کسى را نگرفت، جز آن که طاعتش را از او برداشت و نیرویش را نگرفت، جز آن که تکلیفش را از او برداشت.


1) الخصال: ص 53 ح 68، عیون أخبار الرضا 7: ج 1 ص 228 ح 6 کلاهما عن أبی الصلت الهروی عن الإمام الرضا عن آبائه:، بحار الأنوار: ج 49 ص 270 ح 13.

2) الأمالی للمفید: ص 275 ح 2، الأمالی للطوسی: ص 36 ح 39 کلاهما عن أبی الصلت الهروی عن الإمام الرضا عن آبائه:، بحار الأنوار: ج 69 ص 67 ح 20.

3) الأرْکانُ: الجَوارِحُ (النهایة: ج 2 ص 260 «رکن»).

4) الخصال: ص 178 ح 239 و ص 179 ح 241، عیون أخبار الرضا 7: ج 1 ص 227 ح 2، عوالی اللآلی: ج 1 ص 83 ح 6 کلّها عن أبی الصلت الهروی عن الإمام الرضا عن آبائه:، الأمالی للطوسی: ص 448 ح 1001 عن علیّ بن مهدی بن صدقة عن الإمام الرضا عن آبائه عنه:، بحار الأنوار: ج 69 ص 64 ح 11.

5) الأمالی للطوسی: ص 449 ح 1004 عن أبی الصلت الهروی عن الإمام الرضا عن آبائه: و ص 284 ح 551 عن المنصوری عن عمّ أبیه عن الإمام الهادی عن آبائه: عنه صلی الله علیه و آله نحوه وفیه «تصدیق» بدل «عقد»، بحار الأنوار: ج 69 ص 69 ح 24.

6) فی بحار الأنوار: «ما وقر فی القلوب»، وهو الأنسب.

7) مروج الذهب: ج 4 ص 171 عن أبی دعامة عن الإمام‏الهادی عن آبائه:، بحار الأنوار: ج 50 ص 208 ح 22.

8) ملاکُ الأمرِ: ما یقوم به (الصحاح: ج 4 ص 1611 «ملک»).

9) الأمالی للطوسی: ص 84 ح 126، بشارة المصطفى: ص 92 کلاهما عن جابر بن یزید عن الإمام الباقر عن أبیه علیهما السلام، بحار الأنوار: ج 68 ص 379 ح 27؛ کنز العمّال: ج 11 ص 539 ح 32523 نقلًا عن ابن النجّار وفیه «الإسلام عریان، فلباسه الحیاء وزینته الوفاء ومروءته العمل الصالح وعماده الورع ولکل …»، وراجع: تحف العقول: ص 307.

10) کمال الدین: ص 201 ح 45 عن الحسن بن علیّ بن فضّال عن الإمام الرضا عن آبائه:، عیون أخبار الرضا 7: ج 2 ص 202 ح 1 عن الحسن بن الجهم عن الإمام الرضا عن آبائه:، بحار الأنوار: ج 52 ص 191 ح 23 وراجع: صحیح مسلم: ج 1 ص 130 ح 232.

11) مسند ابن حنبل: ج 1 ص 429 ح 1732.

12) در کنز العمّال، به نقل از ابن نجّار آمده است: «اسلام، برهنه است و لباس آن، حیا وزیور آن، وفا و خوى مردانگى‏اش، عمل صالح و تکیه‏گاه آن، پارسایى است و هر چیزى …».

13) مسند ابن حنبل: ج 1 ص 429 ح 1737، المعجم الکبیر: ج 3 ص 128 ح 2886، المعجم الأوسط: ج 8 ص 202 ح 8402، المعجم الصغیر: ج 2 ص 111، مسند الشهاب: ج 1 ص 145 ح 194، تاریخ دمشق: ج 7 ص 41 ح 1601، الذرّیّة الطاهرة: ص 109 ح 144 کلّها عن ابن شهاب الزهری عن الإمام زین العابدین علیه السلام؛ کشف الغمّة: ج 2 ص 273 عن الإمام زین العابدین علیه‌السلام عنه صلی الله علیه و آله.

14) فی بعض نسخ المصدر: «الحسن» بدل «الحسین».

15) الأمالی للصدوق (طبعة مؤسّسة الأعلمی): ص 238 ح 11 عن عبد اللّه بن سنان عن الإمام الصادق عن آبائه:، بحار الأنوار: ج 70 ص 305 ح 23.

16) الخصال: ص 105 ح 66، الأمالی للطوسی: ص 603 ح 1248، بحار الأنوار: ج 71 ص 359 ح 4.

17) الفردوس: ج 5 ص 170 ح 7854 وراجع: کنز العمّال: ج 1 ص 165 ح 828 نقلًا عن أبی نعیم.

18) تحف العقول: ص 248، بحار الأنوار: ج 78 ص 119 ح 15.

19) یونس: 99.

20) الزُلفى: القربة والمنزلة (الصحاح: ج 4 ص 1370 «زلف»).

21) التوحید: ص 342 ح 11، عیون أخبار الرضا 7: ج 1 ص 135 ح 33، الاحتجاج: ج 2 ص 394 ح 302 کلّها عن أبی الصلت الهروی عن الإمام الرضا عن آبائه:، بحار الأنوار: ج 5 ص 49 ح 80.

22) هو الحکم على موضوع بنفس الحکم الثابت لموضوع آخر بسبب التشابه بین الموضوعین، والجدیر بالذکر إنّ القیاس المنطقی مقبول فی محلّه لکنّه لا علقة له بالقیاس الفقهی.

23) هکذا فی المصدر، وفی تاریخ دمشق وروضة الواعظین: «فی الالتباس»، وهو الأنسب للسیاق.

24) ظَعَنَ: أی سار (الصحاح: ج 6 ص 2159 «ظعن»).

25) التوحید: ص 80 ح 35، روضة الواعظین: ص 43، بحار الأنوار: ج 2 ص 302 ح 35؛ تاریخ دمشق: ج 14 ص 183.

26) تحف العقول: ص 246، بحار الأنوار: ج 78 ص 117 ح 4.

27) قیاس، یعنى به دلیل مشابهت موضوعى با یک موضوع دیگر، حکم‏هر دو را یکى دانستن. گفتنى است قیاس منطقى، در جاى خود، مقبول است و ارتباطى با قیاس در دین (قیاس فقهى و تشبیهى) ندارد.