2 / 1
الدواء الأکبر
3381. المناقب لابن شهرآشوب عن النبیّ صلى الله علیه و آله مُخاطِبا الحُسَینَ علیه السلام: شِفاءُ امَّتی فی تُربَتِکَ، وَالأَئِمَّةُ مِن ذُرِّیَّتِکَ.(1)
3382. کامل الزیارات عن محمّد بن زیاد عن عمته: سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیهالسلام یَقولُ: إنَّ فی طینِ الحائِرِ(2) الَّذی فیهِ الحُسَینُ علیهالسلام شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، و أمانا مِن کُلِّ خَوفٍ.(3)
3383. تهذیب الأحکام عن سلیمان البصری عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: فی طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام الشِّفاءُ مِن کُلِّ داءٍ، وهُوَ الدَّواءُ الأَکبَرُ.(4)
2 / 1
بزرگترین دارو
3381. المناقب، ابن شهرآشوب از پیامبر صلى الله علیه و آله، خطاب به حسین علیه السلام: شفاى امّت من، در تربت [مزار] توست و امامان، از نسل تو هستند.
3382. کامل الزیارات به نقل از محمّد بن زیاد، از عمّهاش: از امام صادق علیهالسلام شنیدم که در گِل حائر(5) حسین علیه السلام، شفاى هر دردى و ایمنى از هر ترسى، نهفته است.
3383. تهذیب الأحکام به نقل از سلیمان بصرى، از امام صادق علیه السلام: در گلِ مزار حسین علیه السلام، شفاى هر دردى است و آن، بزرگترین داروست.
3384. کفایة الأثر عن ابن عبّاس عن رسول اللّه صلى الله علیه و آله فی فَضلِ الحُسَینِ علیه السلام: ألا وإنَّ الإِجابَةَ تَحتَ قُبَّتِهِ، وَالشِّفاءَ فی تُربَتِهِ، وَالأَئِمَّةَ مِن وُلدِهِ.(6)
3385. الأمالی للطوسی عن محمّد بن مسلم: سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ و جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام یَقولانِ: إنَّ اللّهَ تَعالى عَوَّضَ الحُسَینَ علیهالسلام مِن قَتلِهِ أن جَعَلَ الإِمامَةَ فی ذُرِّیَّتِهِ، وَالشِّفاءَ فی تُربَتِهِ، وإجابَةَ الدُّعاءِ عِندَ قَبرِهِ، ولا تُعَدَّ أیّامُ زائِریهِ جائِیا وراجِعا مِن عُمُرِهِ.(7)
3386. المزار للمفید عن مُحَمَّدٍ بن سلیمان البصری عن أبیه عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: طینُ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام فیهِ شِفاءٌ وإن اخِذَ عَلى رَأسِ میلٍ.(8)
3387. کامل الزیارات عن سماعة بن مهران عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: کُلُّ طینٍ حَرامٌ عَلى بَنی آدَمَ ما خَلا طینَ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام؛ مَن أکَلَهُ مِن وَجَعٍ شَفاهُ اللّهُ تَعالى.(9)
3388. مصباح المتهجّد عن محمّد بن جمهور العمّی عن بعض أصحابه: سُئِلَ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ علیهالسلام عَن طینِ الأَرمَنِیِّ(10) یُؤخَذُ لِلکَسرِ، أیَحِلُّ أخذُهُ؟
قالَ: لا بَأسَ بِهِ، أما إنَّهُ مِن طینِ قَبرِ ذِی القَرنَینِ، وطینُ قَبرِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیهالسلام خَیرٌ مِنهُ.(11)
3384. کفایة الأثر به نقل از ابن عبّاس، از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، در فضیلت امام حسین علیه السلام: هان که اجابت دعا، زیر گنبد او، و شفا، در تربت اوست و امامان، از نسل او هستند.
3385. الأمالى، طوسى به نقل از محمّد بن مسلم: شنیدم که امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام مىفرمایند: «خداى متعال، در عوضِ کشته شدن حسین علیه السلام، امامت را در نسل او، شفا را در تربت او، و اجابت دعا را نزد قبر او قرار داد و روزهاى آمد و رفتِ زائرش، از عمرش حساب نمىشود».
3386. المزار، مفید به نقل از محمّد بن سلیمان بصرى، از پدرش، از امام صادق علیه السلام: در گِل قبر حسین علیه السلام، شفاست، حتّى اگر از فاصله یک میلى [از قبر] برداشته شود.
3387. کامل الزیارات به نقل از سماعة بن مهران، از امام صادق علیه السلام: [خوردن] هر گِلى، بر آدمىزاده حرام است، جز گِل قبر حسین علیه السلام. هر کس آن را براى دردى بخورد، خداى متعال، شفایش مىدهد.
3388. مصباح المتهجّد به نقل از محمّد بن جمهور عَمّى، از یکى از راویان شیعى: از امام جعفر صادق علیهالسلام در باره گِل ارمنى(12) که براى [درمان] شکستگى به کار مىگیرند، پرسیدند که: حلال است؟
امام علیهالسلام فرمود: «اشکالى ندارد. بدان که آن، از گِل قبر ذو القرنین است و گِل قبر حسین بن على علیهالسلام از آن، برتر است».
3389. المزار للمفید عن محمّد بن سلیمان البصری عن أبیه عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: مَن أصابَتهُ عِلَّةٌ فَتَداوى مِن طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام، شَفاهُ اللّهُ مِن تِلکَ العِلَّةِ إلّا أن تَکونَ عِلَّةَ السّامِ(13)(14)
3390. الکافی عن یونس بن الربیع عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: إنَّ عِندَ رَأسِ الحُسَینِ علیهالسلام لَتُربَةً حَمراءَ فیها شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ إلَا السّامَ.
قالَ: فَأَتَینَا القَبرَ بَعدَما سَمِعنا هذَا الحَدیثَ، فَاحتَفَرنا عِندَ رَأسِ القَبرِ، فَلَمّا حَفَرنا قَدرَ ذِراعٍ ابتَدَرَت عَلَینا مِن رَأسِ القَبرِ مِثلُ السِّهلَةِ(15) حَمراءَ قَدرَ الدِّرهَمِ، فَحَمَلناها إلَى الکوفَةِ فَمَزَجناهُ، و أقبَلنا نُعطِی النّاسَ یَتَداوَونَ بِها.(16)
3391. عیون أخبار الرضا علیهالسلام عن المسیّب بن زهیر عن موسى بن جعفر [الکاظم] علیه السلام: لا تَأخُذوا مِن تُربَتی شَیئا لِتَتَبَرَّکوا بِهِ؛ فَإِنَّ کُلَّ تُربَةٍ لَنا مُحَرَّمَةٌ إلّا تُربَةَ جَدِّی الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام؛ فَإِنَّ اللّهَ تَعالى جَعَلَها شِفاءً لِشیعَتِنا و أولِیائِنا.(17)
3392. تهذیب الأحکام عن الحسن بن فضّال عن بعض أصحابه عن أحدهما علیهما السلام: إنَّ اللّهَ تَعالى خَلَقَ آدَمَ مِنَ الطّینِ، فَحَرَّمَ الطّینَ عَلى وُلدِهِ.
قالَ: قُلتُ: فَما تَقولُ فی طینِ قَبرِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام؟
3389. المزار، مفید به نقل از محمّد بن سلیمان بَصرى، از پدرش، از امام صادق علیه السلام: هر کس، بیمارىاى به او برسد و با گِل قبر حسین علیهالسلام مداوا کند، خداوند، او را از آن بیمارى، شفا مىدهد، مگر بیمارىِ [منجر به] مرگ باشد.
3390. الکافى به نقل از یونس بن ربیع: امام صادق علیهالسلام فرمود: «نزد سر حسین علیه السلام، تربتى سرخفام است که شفاى هر دردى جز مرگ، در آن است».
پس از شنیدن این حدیث، به نزد قبر [امام حسین علیه السلام] آمدیم و از طرف سرِ قبر، زمین را حفر کردیم. چون یک گز، حفر کردیم، به اندازه یک درهم شن درشت سرخ، از قسمت سر قبر، فرو ریخت که آن را به کوفه آوردیم و [با خاک] مخلوط کردیم و به مردم مىدادیم تا با آن، مداوا کنند.
3391. عیون أخبار الرضا علیهالسلام به نقل از مُسَیَّب بن زُهَیر، از امام کاظم علیه السلام: از تربت من، چیزى براى تبرّک بر مگیرید که هر تربتى از ما حرام است، مگر تربت جدّم حسین بن على علیه السلام، که خداى متعال، آن را براى شیعیان و دوستداران ما، شفا قرار داده است.
3392. تهذیب الأحکام به نقل از حسن بن فضّال، از یکى از راویان شیعى: امام باقر علیهالسلام یا امام صادق علیهالسلام فرمود: «خداى متعال، آدم علیهالسلام را از گِل آفرید و گِل را بر فرزندان او حرام کرد».
گفتم: پس در باره گِل قبر حسین بن على علیه السلام، چه مىگویى؟
فرمود: «بر مردم، خوردن گوشت یکدیگر، حرام است؛ ولى خوردن گوشت ما
قالَ: یَحرُمُ عَلَى النّاسِ أکلُ لُحومِهِم ویَحِلُّ لَهُم أکلُ لُحومِنا؟! ولکِنَّ الیَسیرَ مِنهُ مِثلُ الحِمَّصَةِ.(18)
3393. الکافی عن سعد بن سعد: سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ علیهالسلام عَنِ الطّینِ، فَقالَ: أکلُ الطّینِ حَرامٌ مِثلُ المَیتَةِ وَالدَّمِ ولَحمِ الخِنزیرِ، إلّا طینَ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام؛ فَإِنَّ فیهِ شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، و أمنا مِن کُلِّ خَوفٍ.(19)
3394. مصباح المتهجّد: خَرَجَ إلَى القاسِمِ بنِ العَلاءِ الهَمدانِیِّ وَکیلِ أبی مُحَمَّدٍ الإمام العَسکَرِیِّ علیه السلام: إنَّ مَولانَا الحُسَینَ علیهالسلام وُلِدَ یَومَ الخَمیسِ لِثَلاثٍ خَلَونَ مِن شَعبانَ، فَصُمهُ وَادعُ فیهِ بِهذَا الدُّعاءِ: اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ بِحَقِّ المَولودِ فی هذَا الیَومِ … المُعَوَّضِ مِن قَتلِهِ أنَّ الأَئِمَّةَ مِن نَسلِهِ، وَالشِّفاءَ فی تُربَتِهِ.(20)
2 / 2
آداب الاستشفاء بتربته
3395. المزار للمفید عن سلیمان البصری عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: لَو أنَّ مَریضا مِنَ المُؤمِنینَ یَعرِفُ حَقَّ أبی عَبدِ اللّهِ الحُسَینِ علیهالسلام وحُرمَتَهُ ووِلایَتَهُ، اخِذَ لَهُ مِن طینِ قَبرِ
(خاک قبر ما) بر ایشان حلال است؟! امّا اندکى از آن، به اندازه یک نخود [، اشکالى ندارد]».
3393. الکافى به نقل از سعد بن سعد: از ابو الحسن علیهالسلام(21) در باره [خوردن] گِل پرسیدم. فرمود: «خوردن گِل، مانند مُرده و خون و گوشت خوک، حرام است، مگر گِل قبر حسین علیهالسلام که شفاى هر دردى و ایمنى از هر ترسى در آن است».
3394. مصباح المتهجّد: [توقیعى] به سوى قاسم بن علاء همْدانى، وکیل امام عسکرى علیهالسلام آمد که در آن، نوشته بود: «مولایمان حسین علیهالسلام روز پنجشنبه، سه روز از شعبان گذشته، متولّد شد. آن روز را روزه بگیر و در آن، این دعا را بخوان: «خدایا! من از تو به حقّ مولود این روز، مىخواهم …؛ او که به عوضِ کشته شدنش، امامان را از نسلش و شفا را در تربتش قرار دادند»».
2 / 2
آداب شفاخواهى با تربت امام علیه السلام
3395. المزار، مفید به نقل از سلیمان بصرى، از امام صادق علیه السلام: اگر بیمارى از مؤمنان، حقّ حسین علیهالسلام و حرمت و ولایت او را بشناسد و به اندازه سرانگشتى از تربت قبر
الحُسَینِ علیهالسلام مِثلُ رَأسِ الأَنمُلَةِ کانَ لَهُ دَواءً.(22)
3396. مصباح المتهجّد عن عبد اللّه بن سنان عن أبی عبد اللّه جعفر بن محمّد [الصادق] علیه السلام: إذا تَناوَلَ أحَدُکُم مِن طینِ قَبرِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ، فَلیَقُل:
اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ بِحَقِّ المَلَکِ الَّذی تَناوَلَ، وَالرَّسولِ الَّذی نُزِّلَ، وَالوَصِیِّ الَّذی ضُمِّنَ فیهِ، أن تَجعَلَهُ شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ. ویُسَمّی ذلِکَ الدّاءَ.(23)
3397. مصباح المتهجّد عن حنان بن سدیر عن أبیه عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: مَن أکَلَ مِن طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام غَیرَ مُستَشفٍ بِهِ فَکَأَنَّما أکَلَ مِن لُحومِنا، فَإِذا احتاجَ أحَدُکُم لِلأَکلِ مِنهُ لِیَستَشفِیَ بِهِ، فَلیَقُل:
«بِسمِ اللّهِ وبِاللّهِ، اللّهُمَّ رَبَّ هذِهِ التُّربَةِ المُبارَکَةِ الطّاهِرَةِ، ورَبَّ النّورِ الَّذی انزِلَ فیهِ، ورَبَّ الجَسَدِ الَّذی سَکَنَ فیهِ، ورَبَّ المَلائِکَةِ المُوَکَّلینَ بِهِ، اجعَلهُ لی شِفاءً مِن داءٍ کَذا وکَذا»، وَاجرَع مِنَ الماءِ جُرعَةً خَلفَهُ، وقُل: «اللّهُمَّ اجعَلهُ رِزقا واسِعا، وعِلما نافِعا، وشِفاءً مِن کُلِّ داءٍ وسُقمٍ»؛ فَإِنَّ اللّهَ تَعالى یَدفَعُ عَنکَ بِها کُلَّ ما تَجِدُ مِنَ السُّقمِ وَالهَمِّ وَالغَمِّ إن شاءَ اللّهُ تَعالى.(24)
حسین علیهالسلام برایش بر گیرند، برایش دواست.
3396. مصباح المتهجّد به نقل از عبد اللّه بن سِنان، از امام صادق علیه السلام: هر گاه یکى از شما، چیزى از گِل قبر حسین بن على علیهالسلام برگرفت، بگوید: «خدایا! من از تو، به حقّ فرشتهاى که [از گِل او] بر گرفت و پیامبرى که [آن گل] براى او آورده شد و وصىاى که در آن جاى داده شده، مىخواهم که آن را شفاى هر بیمارىاى، قرار دهى» و بیمارى [خود] را نام ببرد.
3397. مصباح المتهجّد به نقل از حَنان بن سَدیر، از پدرش، از امام صادق علیه السلام: هر کس بدون قصد شفاخواهى، از تربت قبر حسین علیهالسلام بخورد، گویى که گوشت ما را خورده است. پس چون هر یک از شما به خوردن از آن براى شفاخواهى نیاز یافت، بگوید: «به نام خدا و یارى خدا. خدایا! اى پروردگارِ این تربت مبارک و پاک، و پروردگار نورى که در آن، فرود آمده، و پروردگار پیکرى که در آن جاى گرفته، و پروردگار فرشتگان گمارده بر او! آن را براى من، شفا از فلان بیمارى، قرار ده» و پشت سر آن، جرعهاى آب بنوش و بگو: «خدایا! آن را روزىِ گسترده، دانش سودمند و شفا از هر درد و بیمارى، قرار ده». پس همانا خداى متعال، هر بیمارى و همّ و غمى را که در خود مىیابى، به وسیله آن، از تو دور مىکند، إن شاء اللّه تعالى!
3398. کامل الزیارات عن مالک بن عطیّة عن أبیه عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: إذا أخَذتَ مِن تُربَةِ المَظلومِ ووَضَعتَها فی فیکَ، فَقُل: «اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ بِحَقِّ هذِهِ التُّربَةِ، وبِحَقِّ المَلَکِ الَّذی قَبَضَها، وَالنَّبِیِّ الَّذی حَضَنَها، وَالإِمامِ الَّذی حَلَّ فیها، أن تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، و أن تَجعَلَ لی فیها شِفاءً نافِعا، ورِزقا واسِعا، و أمانا مِن کُلِّ خَوفٍ وداءٍ»؛ فَإِنَّهُ إذا قالَ ذلِکَ وَهَبَ اللّهُ لَهُ العافِیَةَ وشَفاهُ.(25)
3399. مصباح المتهجّد عن یونس بن ظبیان عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: طینُ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ، فَإِذا أکَلتَ، فَقُل:
بِسمِ اللّهِ وبِاللّهِ، اللّهُمَّ اجعَلهُ رِزقا واسِعا، وعِلما نافِعا، وشِفاءً مِن کُلِّ داءٍ إنَّکَ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ، اللّهُمَّ رَبَّ التُّربَةِ المُبارَکَةِ، ورَبَّ الوَصِیِّ الَّذی وارَتهُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وَاجعَل هذَا الطّینَ شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، و أمانا مِن کُلِّ خَوفٍ.(26)
3400. مکارم الأخلاق عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: إنّ طینَ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام مُسکَةٌ مُبارَکَةٌ، مَن أکَلَهُ مِن شیعَتِنا کانَت لَهُ شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، ومَن أکَلَهُ مِن عَدُوِّنا ذابَ کَما تَذوبُ الأَلیَةُ. فَإِذا أکَلتَ مِن طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام فَقُل:
اللّهُمَّ إنّی أسأَ لُکَ بِحَقِّ المَلَکِ الَّذی قَبَضَها، وبِحَقِّ النَّبِیِّ الَّذی خَزَنَها، وبِحَقِّ الوَصِیِّ الَّذی هُوَ فیها، أن تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، و أن تَجعَلَ لی فیهِ شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، وعافِیَةً مِن کُلِّ بَلاءٍ، و أمانا مِن کُلِّ خَوفٍ، بِرَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وسَلَّمَ.
3398. کامل الزیارات به نقل از مالک بن عطیّه، از پدرش، از امام صادق علیه السلام: هنگامى که از تربت مظلوم (حسین علیه السلام) برداشتى و در دهانت گذاشتى، بگو: «خدایا! من از تو، به حقّ این تربت و به حقّ فرشتهاى که آن را بر گرفت، و پیامبرى که آن را به دامان گرفت [و نگاه داشت]، و امامى که در آن جاى گرفت، مىخواهم که بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرستى و شفاى سودمند، روزىِ گسترده و امان از هر ترس و بیمارى را در آن، برایم قرار دهى»، که چون کسى این را بگوید، خداوند، عافیت و شفا به او مىدهد.
3399. مصباح المتهجّد به نقل از یونس بن ظبیان، از امام صادق علیه السلام: تربت قبر حسین علیه السلام، شفا از هر بیمارى است. پس چون آن را خوردى، بگو: «به نام خدا و یارى خدا. خدایا! آن را روزىِ گسترده، دانش سودمند و شفاى هر بیمارىاى قرار ده، که تو بر هر کارى، توانایى. خدایا! اى پروردگار تربت مبارک و پروردگار وصىاى که در آن، پنهان [و به خاک سپرده] شده! بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرست و این تربت را شفا از هر دردى و امان از هر ترسى، قرار ده».
3400. مکارم الأخلاق از امام صادق علیه السلام: تربت قبر حسین علیه السلام، مُشکى مبارک است. هر کس از شیعیان ما آن را بخورد، برایش شفاى هر دردى است، و هر کس از دشمنان ما که آن را بخورد، مانند دُنبه، آب مىشود. پس هنگامى که از تربت قبر حسین علیهالسلام مىخورى، بگو: «خدایا! من، از تو به حقّ فرشتهاى که آن را بر گرفت، و به حقّ پیامبرى که آن را اندوخته داشت، و به حقّ وصىاى که در آن [مدفون] است، مىخواهم که بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرستى و براى من در آن، شفاى هر دردى و عافیت از هر بلایى و امان از هر ترسى، قرار دهى، به رحمتت، اى مهربانترینِ مهربانان! و خداوند بر محمّد و خاندانش، درود و سلام بفرستد».
وتَقولُ أیضا:
اللّهُمَّ إنّی أشهَدُ أنَّ هذِهِ التُّربَةَ الشَّریفَةَ تُربَةُ وَلِیِّکَ، و أشهَدُ أنَّها شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ، و أمانٌ مِن کُلِّ خَوفٍ لِمَن شِئتَ مِن خَلقِکَ، ولی بِرَحمَتِکَ، و أشهَدُ أنَّ کُلَّ ما قیلَ فیهِم وفیها فَهُوَ الحَقُّ مِن عِندِکَ، وصَدَقَ المُرسَلونَ.(27)
3401. الأمالی للطوسی عن زید أبی اسامة: کُنتُ فی جَماعَةٍ مِن عِصابَتِنا بِحَضرَةِ سَیِّدِنَا الصّادِقِ علیه السلام، فَأَقبَلَ عَلَینا أبو عَبدِ اللّهِ علیهالسلام فَقالَ: إنَّ اللّهَ تَعالى جَعَلَ تُربَةَ جَدِّیَ الحُسَینِ علیهالسلام شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، و أمانا مِن کُلِّ خَوفٍ، فَإِذا تَناوَلَها أحَدُکُم فَلیُقَبِّلها وَلیَضَعها عَلى عَینَیهِ، وَلیُمِرَّها عَلى سائِرِ جَسَدِهِ، وَلیَقُل: «اللّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ التُّربَةِ، وبِحَقِّ مَن حَلَّ بِها وثوى فیها، وبِحَقِّ أبیهِ وامِّهِ و أخیهِ وَالأَئِمَّةِ مِن وُلدِهِ، وبِحَقِّ المَلائِکَةِ الحافّینَ بِهِ، إلّا جَعَلتَها شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، وبُرءا مِن کُلِّ مَرَضٍ، ونَجاةً مِن کُلِّ آفَةٍ، وحِرزا(28) مِمّا أخافُ و أحذَرُ»، ثُمَّ یَستَعمِلُها.
قالَ أبو اسامَةَ: فَإِنِّی استَعمَلتُها مِن دَهرِیَ الأَطوَلِ کَما قالَ ووَصَفَ أبو عَبدِ اللّهِ، فَما رَأَیتُ بِحَمدِ اللّهِ مَکروها.(29)
3402. کامل الزیارات عن أبی حمزة الثمالی عن الصادق علیه السلام: إذا أرَدتَ حَمَلَ الطّینِ طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام فَاقرَأ فاتِحَةَ الکِتابِ وَالمُعَوِّذَتَینِ و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»، و «قُلْ
و نیز مىگویى: «خدایا! من گواهى مىدهم که این تربت شریف، تربت ولىّ توست؛ و گواهى مىدهم که آن، شفاى هر دردى و امان از هر ترسى براى هر یک از آفریدگان توست که بخواهى؛ و نیز براى من، به سبب رحمتت؛ و گواهى مىدهم که هر چه در باره آنان (امامان علیهم السلام) و آن (تربت حسین علیه السلام) گفته شده، حقیقتى از جانب توست و فرستادگان، راست گفتهاند».
3401. الأمالى، طوسى به نقل از زید ابو اسامه: با گروهى از شیعیان، خدمت سَرورمان امام صادق علیهالسلام بودیم. امام علیهالسلام رو به ما کرد و فرمود: «خداى متعال، تربت جدّم حسین علیهالسلام را شفاى هر دردى و امان از هر ترسى قرار داده است و هنگامى که یکى از شما از آن بر مىگیرد، باید آن را ببوسد و بر چشمانش بگذارد و به بقیّه بدنش بکِشد و بگوید: «خدایا! به حقّ این تربت و به حقّ آن که در آن، جاى گرفته و مدفون شده است، و به حقّ پدرش، مادرش، برادرش و امامان از فرزندانش، و به حقّ فرشتگان گرداگردِ او، [مىخواهم] که آن را شفاى هر دردى، و سلامت از هر بیمارىاى، و رهایى از هر آفتى، و حفظ از هر آنچه مىترسم و بیم دارم، قرار دهى». سپس، آن را استفاده کند».
من، روزگارى دراز است که آن را همان گونه که امام صادق علیهالسلام فرمود و شرح داد، استفاده کردهام و به حمد خدا، هیچ ناخوشىاى ندیدهام.(30)
3402. کامل الزیارات به نقل از ابو حمزه ثُمالى، از امام صادق علیه السلام: هنگامى که خواستى از گِل قبر حسین علیهالسلام بردارى و همراه خود داشته باشى، سوره «حمد» و معوّذتین («قُلْ
یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ»، و «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ»، ویس وآیَةَ الکُرسِیِّ، وتَقولُ:
اللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ عَبدِکَ وحَبیبِکَ ونَبِیِّکَ ورَسولِکَ و أمینِکَ، وبِحَقِّ أمیرِ المُؤمِنینَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ عَبدِکِ و أخی رَسولِکَ، وبِحَقِّ فاطِمَةَ بِنتِ نَبِیِّکَ وزَوجَةِ وَلِیِّکَ، وبِحَقِّ الحَسَنِ وَالحُسَینِ، وبِحَقِّ الأَئِمَّةِ الرّاشِدینَ، وبِحَقِّ هذِهِ التُّربَةِ، وبِحَقِّ المَلَکِ المُوَکَّلِ بِها، وبِحَقِّ الوَصِیِّ الَّذی حَلَّ فیها، وبِحَقِّ الجَسَدِ الَّذی تَضَمَّنَت، وبِحَقِّ السِّبطِ الَّذی ضُمِّنَت، وبِحَقِّ جَمیعِ مَلائِکَتِکَ و أنبِیائِکَ ورُسُلِکَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وَاجعَل هذَا الطّینَ شِفاءً لی ولِمَن یَستَشفی بِهِ مِن کُلِّ داءٍ وسُقمٍ ومَرَضٍ، و أمانا مِن کُلِّ خَوفٍ.
اللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ و أهلِ بَیتِهِ اجعَلهُ عِلما نافِعا، ورِزقا واسِعا، وشِفاءً مِن کُلِّ داءٍ وسُقمٍ وآفَةٍ وعاهَةٍ، وجَمیعِ الأَوجاعِ کُلِّها، إنَّکَ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ.
وتَقولُ: اللّهُمَّ رَبَّ هذِهِ التُّربَةِ المُبارَکَةِ المَیمونَةِ، وَالمَلَکِ الَّذی هَبَطَ بِها، وَالوَصِیِّ الَّذی هُوَ فیها، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وسَلِّم وَانفَعنی بِها، إنَّکَ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ.(31)
3403. تهذیب الأحکام عن الحسن بن علیّ بن أبی المغیرة عن بعض أصحابنا: قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام: إنّی رَجُلٌ کَثیرُ العِلَلِ وَالأَمراضِ وما تَرَکتُ دَواءً إلّا تَداوَیتُ بِهِ.
فَقالَ لی: و أینَ أنتَ عَن طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام؟ فَإِنَّ فیهِ الشِّفاءَ مِن کُلِّ داءٍ، وَالأَمنَ مِن کُلِّ خَوفٍ، فَقُل إذا أخَذتَهُ: اللّهُمَّ إنّی أسأَ لُکَ بِحَقِّ هذِهِ الطّینَةِ، وبِحَقِّ المَلَکِ الَّذی أخَذَها، وبِحَقِّ النَّبِیِّ الَّذی قَبَضَها، وبِحَقِّ الوَصِیِّ الَّذی حَلَّ فیها، صَلِ
أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» و «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ»)، «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»، «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ»، «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ»، «یس» و «آیة الکرسى» را بخوان و بگو: «خدایا! به حقّ محمّد، بنده، حبیب، پیامبر، فرستاده و امینت، و به حقّ امیر مؤمنان، على بن ابى طالب، بنده و برادر پیامبرت، و به حقّ فاطمه، دختر پیامبرت و همسر ولیّت، و به حقّ حسن و حسین، و به حقّ امامان رهیافته، و به حقّ این تربت، و به حقّ فرشته گمارده شده بر آن، و به حقّ وصىاى که در آن آرمیده، و به حقّ پیکرى که در خود جاى داده، و به حقّ نوادهاى که در درون آن جاى گرفته، و به حقّ همه فرشتگانت، پیامبرانت و فرستادگانت، بر محمّد، و خاندان محمّد درود فرست و این تربت را براى من و هر کس که به آن شفا مىجوید، شفاى هر درد و ناراحتى و بیمارى، و امان از هر ترسى، قرار ده.
خدایا! به حقّ محمّد و خاندانش، آن را دانشى سودمند، روزىاى گسترده، و شفا از هر درد و ناراحتى و آفت و بیمارى و همه دردها قرار ده، که تو بر هر کارى، توانایى».
و مىگویى: «خدایا! اى پروردگار این تربت مبارک و خجسته، و فرشتهاى که با آن فرود آمده، و وصىاى که در آن است! بر محمّد و خاندان محمّد، درود و سلام فرست و مرا از آن، بهرهمند کن، که تو بر هر کارى، توانایى».
3403. تهذیب الأحکام به نقل از حسن بن على بن ابى مُغَیره، از یکى از راویان شیعى: به امام صادق علیهالسلام گفتم: من مردى هستم که بیمارىهاى فراوانى دارم و دارویى نیست که به کار، نبرده باشم.
امام علیهالسلام به من فرمود: «چرا از تربت قبر حسین علیهالسلام غافلى؟ در آن، شفاى هر دردى و امان از هر ترسى است. پس چون آن را بر گرفتى، بگو: «خدایا! من، از تو
عَلى مُحَمَّدٍ و أهلِ بَیتِهِ، وَاجعَل فیها شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، و أمانا مِن کُلِّ خَوفٍ.
ثُمَّ قالَ: أمَّا المَلَکُ الَّذی أخَذَها فَهُوَ جَبرَئیلُ علیهالسلام أراهَا النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله، فَقالَ: هذِهِ تُربَةُ ابنِکَ تَقتُلُهُ امَّتُکَ مِن بَعدِکَ. وَالنَّبِیُّ الَّذی قَبَضَها مُحَمَّدٌ صلى الله علیه و آله. وَالوَصِیُّ الَّذی حَلَّ فیها فَهُوَ الحُسَینُ علیهالسلام سَیِّدُ شَبابِ الشُّهَداءِ.
قُلتُ: قَد عَرَفتُ الشِّفاءَ مِن کُلِّ داءٍ، فَکَیفَ الأَمانُ مِن کُلِّ خَوفٍ؟
قالَ: إذا خِفتَ سُلطانا أو غَیرَ ذلِکَ فَلا تَخرُج مِن مَنزِلِکَ إلّا ومَعَکَ مِن طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام، وقُل إذا أخَذتَهُ: «اللّهُمَّ إنَّ هذِهِ طینَةُ قَبرِ الحُسَینِ وَلِیِّکَ وَابنِ وَلِیِّکَ، أخَذتُها حِرزا لِما أخافُ وما لا أخافُ»، فَإِنَّهُ [قَد](32) یَرِدُ عَلَیکَ ما لا تَخافُ.
قالَ الرَّجُلُ: فَأَخَذتُها کَما قالَ لی فَأَصَحَّ اللّهُ بَدَنی، وکانَ لی أمانا مِن کُلِّ خَوفٍ مِمّا خِفتُ وما لَم أخَف کَما قالَهُ.
قالَ: فَما رَأَیتُ بِحَمدِ اللّهِ بَعدَها مَکروها.(33)
3404. المزار للمفید: یُروى أنَّ رَجُلًا سَأَلَ الصّادِقَ علیه السلام، فَقالَ: إنّی سَمِعتُکَ تَقولُ: إنَّ تُربَةَ الحُسَینِ علیهالسلام مِنَ الأَدوِیَةِ المُفرَدَةِ، وإنَّها لا تَمُرُّ بِداءٍ إلّا هَضَمَتهُ.
فَقالَ: قَد کانَ ذلِکَ أو: قَد قُلتُ ذلِکَ فَما بالُکَ؟
قالَ: إنّی تَناوَلتُها فَمَا انتَفَعتُ بِها!
قالَ: أما إنَّ لَها دُعاءً، فَمَن تَناوَلَها ولَم یَدعُ بِهِ وَاستَعمَلَها لَم یَکَد یَنتَفِعُ بِها.
به حقّ این تربت، و به حقّ فرشتهاى که از آن بر گرفته، و به حقّ پیامبرى که آن را در مُشتْ فشرده، و به حقّ وصىاى که در آن جاى گرفته، مىخواهم که بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرستى و شفاى هر درد و امان از هر ترسى را در آن، قرار دهى»».
سپس فرمود: «فرشتهاى که آن را بر گرفت، جبرئیل علیهالسلام بود که آن را به پیامبر صلى الله علیه و آله نشان داد و گفت: این، تربت پسرت است که امّتت پس از تو، او را مىکُشند. و پیامبرى که آن را، در مُشتْ فشرد، محمّد صلى الله علیه و آله بود، و وصىاى که در آن جاى گرفت، حسین علیه السلام، سَرور جوانان شهید است».
گفتم: شفا از هر درد را فهمیدم. امان از هر ترس چیست؟
فرمود: «هنگامى که از سلطانى یا هر چیز [و هر کسِ] دیگرى ترسیدى، از خانهات بیرون نرو، جز آن که از تربت قبر حسین علیهالسلام به همراه داشته باشى، و چون آن را بر گرفتى، بگو: «خدایا! این، تربت قبر حسین، ولىّ تو و فرزند ولىّ توست. آن را براى حفظ خود از آنچه بیم دارم و ندارم، برداشتهام» که گاه آنچه از آن نمىترسیدى، بر تو وارد مىشود».
آن را همان گونه که فرموده بود، بر گرفتم و خداوند، بدنم را سالم کرد و امان من از ترس هر آنچه مىترسیدم و نمىترسیدم، بود، همان گونه که فرموده بود، و به حمد خدا، پس از آن، ناخوشىاى ندیدم.
3404. المزار، مفید: روایت شده که مردى از امام صادق علیهالسلام پرسید و گفت: شنیدهام که مىگویى: تربت حسین علیه السلام، از دواهاى منحصر به فرد است و آن، بر دردى نمىگذرد، جز این که آن را از میان مىبرَد؟
فرمود: «همین گونه است (/ این گونه گفتهام). چه مىگویى؟».
آن مرد گفت: من، از آن خوردم؛ ولى سودى نبردم!
قالَ: فَقالَ لَهُ: ما أقولُ إذا تَناوَلتُها؟
قالَ: تُقَبِّلُها قَبلَ کُلِّ شَیءٍ، وضَعها عَلى عَینَیکَ، ولا تَناوَل مِنها أکثَرَ مِن حِمَّصَةٍ؛ فَإِنَّ مَن تَناوَلَ مِنها أکثَرَ مِن ذلِکَ فَکَأَنَّما أکَلَ مِن لُحومِنا ودِمائِنا، فَإِذا تَناوَلتَ فَقُل:
اللّهُمَّ إنّی أسأَ لُکَ بِحَقِّ المَلَکِ الَّذی قَبَضَها، و أسأَ لُکَ بِحَقِّ النَّبِیِّ الَّذی خَزَنَها، وبِحَقِّ الوَصِیِّ الَّذی حَلَّ فیها، أن تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، و أن تَجعَلَهُ شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، و أمانا مِن کُلِّ خَوفٍ، وحِفظا مِن کُلِّ سوءٍ.
فَإِذا قُلتَ ذلِکَ فَاستَدِرها فی شَیءٍ وَاقرَأ عَلَیها «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ»، فَإِنَّ الدُّعاءَ الَّذی تَقَدَّمَ لِأَخذِها هُوَ الاستِئذانُ عَلَیها، وقِراءَةُ «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» خَتمُها.(34)
3405. الکافی عن علیّ بن محمّد رفعه: الخَتمُ عَلى طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام أن یُقرَأَ عَلَیهِ «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ».
ورُوِیَ: إذا أخَذتَهُ فَقُل: بِسمِ اللّهِ، اللّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ التُّربَةِ الطّاهِرَةِ، وبِحَقِّ البُقعَةِ الطَّیِّبَةِ، وبِحَقِّ الوَصِیِّ الَّذی تُواریهِ، وبِحَقِّ جَدِّهِ و أبیهِ، وامِّهِ و أخیهِ، وَالمَلائِکَةِ الَّذینَ یَحُفّونَ بِهِ، وَالمَلائِکَةِ العُکوفِ(35) عَلى قَبرِ وَلِیِّکَ، یَنتَظِرونَ نَصرَهُ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِم أجمَعینَ، اجعَل لی فیهِ شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، و أمانا مِن کُلِّ خَوفٍ، وعِزّا مِن کُلِّ ذُلٍّ،
امام علیهالسلام فرمود: «آن، دعایى دارد که هر کس از آن استفاده کند، امّا دعا را نخواند و به کار ببرد، از آن، سودى نمىبرد».
مرد به امام علیهالسلام گفت: به هنگام استفاده از آن، چه بگویم؟
فرمود: «پیش از هر چیز، آن را مىبوسى و بر چشمانت مىگذارى و بیشتر از یک نخود آن را استفاده نمىکنى، که هر کس بیشتر از این، از آن استفاده کند، گویى از گوشتها و خونهاى ما خورده است؛ و چون استفاده کردى، بگو: «خدایا! من، از تو به حقّ فرشتهاى که آن را بر گرفت، و به حقّ پیامبرى که آن را اندوخت، و به حقّ وصىاى که در آن جاى گرفت، از تو مىخواهم که بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرستى و آن را شفاى هر درد و امان از هر ترس و حفظ از هر بدىاى قرار دهى».
و چون آن را گفتى، در چیزى [مایع]، آن را هم بزن و سوره «قدر» را بر آن بخوان که دعاى پیشین به هنگام بر گرفتن تربت، مقدّمه استفاده است و قرائت سوره «قدر»، پایانبخش آن است».
3405. الکافى به نقل از على بن محمّد، در حدیثى که سند آن را به یکى از اهل بیت علیهم السلام مىرساند: پایانبخش [دعاى وقت خوردنِ] تربت قبر حسین علیه السلام، خواندن سوره «قدر» است.
و روایت شده که چون آن را بر گرفتى، بگو: «به نام خدا. خدایا! به حقّ این تربت پاک، و به حقّ این بقعه پاکیزه، و به حقّ وصىاى که در آن [به خاکش سپرده و] نهانش کردهاى، و به حقّ جدّش، پدرش، مادرش، برادرش، فرشتگان گرداگردش و فرشتگان معتکف بر قبر ولیّت که یارى دادنش را انتظار مىکشند که خداوند، بر همگى آنان، درود فرستد، آن را براى من، شفا براى هر دردى و امان
و أوسِع بِهِ عَلَیَّ فی رِزقی، و أصِحَّ بِهِ جِسمی.(36)
2 / 3
شرط الاستشفاء بتربته
3406. الکافی عن ابن أبی یعفور: قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام: یَأخُذُ الإِنسانُ مِن طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام فَیَنتَفِعُ بِهِ، ویَأخُذُ غَیرُهُ ولا یَنتَفِعُ بِهِ!
فَقالَ: لا وَاللّهِ الَّذی لا إلهَ إلّا هُوَ، ما یَأخُذُهُ أحَدٌ وهُوَ یَرى أنَّ اللّهَ یَنفَعُهُ بِهِ إلّا نَفَعَهُ بِهِ.(37)
2 / 4
ما یمنع الاستشفاء بتربته
3407. کامل الزیارات عن أبی یحیى الواسطی عن رجل عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: الطّینُ کُلُّهُ حَرامٌ کَلَحمِ الخِنزیرِ، ومَن أکَلَهُ ثُمَّ ماتَ مِنهُ لَم اصَلِّ عَلَیهِ، إلّا طینَ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام؛ فَإِنَّ فیهِ شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، ومَن أکَلَهُ بِشَهوَةٍ لَم یَکُن فیهِ شِفاءٌ.(38)
از هر ترسى و عزّت از هر خوارىاى قرار ده و با آن، روزىام را وسعت ده و پیکرم را سالم بدار».
2 / 3
شرط شفا یافتن با تربت امام علیه السلام
3406. الکافى به نقل از ابن ابى یَعفورم: به امام صادق علیهالسلام گفتم: فردى، از تربت قبر حسین علیهالسلام بر مىگیرد و از آن، بهرهمند مىشود و کس دیگرى از آن، بر مىگیرد و بهرهاى نمىبرَد.
امام علیهالسلام فرمود: «نه! به خدایى که جز او خدایى نیست، سوگند، کسى که باور دارد که خدا با آن بهرهمندش مىسازد، آن را بر نمىگیرد، جز آن که خداوند، بهرهمندش مىسازد».
2 / 4
موانع شفا یافتن با تربت امام علیه السلام
3407. کامل الزیارات به نقل از ابو یحیى واسطى، از مردى، از امام صادق علیه السلام: هر گِلى، مانند گوشت خوک، حرام است و هر کس آن را بخورد و به سبب آن بمیرد، بر او نماز نمىخوانم، مگر گِل قبر حسین علیهالسلام که شفاى هر دردى در آن است، و هر کس، آن را از روى لذّت [و نه براى شفاجویى] بخورد، شفابخش نخواهد بود.
2 / 5
نماذج ممن شفاه الله عزوجل ببرکة تربته
أ- محمد بن مسلم
3408. کامل الزیارات عن محمّد بن مسلم: خَرَجتُ إلَى المَدینَةِ و أنَا وَجِعٌ، فَقیلَ لَهُ [أی لِلإِمامِ الباقِرِ علیه السلام]: مُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ وَجِعٌ، فَأَرسَلَ إلَیَّ أبو جَعفَرٍ علیهالسلام شَرابا مَعَ غُلامٍ مُغَطّىً بِمِندیلٍ، فَناوَلَنیهِ الغُلامُ وقالَ لی: اشرَبهُ فَإِنَّهُ قَد أمَرَنی ألّا أبرَحَ حَتّى تَشرَبَهُ. فَتَناوَلتُهُ فَإِذا رائِحَةُ المِسکِ مِنهُ، وإذا بِشَرابٍ طَیِّبِ الطَّعمِ بارِدٍ.
فَلَمّا شَرِبتُهُ قالَ لِیَ الغُلامُ: یَقولُ لَکَ مَولایَ: إذا شَرِبتَهُ فَتَعالَ. فَفَکَّرتُ فیما قالَ لی، وما أقدِرُ عَلَى النُّهوضِ قَبلَ ذلِکَ عَلى رِجلی فَلَمَّا استَقَرَّ الشَّرابُ فی جَوفی فَکَأَنَّما نُشِطتُ مِن عِقالٍ(39)، فَأَتَیتُ بابَهُ فَاستَأذَنتُ عَلَیهِ، فَصَوَّتَ بی: صَحَّ الجِسمُ، ادخُل، فَدَخَلتُ عَلَیهِ و أنَا باکٍ، فَسَلَّمتُ عَلَیهِ وقَبَّلتُ یَدَهُ ورَأسَهُ.
فَقالَ لی: وما یُبکیکَ یا مُحَمَّدُ؟
قُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ! أبکی عَلَى اغتِرابی، وبُعدِ الشُّقَّةِ، وقِلَّةِ القُدرَةِ عَلَى المُقامِ عِندَکَ أنظُرُ إلَیکَ.
فَقالَ لی: أمّا قِلَّةُ القُدرَةِ فَکَذلِکَ جَعَلَ اللّهُ أولِیاءَنا و أهلَ مَوَدَّتِنا وجَعَلَ البَلاءَ إلَیهِم سَریعا، و أمّا ما ذَکَرتَ مِنَ الغُربَةِ فَإِنَّ المُؤمِنَ فی هذِهِ الدُّنیا غَریبٌ، وفی هذَا الخَلقِ المَنکوسِ حَتّى یَخرُجَ مِن هذِهِ الدّارِ إلى رَحمَةِ اللّهِ، و أمّا ما ذَکَرتَ مِن بُعدِ الشُّقَّةِ فَلَکَ بِأَبی عَبدِ اللّهِ علیهالسلام اسوَةٌ بِأَرضٍ نائِیَةٍ عَنّا بِالفُراتِ، و أمّا ما ذَکَرتَ مِن حُبِّکَ قُربَنا
2 / 5
نمونههایى از کسانى که خدا به برکت تربت حسین علیهالسلام شفایشان داده است
الف- محمد بن مسلم
3408. کامل الزیارات به نقل از محمّد بن مسلم: به سوى مدینه بیرون آمدم، در حالى که دردمند بودم. به امام باقر علیهالسلام گفته شد که محمّد بن مسلم، دردمند است.
امام باقر علیه السلام، نوشیدنى سرپوشیدهاى را با حولهاى همراه غلامى براى من فرستاد. غلام، آن را به دستم داد و به من گفت: آن را بنوش که به من فرمان داده که باز نگردم تا آن را بنوشى.
آن را نوشیدم. بویش، بوى مُشک و نوشیدنى خوشطعم و خُنَکى بود. هنگامى که آن را نوشیدم، آن غلام به من گفت: مولایت مىگوید: «هنگامى که آن را نوشیدى، بیا».
من در آنچه به من گفت، اندیشیدم و پیش از آن، نمىتوانستم بر روى پایم بِایستم؛ امّا هنگامى که نوشیدنى در درونم جاى گرفت، گویى بند از پایم گشوده شد. به درِ خانه امام علیهالسلام رفتم و اجازه ورود خواستم. امام علیهالسلام صدایم زد که: «بدن، سالم شد. وارد شو!». بر او وارد شدم و در حالى که مىگریستم، بر او سلام دادم و دست و سرش را بوسیدم.
امام علیهالسلام به من فرمود: «اى محمّد! چرا گریه مىکنى؟».
گفتم: فدایت شوم! بر غریبى، دورى راه، و ناتوانىام بر ماندن نزد تو و نگریستن به تو مىگریم.
امام علیهالسلام به من فرمود: «امّا ناتوانىات. خداوند، دوستداران و اهل دوستى با ما را این گونه قرار داده و بلا را به سوى ایشان، شتابان کرده است.
و امّا غربتت را که گفتى. مؤمن، در این دنیا و میان این مردم وارونه، غریب است، تا این که از این سرا به سوى رحمت خدا، بیرون رود.
و امّا دورى راهت. به ابا عبد اللّه الحسین علیهالسلام بنگر که در سرزمینى دور از ما، در کنار رود فرات است.
وَالنَّظَرَ إلَینا، و أنَّکَ لا تَقدِرُ عَلى ذلِکَ، فَاللّهُ یَعلَمُ ما فی قَلبِکَ وجَزاؤُکَ عَلَیهِ.
ثُمَّ قالَ لی: هَل تَأتی قَبرَ الحُسَینِ علیه السلام؟ قُلتُ: نَعَم عَلى خَوفٍ ووَجَلٍ.
فَقالَ: ما کانَ فی هذا أشَدَّ فَالثَّوابُ فیهِ عَلى قَدرِ الخَوفِ، ومَن خافَ فی إتیانِهِ آمَنَ اللّهُ رَوعَتَهُ یَومَ یَقومُ النّاسُ لِرَبِّ العالَمینَ، وَانصَرَفَ بِالمَغفِرَةِ، وسَلَّمَت عَلَیهِ المَلائِکَةُ، وزارَهُ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله وما یَصنَعُ(40) ودَعا لَهُ، وَانقَلَبَ بِنِعمَةٍ مِنَ اللّهِ وفَضلٍ لَم یَمسَسهُ سوءٌ، وَاتَّبَعَ رِضوانَ اللّهِ.
ثُمَّ قالَ لی: کَیفَ وَجَدتَ الشَّرابَ؟
فَقُلتُ: أشهَدُ أنَّکُم أهلُ بَیتِ الرَّحمَةِ، و أنَّکَ وَصِیُّ الأَوصِیاءِ، ولَقَد أتانِی الغُلامُ بِما بَعَثتَهُ وما أقدِرُ عَلى أن أستَقِلَّ عَلى قَدَمَیَّ، ولَقَد کُنتُ آیِسا مِن نَفسی، فَناوَلَنِی الشَّرابَ فَشَرِبتُهُ فَما وَجَدتُ مِثلَ ریحِهِ، ولا أطیَبَ مِن ذَوقِهِ ولا طَعمِهِ ولا أبرَدَ مِنهُ، فَلَمّا شَرِبتُهُ قالَ لِیَ الغُلامُ: إنَّهُ أمَرَنی أن أقولَ لَکَ إذا شَرِبتَهُ فَأَقبِل إلَیَّ، وقَد عَلِمتُ شِدَّةَ ما بی، فَقُلتُ لَأَذهَبَنَّ إلَیهِ ولَو ذَهَبَت نَفسی، فَأَقبَلتُ إلَیکَ فَکَأَنّی نُشِطتُ مِن عِقالٍ! فَالحَمدُ للّهِ الَّذی جَعَلَکُم رَحمَةً لِشیعَتِکُم.
فَقالَ: یا مُحَمَّدُ، إنَّ الشَّرابَ الَّذی شَرِبتَهُ فیهِ مِن طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام، وهُوَ أفضَلُ ما أستَشفی بِهِ، فَلا تَعدِل بِهِ، فَإِنّا نَسقیهِ صِبیانَنا ونِساءَنا فَنَرى فیهِ کُلَّ خَیرٍ.
فَقُلتُ لَهُ: جُعِلتُ فِداکَ! إنّا لَنَأخُذُ مِنهُ ونَستَشفی بِهِ.
فَقالَ: یَأخُذُهُ الرَّجُلُ فَیُخرِجُهُ مِنَ الحائِرِ وقَد أظهَرَهُ، فَلا یَمُرُّ بِأَحَدٍ مِنَ الجِنِّ بِهِ عاهَةٌ ولا دابَّةٍ ولا شَیءٍ بِهِ آفَةٌ إلّا شَمَّهُ، فَتَذهَبُ بَرَکَتُهُ فَیَصیرُ بَرَکَتُهُ لِغَیرِهِ، وهذَا
و امّا آنچه از علاقهات به ماندن نزد ما و نگریستن به ما گفتى و این که بر آن قادر نیستى، خداوند، آنچه را در دل توست و پاداشت بر آن را مىداند».
سپس به من فرمود: «آیا به زیارت قبر حسین علیهالسلام مىروى؟».
گفتم: آرى؛ با ترس و لرز.
امام علیهالسلام فرمود: «هر چه این کار، سختتر باشد، پاداشش [بیشتر و] به اندازه هراس آن است، و هر کس با ترس [از ظالمان] به زیارتش برود، خداوند، هراس او را در روزى که مردم در برابر خداى جهانیان مىایستند، ایمن مىکند و با آمرزش، باز مىگردد و فرشتگان، بر او سلام مىدهند و پیامبر صلى الله علیه و آله، او را دیدار و برایش دعا مىکند و با نعمت و فضل از جانب خدا و بدون آن که گزندى به او برسد، باز مىگردد و رضایت خدا را دنبال مىکند».
سپس به من فرمود: «نوشیدنى را چگونه یافتى؟».
گفتم: گواهى مىدهم که شما، خاندان رحمت هستید و تو، وصىّ اوصیایى. غلام، آنچه را فرستاده بودى، در حالى برایم آورد که قادر نبودم بر پاى خود بِایستم و از خود، ناامید بودم. نوشیدنى را به من داد و آن را نوشیدم و نوشیدنىاى به خوشبویى و خوشمزگى و خُنَکى آن، ندیده بودم. چون آن را نوشیدم، غلام به من گفت: او (امام علیه السلام) به من فرمان داده که به تو بگویم: «چون آن را نوشیدى، به سوى من بیا» و من، با این که سختى حال خود را مىدانستم، گفتم: به سوى امام باقر علیهالسلام مىروم، حتّى اگر جانم برود. پس به سوى تو آمدم، گویى که بند، از پایم گشودند! ستایش، خدایى که شما را براى شیعیانتان، رحمت قرار داد.
امام علیهالسلام فرمود: «اى محمّد! در نوشیدنىاى که نوشیدى، از گلِ قبر حسین علیهالسلام بود که برترین چیزى است که با آن، شفا مىجویم. چیزى را با آن، برابر مگذار که ما، آن را به کودکان و زنانمان مىنوشانیم و هر خیرى را در آن مىبینیم».
به امام علیهالسلام گفتم: فدایت شوم! ما، از آن بر مىگیریم و با آن، شفا مىجوییم.
امام علیهالسلام فرمود: «انسان، آن را بر مىگیرد و آشکارا از حائر [حسین علیه السلام] بیرون مىبرَد و بر هیچ جِن و جنبندهاى و چیزى که بیمارى و آفتى داشته باشد، نمىگذرد، جز آن که
الَّذی نَتَعالَجُ بِهِ لَیسَ هکَذا، ولَولا ما ذَکَرتُ لَکَ ما تَمَسَّحَ بِهِ شَیءٌ ولا شَرِبَ مِنهُ شَیءٌ إلّا أفاقَ مِن ساعَتِهِ، وما هُوَ إلّا کَالحَجَرِ الأَسوَدِ أتاهُ أصحابُ العاهاتِ وَالکُفرِ وَالجاهِلِیَّةِ وکانَ لا یَتَمَسَّحُ بِهِ أحَدٌ إلّا أفاقَ، وکانَ کَأَبیَضِ یاقوتَةٍ، فَاسوَدَّ حَتّى صارَ إلى ما رَأَیتَ.
فَقُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ! وکَیفَ أصنَعُ بِهِ؟
فَقالَ: أنتَ تَصنَعُ بِهِ مَعَ إظهارِکَ إیّاهُ ما یَصنَعُ غَیرُکَ، تَستَخِفُّ بِهِ فَتَطرَحُهُ فی خُرجِکَ وفی أشیاءَ دَنِسَةٍ فَیَذهَبُ ما فیهِ مِمّا تُریدُهُ لَهُ.
فَقُلتُ: صَدَقتَ جُعِلتُ فِداکَ!
قالَ: لَیسَ یَأخُذُهُ أحَدٌ إلّا وهُوَ جاهِلٌ بِأَخذِهِ، ولا یَکادُ یَسلَمُ بِالنّاسِ.
فَقُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ، وکَیفَ لی أن آخُذَهُ کَما تَأخُذُهُ؟
فَقالَ لی: اعطیکَ مِنهُ شَیئا؟ فَقُلتُ: نَعَم.
قالَ: إذا أخَذتَهُ فَکَیفَ تَصنَعُ بِهِ؟ فَقُلتُ: أذهَبُ بِهِ مَعی.
فَقالَ: فی أیِّ شَیءٍ تَجعَلُهُ؟ فَقُلتُ: فی ثِیابی.
قالَ: فَقَد رَجَعتَ إلى ما کُنتَ تَصنَعُ، اشرَب عِندَنا مِنهُ حاجَتَکَ ولاتَحمِلهُ؛ فَإِنَّهُ لا یَسلَمُ لَکَ.
فَسَقانی مِنهُ مَرَّتَینِ، فَما أعلَمُ أنّی وَجَدتُ شیئا مِمّا کُنتُ أجِدُ، حَتَّى انصَرَفتُ.(41)
آن را مىبوید و برکتش از آن مىرود و به دیگران مىرسد، و آنچه ما با آن، معالجه مىکنیم، این گونه نیست؛ و اگر این که برایت گفتم، نبود، هیچ چیز، آن را مسح نمىکرد و چیزى از آن نمىنوشید، جز آن که همان لحظه، بهبود مىیافت. آن، جز به مانند حجر الأسود نیست که آفتزدگان و کافران و اهل جاهلیت، به سوى آن آمدند [و اثرش را کم کردند، و گر نه] هیچ کس خود را به آن نمىسُود، جز آن که بهبود مىیافت و به سان جواهر، سپید بود؛ امّا [بر اثر همان افراد،] سیاه و سیاهتر شد تا آن گونه [شد] که مىبینى».
گفتم: فدایت شوم! با آن، چه مىکنم؟
فرمود: «تو، افزون بر آن که آن را آشکار مىکنى، همان کارى را مىکنى که دیگران مىکنند: آن را سبُک مىشمارى و در خورجینت و کنار چیزهایى پست مىاندازى و از این رو، اثرى را که از آن مىخواهى، از میان مىرود».
گفتم: درست گفتى، فدایت شوم!
فرمود: «کسى نیست که آن را بر گیرد، مگر آن که به چگونگى بر گرفتن آن، ناآگاه است و براى مردم، سالم و دست نخورده نمىمانَد».
گفتم: فدایت شوم! چگونه است که من، آن را همان گونه که شما بر مىگیرید، بر گیرم؟
امام علیهالسلام فرمود: «چیزى از آن را به تو بدهم؟».
گفتم: آرى.
فرمود: «هنگامى که آن را بر گرفتى، با آن، چه مىکنى؟».
گفتم: آن را با خود مىبرم.
فرمود: «آن را در چه چیزى مىگذارى؟».
گفتم: در لباسم.
فرمود: «به همان باز گشتى که مىکردى. نزد ما، به اندازه نیازت بنوش و آن را مبر، که برایت سالم نمىمانَد».
آن گاه از آن، دو مرتبه به من نوشاند و دیگر چیزى از آن دردها را به خاطر نیاوردم تا این که باز گشتم.
ب- جابر بن یزید الجعفی
3409. المزار الکبیر عن جابر بن یزید الجعفی: دَخَلتُ عَلى مَولانا أبی جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ الباقِرِ علیه السلام، فَشَکَوتُ إلَیهِ عِلَّتَینِ مُتَضادَّتَینِ بی، إذا داوَیتُ أحَدَهُمَا انتَقَضَتِ الاخرى، وکانَ بی وَجَعُ الظَّهرِ ووَجَعُ الجَوفِ.
فَقالَ لی: عَلَیکَ بِتُربَةِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام.
فَقُلتُ: کَثیرا مَا استَعمَلتُها ولا تُنجِحُ فِیَّ!
قالَ جابِرٌ: فَتَبَیَّنتُ فی وَجهِ سَیِّدی ومَولایَ الغَضَبَ، فَقُلتُ: یا مَولایَ، أعوذُ بِاللّهِ مِن سَخَطِکَ!
وقامَ فَدَخَلَ الدّارَ وهُوَ مُغضَبٌ، فَأَتى بِوَزنِ حَبَّةٍ فی کَفِّهِ فَناوَلَنی إیّاها، ثُمَّ قالَ لی: استَعمِل هذِهِ یا جابِرُ.
فَاستَعمَلتُها فَعوفیتُ لِوَقتی، فَقُلتُ: یا مَولایَ ما هذِهِ الَّتِی استَعمَلتُها فَعوفیتُ لِوَقتی؟
فَقالَ: هذِهِ الَّتی ذَکَرتَ أنَّها لَم تُنجِح فیکَ شَیئا!
فَقُلتُ: وَاللّهِ یا مَولایَ ما کَذَبتُ فیها، ولکِن قُلتُ: لَعَلَّ عِندَکَ عِلما فَأَتَعَلَّمَهُ مِنکَ فَیَکونَ أحَبَّ إلَیَّ مِمّا طَلَعَت عَلَیهِ الشَّمسُ.
فَقالَ لی: إذا أرَدتَ أن تَأخُذَ مِنَ التُّربَةِ فَتَعَمَّد لَها آخِرَ اللَّیلِ، وَاغتَسِل لَها بِماءِ القِراحِ، وَالبَس أطهَرَ أطمارِکَ(42)، وتَطَیَّب بِسُعدٍ(43)، وَادخُل فَقِف عِندَ الرَّأسِ، فَصَلِّ أربَعَ رَکَعاتٍ، تَقرَأُ فِی الأُولَى الحَمدَ وإحدى عَشرَةَ مَرَّةً «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ»، وفِی الثّانِیَةِ الحَمدَ مَرَّةً وإحدى عَشرَةَ مَرَّةً «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ»، وتَقنُتُ، فَتَقولُ فی
ب- جابر بن یزید جعفی
3409. المزار الکبیر به نقل از جابر بن یزید جُعْفى: بر مولایمان امام محمّد باقر علیهالسلام وارد شدم و از دو بیمارىِ متضادّم به او شِکوه کردم که چون یکى را مداوا مىکنم، دیگرى بدتر مىشود. درد پشت و درد شکم داشتم.
امام علیهالسلام به من فرمود: «از تربت حسین بن على علیهالسلام استفاده کن».
گفتم: آن را خیلى استفاده کردهام؛ ولى در من، اثرى نگذاشته است.
خشم را در چهره سَرور و مولایم دیدم. گفتم: اى مولاى من! از خشم تو به خدا پناه مىبرم.
برخاست و با همان خشم، وارد اندرونىِ خانه شد و به اندازه یک حبّه (دانه) در کف دستش آورد و به من داد و فرمود: «اى جابر! از این، استفاده کن».
از آن، استفاده کردم و همان وقت، بهبود یافتم. گفتم: اى مولاى من! این، چه بود که چون استفاده کردم، همان لحظه، بهبود یافتم؟
فرمود: «این، همان است که گفتى هیچ اثرى در تو نگذاشته است».
گفتم: اى مولاى من! به خدا سوگند، دروغ نگفتم؛ امّا گفتم شاید چیزى بدانى و من، آن را یاد بگیرم که نزد من، از هر آنچه خورشید بر آن بتابد، محبوبتر است.
امام علیهالسلام به من فرمود: «هنگامى که خواستى از تربت برگیرى، آخر شب، به سوى آن برو و با آب زلال، غسل کن و پاکیزهترین لباسهایت را بپوش و خود را خوشبو کن و وارد شو و نزد سر، بِایست و چهار رکعت نماز بگزار که در رکعت نخست، حمد و یازده مرتبه سوره «کافرون» و در رکعت دوم، حمد و یازده مرتبه سوره «قدر» را مىخوانى و در قنوت آن، مىگویى: «بىتردید و به حقیقت، خدایى
قُنوتِکَ: «لا إلهَ إلَا اللّهُ حَقّا حَقّا، لا إلهَ إلَا اللّهُ عُبودِیَّةً ورِقّا، لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ وَحدَهُ، أنجَزَ وَعدَهُ، ونَصَرَ عَبدَهُ، وهَزَمَ الأَحزابَ وَحدَهُ، سُبحانَ اللّهِ مالِکِ السَّماواتِ وما فیهِنَّ وما بَینَهُنَّ، سُبحانَ اللّهِ ذِی العَرشِ العَظیمِ، وَالحَمدُ للّهِ رَبِّ العالَمینَ».
ثُمَّ تَرکَعُ وتَسجُدُ وتُصَلّی رَکعَتَینِ اخراوَینِ، تَقرَأُ فی الاولَى الحَمدَ وإحدى عَشرَةَ مَرَّةً «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»، وفِی الثّانِیَةِ الحَمدَ وإحدى عَشرَةَ مَرَّةً «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ»، وتَقنُتُ کَما قَنَتَّ فِی الاولَیَینِ، ثُمَّ تَسجُدُ سَجدَةَ الشُّکرِ، وتَقولُ ألفَ مَرَّةٍ: «شُکرا»، ثُمَّ تَقومُ وتَتَعَلَّقُ بِالتُّربَةِ، وتَقولُ: یا مَولایَ یَا بنَ رَسولِ اللّهِ، إنّی آخُذُ مِن تُربَتِکَ بِإِذنِکَ، اللّهُمَّ فَاجعَلها شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، وعِزّا مِن کُلِّ ذُلٍّ، و أمنا مِن کُلِّ خَوفٍ، وغِنىً مِن کُلِّ فَقرٍ لی ولِجَمیعِ المُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ، وتَأخُذُ بِثَلاثِ أصابِعَ ثَلاثَ مَرّاتٍ وتَدَعُها فی خِرقَةٍ نَظیفَةٍ أو قارورَةِ زُجاجٍ، وتَختِمُها بِخاتَمِ عَقیقٍ، عَلَیهِ: «ما شاءَ اللّهُ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ، أستَغفِرُ اللّهَ»، فَإِذا عَلِمَ اللّهُ مِنکَ صِدقَ النِّیَّةِ لَم یَصعَد مَعَکَ فِی الثَّلاثِ قَبَضاتٍ إلّا سَبعَةُ مَثاقیلَ، وتَرفَعُها لِکُلِّ عِلَّةٍ فَإِنَّها تَکونُ مِثلَ ما رَأَیتَ.(44)
ج – جعفر الخلدی
3410. الأمالی للشجری عن جعفر الخلدی: کانَ بی جَرَبٌ عَظیمٌ، فَتَمَسَّحتُ بِتُرابِ قَبرِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام. قالَ: فَغَفَوتُ وَانتَبَهتُ فَلَیسَ عَلَیَّ مِنهُ شَیءٌ.(45)
جز خداوند یگانه نیست. از سرِ عبودیت و بندگى، [اقرار مىکنم که] خدایى جز خداوند یگانه نیست. خدایى جز خداى یگانه و بىهمتا نیست. وعدهاش را تمام کرد و بندهاش را یارى نمود و به تنهایى، گروهها را فرارى داد. منزّه است مالک آسمانها و آنچه در آنها و میان آنهاست! منزّه است خداى صاحب عرش بزرگ! و ستایش، ویژه خداى جهانیان است».
سپس، رکوع و سجده مىکنى و دو رکعت دیگر، نماز مىگزارى که در رکعت اوّل، حمد و یازده مرتبه سوره «توحید» و در رکعت دوم، حمد و یازده مرتبه سوره «نصر» را مىخوانى و مانند دو رکعت اوّل، دعاى قنوت را مىخوانى و سپس، سجده شکر مىگزارى و هزار مرتبه مىگویى: «شکرا».
سپس، بر مىخیزى و به تربت، چنگ مىزنى و مىگویى: «اى مولاى من! اى فرزند پیامبر خدا! من با اذن تو، از تربتت بر مىگیرم. خدایا! آن را براى من و همه مردان و زنان با ایمان، شفاى هر درد، و عزّت از هر خوارى، و ایمنى از هر ترس، و ثروت از هر فقرى، قرار ده»، و با سه انگشت، سه بار از آن، بر مىدارى و در پارچهاى تمیز یا ظرفى شیشهاى مىگذارى و آن را با خاتمى از عقیق که بر آن نوشته شده: «هر چه خدا بخواهد. قدرتى جز به خدا نیست. از خداوند، آمرزش مىخواهم» مُهر مىکنى، و چون خداوند، نیّت درست تو را بداند، در برداشتنهاى سهگانه، جز هفت مثقال، بر نمىگیرى و در هر بیمارى، از آن استفاده مىکنى که مانند آنچه دیدى، مىشود».
ج- جعفر خلدی
3410. الأمالى، شجرى به نقل از جعفر خُلدى: من، گَرىِ شدیدى داشتم. خود را به تربت قبر حسین بن على علیهالسلام مالیدم و چون چرتى زدم و بیدار شدم، هیچ اثرى از آن، در من نبود.
1) المناقب لابن شهر آشوب: ج 4 ص 82.
2) الحائِرُ: فی الأصل مجمع الماء، ویراد به حائر الحسین علیه السلام، وهو ما حواه سور المشهد الحسینی (مجمع البحرین: ج 1 ص 479 «حیر»).
3) کامل الزیارات: ص 466 ح 710، بحار الأنوار: ج 101 ص 125 ح 27.
4) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 74 ح 142، المزار للمفید: ص 143 ح 1، کامل الزیارات: ص 462 ح 702، المزار الکبیر: ص 361 ح 1، مصباح المتهجّد: ص 732، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 599 ح 3204، مکارم الأخلاق: ج 1 ص 361 ح 1181، روضة الواعظین: ص 451، بحار الأنوار: ج 101 ص 123 ح 18.
5) حائر: حَرَم؛ حریم مزار؛ محدوده حرم حسین علیه السلام.
6) کفایة الأثر: ص 17، الصراط المستقیم: ج 2 ص 145، بحار الأنوار: ج 36 ص 286 ح 107.
7) الأمالی للطوسی: ص 317 ح 644، بشارة المصطفى: ص 211، إعلام الورى: ج 2 ص 431، عدّة الداعی: ص 48 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 44 ص 221 ح 1.
8) المزار للمفید: ص 143 ح 3، المزار الکبیر: ص 361 ح، کامل الزیارات: ص 462 ح 703 عن أبی الصباح الکنانی، مکارم الأخلاق: ج 1 ص 360 ح 1175، مصباح الزائر: ص 255، بحار الأنوار: ج 101 ص 124 ح 20.
9) کامل الزیارات: ص 479 ح 731، بحار الأنوار: ج 101 ص 130 ح 48.
10) الطین الأرمنی: طین یجلب من أرمینیا؛ بلدة تقع شمال إیران، والطین الأرمنیّ یمیل إلى الصفرة، ویسحق بسهولة، ویستخدم للعلاج؛ خاصّة النزیف والإسهال (معجم ألفاظ الفقه الجعفری: ص 274).
11) مصباح المتهجّد: ص 732، مکارم الأخلاق: ج 1 ص 362 ح 1182، الدعوات: ص 185 ح 514 وفیه «للکبس» بدل «للکسر»، بحار الأنوار: ج 62 ص 174 ح 8.
12) گِل ارمنى را از ارمنستان، در همسایگى شمال غربى ایران مىآورند. رنگش مایل به زردى است و به سادگى، آسیاب مىشود ازطریق خوردن یا ضُماد کردن، در درمان بیمارىها و زخمها به کار مىرود و در گذشته، آن را براى معالجه بیمارىها، بویژه خونریزى شدید و اسهال، به کار مىبردهاند (لغتنامه دهخدا: ذیل «طین ارمنى»).
13) السامُ: الموت (الصحاح: ج 5 ص 1955 «سوم»).
14) المزار للمفید: ص 144 ح 4، المزار الکبیر: ص 361 ح 4، کامل الزیارات: ص 462 ح 704، مصباح الزائر: ص 255 وفیها «فبدأ بطین» بدل «فتداوى من طین»، بحار الأنوار: ج 101 ص 124 ح 22.
15) السِّهْلَةُ: رمل خَشِن لیس بالدقاق الناعم (لسان العرب: ج 11 ص 349 «سهل»).
16) الکافی: ج 4 ص 588 ح 4، کامل الزیارات: ص 468 ح 713 وفیه «رفیع» بدل «ربیع»، والظاهر أنّه تصحیف کما قال فی معجم رجال الحدیث: ج 20 ص 192، بحار الأنوار: ج 101 ص 125 ح 30.
17) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 1 ص 104 ح 6، عیون المعجزات: ص 105، الهدایة الکبرى: ص 267 وفیه «مجرّبة» بدل «محرّمة»، دلائل الإمامة: ص 315 ح 261 عن مُحَمَّد بن إسماعیل الحُسَینِ عن الإمام العسکری علیهالسلام عن المسیّب، بحار الأنوار: ج 101 ص 118 ح 1.
18) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 74 ح 145، المزار للمفید: ص 146 ح 1، کامل الزیارات: ص 478 ح 730، المزار الکبیر: ص 363 ح 8، مصباح المتهجّد: ص 732، بحار الأنوار: ج 60 ص 154 ح 12.
19) الکافی: ج 6 ص 266 ح 9، تهذیب الأحکام: ج 9 ص 89 ح 377، کامل الزیارات: ص 478 ح 729، الأمالی للطوسی: ص 319 ح 647 عن سعد بن سعید الأشعری عن الإمام الرضا علیهالسلام نحوه، بحار الأنوار: ج 101 ص 130 ح 45.
20) مصباح المتهجّد: ص 826 ح 886، المزار الکبیر: ص 397 ح 1، الإقبال: ج 3 ص 303، مختصر بصائر الدرجات: ص 34، بحار الأنوار: ج 101 ص 347 ح 1.
21) در این جا مقصود، امام کاظم علیهالسلام یا امام رضا علیهالسلام است.
22) المزار للمفید: ص 143 ح 2، المزار الکبیر: ص 361 ح 2، کامل الزیارات: ص 466 ح 706، مصباح المتهجّد: ص 732 ولیس فیه «ولایته» وکلاهما عن أبی بکر الحضرمی، الدعوات: ص 185 ح 512 وفیه «عرف قدر أبی عبد اللّه» بدل «من المؤمنین یعرف حقّ أبی عبد اللّه الحسین علیهالسلام وحرمته وولایته»، والثلاثة الأخیرة بزیادة «شفاء» فی آخره، مصباح الزائر: ص 255، بحار الأنوار: ج 101 ص 122 ح 10.
23) مصباح المتهجّد: ص 734، الدعوات: ص 187 ح 518، کامل الزیارات: ص 469 ح 715 وفیه «بوّأه» بدل «نزل»، بحار الأنوار: ج 101 ص 127 ح 33.
24) مصباح المتهجّد: ص 733، الدعوات: ص 187 ح 517، مکارم الأخلاق: ج 1 ص 361 ح 1180 وفیه «إنّک على کلّ شیء قدیر» بدل «فإنّ اللّه تعالى یدفع … إلخ»، مصباح الزائر: ص 260 نحوه و لیس فیهما صدره إلى «لیستشفی به»، بحار الأنوار: ج 101 ص 134 ح 71.
25) کامل الزیارات: ص 477 ح 727، بحار الأنوار: ج 101 ص 129 ح 42.
26) مصباح المتهجّد: ص 733، الدعوات: ص 187 ح 516، کامل الزیارات: ص 476 ح 725، مکارم الأخلاق: ج 1 ص 360 ح 1176 و لیس فیهما ذیله من «اللّهُمَّ ربّ التربة … إلخ»، بحار الأنوار: ج 101 ص 129 ح 40 و 41.
27) مکارم الأخلاق: ج 1 ص 360 ح 1177، بحار الأنوار: ج 101 ص 132 ح 60.
28) الحِرْزُ: الموضع الحصین (الصحاح: ج 3 ص 872 «حرز»).
29) الأمالی للطوسی: ص 318 ح 646، بشارة المصطفى: ص 217 عن زید بن اسامة، مصباح الزائر: ص 259 ولیس فیه صدره إلى «کلّ خوف»، مکارم الأخلاق: ج 1 ص 361 ح 1179 و فی صدره «سُئل عن أبی عبد اللّه علیهالسلام من کیفیّة تناوله؟ قال: إذا تناول التربة أحدکم فلیأخذ بأطراف أصابعه وقدره مثل الحمّصة، فلیقبّلها و …» ولیس فیه ذیله من «فإنّی أستعملها …»، بحار الأنوار: ج 101 ص 119 ح 4.
30) در آغاز نقل مکارم الأخلاق، چنین آمده است: «از امام صادق علیه السلام، کیفیت برگرفتن تربت را پرسیدند. امام علیهالسلام فرمود: «هر گاه یکى از شما خواست که از تربت، بر گیرد، با سرانگشتانش، به اندازه یک نخود، از تربت بر گیرد و آن را ببوسد و …».
31) کامل الزیارات: ص 475 ح 724، بحار الأنوار: ج 101 ص 128 ح 39.
32) الزیادة من المصادر الاخرى.
33) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 74 ح 146، کامل الزیارات: ص 473 ح 722، الأمالی للطوسی: ص 318 ح 645، بشارة المصطفى: ص 214 کلاهما نحوه وفیهما «الحارث بن المغیرة النصری» بدل «بعض أصحابنا»، بحار الأنوار: ج 101 ص 118 ح 2.
34) المزار للمفید: ص 147 ح 1، مصباح المتهجّد: ص 734، الدعوات: ص 186 ح 515، المزار الکبیر: ص 363 ح 9 و لیس فیه «فإنّ من تناول … دمائنا»، مصباح الزائر: ص 256 کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج 101 ص 135 ح 73.
35) عَکف یعکف عکوفا: لَزِمَ المکان (لسان العرب: ج 9 ص 255 «عکف»).
36) الکافی: ج 4 ص 588 ح 7، کامل الزیارات: ص 471 ح 719 و 720 ولیس فیه «بسم اللّه» وبزیادة «وغنى من کلّ فقر» بعد «و أمانا من کلّ خوف»، مصباح الزائر: ص 259 ولیس فیه صدره إلى «لیلة القدر»، بحار الأنوار: ج 101 ص 127 ح 36 و 37.
37) الکافی: ج 4 ص 588 ح 3، کامل الزیارات: ص 461 ح 699، مکارم الأخلاق: ج 1 ص 361 ح 1178، بحار الأنوار: ج 101 ص 122 ح 12.
38) کامل الزیارات: ص 478 ح 728، علل الشرائع: ص 532 ح 2 و فیه «طین القبر» بدل «طین قبر الحُسَینِ علیه السلام»، مکارم الأخلاق: ج 1 ص 362 ح 1183 وفیه «شیء» بدل «شفاء» ولیس فیهما «فإنّ فیه شفاء من کلّ داء»، بحار الأنوار: ج 101 ص 129 ح 43.
39) فکأنّما انشِطَ من عقال: أی حُلّ (النهایة: ج 5 ص 57 «نَشَط»).
40) «وما یصنع» کذا فی المصدر وبحار الأنوار، ولعلّها من زیادة النسّاخ.
41) کامل الزیارات: ص 462 ح 705، بحار الأنوار: ج 101 ص 120 ح 9 وراجع: الاختصاص: ص 52.
42) الطِّمْرُ: الثوبُ الخَلَق (النهایة: ج 3 ص 138 «طمر»).
43) السُّعْدُ: نبت له أصل تحت الأرض أسود طیّب الریح (لسان العرب: ج 3 ص 216 «سعد»).
44) المزار الکبیر: ص 364 ح 10، بحار الأنوار: ج 101 ص 138 ح 83.
45) الأمالی للشجری: ج 1 ص 165؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب: ج 6 ص 2657.