1 / 1
روضة من ریاض الجنة
3346. کتاب من لا یحضره الفقیه عن إسحاق بن عمّار عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: مَوضِعُ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام مُنذُ یَومَ دُفِنَ فیهِ رَوضَةٌ مِن رِیاضِ الجَنَّةِ.(1)
3347. تهذیب الأحکام عن عبد اللّه بن سنان عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: قَبرُ الحُسَینِ علیهالسلام عِشرونَ ذِراعا مُکَسَّرا(2) رَوضَةٌ مِن رِیاضِ الجَنَّةِ.(3)
3348. کامل الزیارات عن ابن سنان عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: قَبرُ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیهالسلام عِشرونَ ذِراعا فی عِشرینَ ذِراعا مُکَسَّرا رَوضَةٌ مِن رِیاضِ الجَنَّةِ، وفیهِ مِعراجُ
1 / 1
بوستانى از بوستانهاى بهشت
3346. کتاب من لا یحضره الفقیه به نقل از اسحاق بن عمّار، از امام صادق علیه السلام: جایگاه قبر حسین علیه السلام، از آن روزى که در آن به خاک سپرده شده، بوستانى از بوستانهاى بهشت است.
3347. تهذیب الأحکام به نقل از عبد اللّه بن سِنان، از امام صادق علیه السلام: قبر حسین علیه السلام، بیست گز در بیست گز، بوستانى از بوستانهاى بهشت است.
3348. کامل الزیارات به نقل از ابن سِنان، از امام صادق علیه السلام: قبر حسین بن على علیه السلام، بیست گز در بیست گز، بوستانى از بوستانهاى بهشت است و عروج فرشتگان به آسمان، از آن جاست و هیچ فرشته مقرّب و پیامبر فرستاده شدهاى نیست، جز آن که از
المَلائِکَةِ إلَى السَّماءِ، ولَیسَ مِن مَلَکٍ مُقَرَّبٍ ولا نَبِیٍّ مُرسَلٍ إلّا وهُوَ یَسأَلُ اللّهَ أن یَزورَهُ، فَفَوجٌ یَهبِطُ، وفَوجٌ یَصعَدُ.(4)
3349. کتاب من لا یحضره الفقیه عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: مَوضِعُ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام تُرعَةٌ(5) مِن تُرَعِ الجَنَّةِ.(6)
3350. تهذیب الأحکام بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علی علیهما السلام: إنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله قالَ لَهُ: … إنَّ اللّهَ جَعَلَ قَبرَکَ وقَبرَ وُلدِکَ بِقاعا مِن بِقاعِ الجَنَّةِ، وعَرصَةً(7) مِن عَرَصاتِها.(8)
1 / 2
اجابة الدعاء تحت قبته
3351. کفایة الأثر عن عبد اللّه بن عبّاس عن النبیّ صلى الله علیه و آله فی فَضلِ زِیارَةِ الحُسَینِ علیه السلام: إنَّ الإِجابَةَ تَحتَ قُبَّتِهِ، وَالشِّفاءَ فی تُربَتِهِ، وَالأَئِمَّةَ مِن وُلدِهِ.(9)
3352. الأمالی للطوسی عن محمّد بن مسلم: سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ وجَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام یَقولانِ:
خدا، [توفیق] زیارت او را مىخواهد. پس گروهى، فرود مىآیند و گروهى، بالا مىروند.
3349. کتاب من لا یحضره الفقیه از امام صادق علیه السلام: جایگاه قبر حسین علیه السلام، باغى از باغهاى بَرین بهشت است.
3350. تهذیب الأحکام به سندش، از امام حسین علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله به على علیهالسلام فرمود: «… خداوند، قبر تو و قبر فرزندانت را مکانى از مکانهاى بهشت و عرصهاى از عرصههاى آن، قرار داده است».
1 / 2
مستجاب شدن دعا زیر گنبدش
3351. کفایة الأثر به نقل از عبد اللّه بن عبّاس، از پیامبر صلى الله علیه و آله، در بیان فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام: مستجاب شدن دعا، زیر گنبد او، و شفا، در تربت اوست و امامان، از نسل اویند.
3352. الأمالى، طوسى به نقل از محمّد بن مسلم: شنیدم که امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام مىفرمایند: «خداوند متعال، کشته شدن حسین علیهالسلام را با قرار دادن امامت در نسل او،
إنَّ اللّهَ تَعالى عَوَّضَ الحُسَینَ علیهالسلام مِن قَتلِهِ أن جَعَلَ الإِمامَةَ فی ذُرِّیَّتِهِ، وَالشِّفاءَ فی تُربَتِهِ، وإجابَةَ الدُّعاءِ عِندَ قَبرِهِ ….(10)
3353. فضل زیارة الحسین علیهالسلام عن خالد بن إیاس الحرّانی عن أبی عبد اللّه جعفر بن محمّد [الصادق] علیه السلام: مَن لاذَ بِقَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام فَاستَجارَ مِنَ النّارِ، وسَأَلَ اللّهَ الجَنَّةَ، إلّا أجارَهُ اللّهُ مِنَ النّارِ، و أعطاهُ الجَنَّةَ.(11)
3354. المزار الکبیر فی زِیارَةِ النّاحِیَةِ: السَّلامُ عَلى مَن جُعِلَ الشِّفاءُ فی تُربَتِهِ، السَّلامُ عَلى مَنِ الإِجابَةُ تَحتَ قُبَّتِهِ.(12)
3355. المزار للمفید عن أبی الحسن العسکریّ علیه السلام: إنَّ للّهِ تَعالى مَواطِنَ یُحِبُّ أن یُدعى فیها فَیُجیبَ، وإنَّ حائِرَ الحُسَینِ علیهالسلام مِن تِلکَ المَواطِنِ.(13)
3356. فرحة الغریّ عن حسّان بن مهران الجمّال: قالَ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام: یا حَسّانُ، أتَزورُ قُبورَ الشُّهَداءِ قِبَلَکُم؟ قُلتُ: أیُّ الشُّهَداءِ؟
قالَ: عَلِیٌّ وحُسَینٌ علیهما السلام. قُلتُ: إنّا لَنَزورُهُما فَنُکثِرُ.
قالَ: اولئِکَ الشُّهَداءُ المَرزوقونَ فَزوروهُم، وَافزَعوا عِندَهُم بِحَوائِجِکُم؛ فَلَو یَکونونَ مِنّا کَمَوضِعِهِم مِنکُم لَاتَّخَذناهُم هِجرَةً(14)(15)
شفا در تربت او و استجابت دعا نزد قبرش، عوض داد …».
3353. فضل زیارة الحسین علیهالسلام به نقل از خالد بن ایاس حَرّانى، از امام صادق علیه السلام: هر کس به قبر حسین علیهالسلام پناه ببرد و از آتش، پناه گیرد و بهشت را از خدا بخواهد، خداوند، او را از آتش، پناه داده، بهشت را به او عطا مىکند.
3354. المزار الکبیر در زیارت ناحیه: سلام بر آن کسى که شفا در تربت او قرار داده شد! سلام بر کسى که اجابت [دعا]، زیر گنبد اوست!
3355. المزار، مفید از امام عسکرى علیه السلام: براى خداى متعال، جایگاههایى است که دوست دارد در آن جا خوانده شود تا اجابت کند و مرقد حسین علیه السلام، از آن جایگاههاست.
3356. فَرحة الغَرىّ به نقل از حَسّان بن مِهران جمّال: امام صادق علیهالسلام فرمود: «اى حسّان! آیا قبور شهیدان در کنارتان را زیارت مىکنید؟».
گفتم: کدام شهیدان؟
فرمود: «على علیهالسلام و حسین علیهالسلام را».
گفتم: ما آن دو را بسیار زیارت مىکنیم.
فرمود: «اینان، شهیدان روزىخوارند.(16) آنها را زیارت کنید و حاجتهایتان را در کنار آنان، [به خدا] عرضه کنید، که اگر مانند شما به ما نزدیک بودند، آنها را مهاجرتگاه [و مجاور] خویش قرار مىدادیم».
3357. تهذیب الأحکام عن ابن أبی عمیر عن رجل عن أبی جعفر [الباقر] علیهالسلام لِرَجُلٍ: یا فُلانُ، ما یَمنَعُکَ إذا عَرَضَت لَکَ حاجَةٌ أن تَأتِیَ قَبرَ الحُسَینِ علیهالسلام فَتُصَلِّیَ عِندَهُ أربَعَ رَکَعاتٍ، ثُمَّ تَسأَلَ حاجَتَکَ؟ فَإِنَّ الصَّلاةَ المَفروضَةَ عِندَهُ تَعدِلُ حَجَّةً، وَالصَّلاةَ النّافِلَةَ تَعدِلُ عِندَهُ عُمرَةً.(17)
3358. فضل زیارة الحسین علیهالسلام عن ابن عیینة: سَمِعتُ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ علیهالسلام یَقولُ: إنَّ قِبَلَکُم قَبراً ما أتاهُ مَکروبٌ فَصَلّى عِندَهُ رَکعَتَینِ أو أربَعَ رَکَعاتٍ، ثُمَّ سَأَلَ اللّهَ حاجَةً إلّا اجیبَ یَعنی قَبرَ الحُسَینِ علیهالسلام(18)
3359. عدّة الداعی: رُوِیَ عَنِ الصّادِقِ علیه السلام: مَن کانَ لَهُ حاجَةٌ إلَى اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ فَلیَقِف عِندَ رَأسِ الحُسَینِ علیه السلام، وَلیَقُل: «یا أبا عَبدِ اللّهِ، أشهَدُ أنَّکَ تَشهَدُ مَقامی، وتَسمَعُ کَلامی، و أَنَّکَ حَیٌّ عِندَ رَبِّکَ تُرزَقُ، فَاسأَل رَبَّکَ ورَبّی فی قَضاءِ حَوائِجی»، فَإِنَّها تُقضى إن شاءَ اللّهُ تَعالى.(19)
3360. ثواب الأعمال عن بشیر الدهّان عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: إنَّ الرَّجُلَ لَیَخرُجُ إلى قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام، فَلَهُ إذا خَرَجَ مِن أهلِهِ بِأَوَّلِ خُطوَةٍ مَغفِرَةٌ لِذُنوبِهِ.
ثُمَّ لَم یَزَل یُقَدَّسُ بِکُلِّ خُطوَةٍ حَتّى یَأتِیَهُ، فَإِذا أتاهُ ناجاهُ اللّهُ، فَقالَ: عَبدی سَلنی اعطِکَ، ادعُنی اجِبکَ، اطلُب مِنّی اعطِکَ، سَلنی حاجَتَکَ أقضِها لَکَ.
قالَ: قالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام: وحَقٌّ عَلَى اللّهِ أن یُعطِیَ ما بَذَلَ.(20)
3357. تهذیب الأحکام به نقل از ابن ابى عُمَیر، از مردى، از امام باقر علیه السلام، خطاب به مردى: اى فلانى! چه چیز، تو را باز مىدارد از این که چون حاجتى پیدا مىکنى، به نزد قبر حسین علیهالسلام در آیى و چهار رکعت نماز در آن جا بخوانى و سپس، حاجتت را بخواهى؟ بى تردید، نماز واجب نزد آن، برابر با یک حج است و نماز نافله نزد آن، برابر با یک عمره است.
3358. فضل زیارة الحسین علیهالسلام به نقل از ابن عُیَینه: شنیدم که امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «در کنار شما، قبرى است که هیچ گرفتارى نزد آن نمىآید و دو رکعت یا چهار رکعت نماز نزد آن نمىخواند و سپس از خدا حاجتش را نمىطلبد، مگر آن که دعایش مستجاب مىشود» و مقصودش، قبر حسین علیهالسلام بود.
3359. عُدّة الداعى: از امام صادق علیهالسلام روایت شده که هر کس حاجتى از خداى عزوجل دارد، نزد قبر حسین علیهالسلام بِایستد و بگوید: «اى ابا عبد اللّه! گواهى مىدهم که تو، بر جایگاهم شاهدى و سخنم را مىشنوى و تو زندهاى و نزد پروردگارت، روزى مىخورى. پس، از پروردگارت و پروردگار من، بر آوردن حوائج مرا بخواه»، که بى تردید، حاجتش برآورده مىشود، إن شاء اللّه تعالى!
3360. ثواب الأعمال به نقل از بشیر دهّان، از امام صادق علیه السلام: کسى که به سوى قبر حسین علیهالسلام بیرون مىرود، در نخستین گامى که از خانوادهاش فاصله مىگیرد، گناهانش آمرزیده مىشود. سپس، گام به گام، پاک مىشود تا به قبر برسد. چون به آن جا مىرسد، خداوند، با او راز مىگوید و مىفرماید: «بنده من! بخواه تا به تو عطا کنم. بخوان تا تو را اجابت کنم. از من بطلب تا به تو ببخشم. حاجتت را از من بخواه تا برایت برآورده کنم».
خداوند بر خود، لازم کرده که آنچه را زائر [در این راه] هزینه کرده، [به او] عطا نماید.
3361. کامل الزیارات عن ابن أبی یعفور: قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام: دَعانِی الشَّوقُ إلَیکَ أن تَجَشَّمتُ(21) إلَیکَ عَلى مَشَقَّةٍ.
فَقالَ لی: لا تَشکُ رَبَّکَ، فَهَلّا أتَیتَ مَن کانَ أعظَمَ حَقّا عَلَیکَ مِنّی؟
فَکانَ مِن قَولِهِ: «فَهَلّا أتَیتَ مَن کانَ أعظَمَ حَقّا عَلَیکَ مِنّی» أشَدَّ عَلَیَّ مِن قَولِهِ: لا تَشکُ رَبَّکَ.
قُلتُ: ومَن أعظَمُ عَلَیَّ حَقّا مِنکَ؟!
قالَ: الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام، ألا أتَیتَ الحُسَینَ علیه السلام، فَدَعَوتَ اللّهَ عِندَهُ، وشَکَوتَ إلَیهِ حَوائِجَکَ(22)؟!
3362. کامل الزیارات عن المفضّل بن عمر: قالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیهالسلام [الصّادِقُ]: کَأَنّی وَاللّهِ بِالمَلائِکَةِ قَدِ ازدَحَمُوا المُؤمِنینَ عَلى قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام. قُلتُ: فَیَتَراءَونَ لَهُ؟
قالَ: هَیهاتَ هَیهاتَ! قَد لَزِموا وَاللّهِ المُؤمِنینَ، حَتّى أنَّهُم لَیَمسَحونَ وُجوهَهُم بِأَیدیهِم، قالَ: ویُنزِلُ اللّهُ عَلى زُوّارِ الحُسَینِ علیهالسلام غُدوَةً وعَشِیَّةً مِن طَعامِ الجَنَّةِ، وخُدّامُهُمُ المَلائِکَةُ، لا یَسأَلُ اللّهَ عَبدٌ حاجَةً مِن حَوائِجِ الدُّنیا وَالآخِرَةِ إِلّا أعطاها إیّاهُ.
قالَ: قُلتُ: هذِهِ وَاللّهِ الکَرامَةُ! قالَ لی: یا مُفَضَّلُ، أزیدُکَ؟ قُلتُ: نَعَم، سَیِّدی!
قالَ: کَأَنّی بِسَریرٍ مِن نورٍ قَد وُضِعَ وقَد ضُرِبَت عَلَیهِ قُبَّةٌ مِن یاقوتَةٍ حَمراءَ مُکَلَّلَةٌ بِالجَواهِرِ، وکَأَنّی بِالحُسَینِ علیهالسلام جالِسٌ عَلى ذلِکَ السَّریرِ، وحَولَهُ تِسعونَ ألفَ قُبَّةٍ
3361. کامل الزیارات به نقل از ابن ابى یَعفور: به امام صادق علیهالسلام گفتم: اشتیاقم به تو، موجب شده که زحمت و مشقّت [راه] را بر خود، هموار کنم.
به من فرمود: «از خدایت، شِکوه مکن. چرا به نزد کسى نرفتى که حقّش بر تو، بزرگتر از حقّ من است؟».
این سخن او: «چرا به نزد کسى نرفتى که حقّش بر تو، بزرگتر از حقّ من است»، از سخنش که: «از خدا شِکوه مکن»، بر من گرانتر آمد. گفتم: چه کسى حقّش بر من، بزرگتر از حقّ توست؟
فرمود: «حسین بن على علیه السلام. چرا نزد حسین علیهالسلام نرفتهاى و خدا را نزد او نخواندهاى و حاجتهایت را نزد او نبردهاى؟!».
3362. کامل الزیارات به نقل از مفضّل بن عمر: امام صادق علیهالسلام فرمود: «به خدا سوگند، گویى فرشتگان را مىبینم که نزد قبر حسین علیهالسلام در کنار مؤمنان، ازدحام کردهاند».
گفتم: از بالا به آن مىنگرند؟
فرمود: «نه، نه! چنین نیست. به خدا سوگند، چنان به مؤمنان چسبیدهاند که دست بر صورت آنان مىکِشند».
سپس فرمود: «خداوند، صبح و شب، خوراک بهشتى براى زائران حسین علیهالسلام فرو مىفرستد و فرشتگان، خدمتگزار آناناند و [هیچ] بندهاى، حاجتى از حاجتهاى دنیایى و آخرتى از خدا نمىخواهد، جز این که آن را برآورده مىکند».
گفتم: به خدا سوگند، این، کرامت است!
به من فرمود: «اى مفضّل! برایت بیشتر بگویم؟».
گفتم: آرى، سَرور من!
فرمود: «گویى مىبینم که تختى از نور، نهاده شده و گنبدى از یاقوت سرخ مزّین به جواهر، بر آن زده شده و حسین علیهالسلام بر آن تخت، نشسته و گرداگردش، نود هزار گنبد سبز است.
خَضراءَ، وکَأَنّی بِالمُؤمِنینَ یَزورونَهُ ویُسَلِّمونَ عَلَیهِ، فَیَقولُ اللّهُ عز و جل لَهُم: أولِیائی، سَلونی فَطالَما اوذیتُم وذُلِّلتُم وَاضطُهِدتُم، فَهذا یَومٌ لا تَسأَلونّی حاجَةً مِن حَوائِجِ الدُّنیا وَالآخِرَةِ إلّا قَضَیتُها لَکُم، فَیَکونُ أکلُهُم وشُربُهُم فِی الجَنَّةِ، فَهذِهِ وَاللّهِ الکَرامَةُ الَّتی لَا انقِضاءَ لَها، ولا یُدرَکُ مُنتَهاها.(23)
3363. تهذیب الأحکام عن إسحاق بن عمّار: سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ یَقولُ: إنَّ لِمَوضِعِ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام حُرمَةً مَعروفَةً، مَن عَرَفَها وَاستَجارَ بِها اجیرَ.(24)
3364. قرب الإسناد عن صفوان الجمّال عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: مَا استَخارَ اللّهَ عَزَّوجَلَّ عَبدٌ فی أمرٍ قَطُّ مِئَةَ مَرَّةٍ؛ یَقِفُ عِندَ رَأسِ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام، فَیَحمَدُ اللّهَ وَیُهَلِّلُهُ ویُسَبِّحُهُ ویُمَجِّدُهُ، ویُثنی عَلَیهِ بِما هُوَ أهلُهُ، إلّا رَماهُ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالى بِأَخیَرِ الأَمرَینِ.(25)
3365. عدّة الداعی: رُوِیَ أنَّ الصَّادِقَ علیهالسلام أصابَهُ وَجَعٌ، فَأَمَرَ مَن عِندَهُ أن یَستَأجِروا لَهُ أجیرا یَدعو لَهُ عِندَ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام، فَخَرَجَ رَجُلٌ مِن مَوالیهِ، فَوَجَدَ آخَرا عَلَى البابِ، فَحَکى لَهُ ما أمَرَ بِهِ، فَقالَ الرَّجُلُ: أنا أمضی، لکِنَّ الحُسَینَ علیهالسلام إمامٌ مُفتَرَضُ الطّاعَةِ، وهُوَ أیضا إمامٌ مُفتَرَضُ الطّاعَةِ، فَکَیفَ ذلِکَ؟ فَرَجَعَ إلى مَولاهُ وعَرَّفَهُ قَولَهُ.
فَقالَ: هُوَ کَما قالَ، لکِن ما عَرَفَ أنَّ للّهِ تَعالى بِقاعا یُستَجابُ فیهَا الدُّعاءُ؟ فَتِلکَ
و گویى مىبینم که مؤمنان، او را زیارت مىکنند و بر او سلام مىدهند و خداوندت به آنان مىفرماید: «دوستان من! از من بخواهید، که مدّتى مدید است که آزار و خوارى و ستم دیدهاید و امروز، روزى است که هیچ حاجت دنیایى و آخرتى از من نمىخواهید، جز آن که برایتان برآورده مىسازم» و خورد و خوراکشان، در بهشت است. به خدا سوگند، این کرامت، جاویدان و بىکرانه است».
3363. تهذیب الأحکام به نقل از اسحاق بن عمّار: شنیدم که امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «جایگاه قبر حسین علیه السلام، حرمتى شناخته شده دارد که هر کس آن را بشناسد و بِدان پناه ببرد، پناه داده مىشود».
3364. قرب الإسناد به نقل از صفوان جمّال، از امام صادق علیه السلام: تاکنون، هیچ بندهاى در کارى یکصد مرتبه نزد قبر حسین علیهالسلام از خداى عزوجل، خیر نخواسته و او را نستوده و تسبیح و تمجید نکرده و آن گونه که سزاوارش است، ثنایش نگفته، جز آن که خداوند تبارک و تعالى، بهترین کار را به دلش انداخته است.
3365. عدّة الداعى: روایت شده که امام صادق علیه السلام، دردمند شد و به کسى که نزدش بود، فرمان داد تا کسى را براى او اجیر کنند تا نزد قبر حسین علیهالسلام برایش دعا کند. از این رو، یکى از وابستگان امام (همان که نزدش بود)، بیرون آمد. مردى را بر درگاه دید و آنچه را که امام علیهالسلام فرمان داده بود، برایش حکایت [و او را اجیر] کرد. مرد گفت: من مىروم؛ امّا حسین علیه السلام، امام واجب الإطاعه است و امام صادق علیهالسلام نیز امام واجب الإطاعه است. این، چگونه مىشود؟
آن شخص، به سوى امام علیهالسلام باز گشت و سخن او را به اطّلاع امام علیهالسلام رساند.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «مطلب، همین گونه است که او گفته؛ امّا او نمىداند که خداوند، جاهایى دارد که دعا در آن، مستجاب مىشود. قبر حسین علیه السلام، از آن
البُقعَةُ مِن تِلکَ البِقاعِ.(26)
3366. الکافی عن أبی هاشم الجعفری(27): بَعَثَ إلَیَّ أبُو الحَسَنِ علیهالسلام فِی مَرَضِهِ، وإلى مُحَمَّدِ بنِ حَمزَةَ(28)، فَسَبَقَنی إلَیهِ مُحَمَّدُ بنُ حَمزَةَ، و أخبَرَنی مُحَمَّدٌ: ما زالَ یَقولُ: ابعَثوا إلَى الحَیرِ، ابعَثوا إلَى الحَیرِ.
فَقُلتُ لِمُحَمَّدٍ: ألا قُلتَ لَهُ: أنَا أذهَبُ إلَى الحَیرِ، ثُمَّ دَخَلتُ عَلَیهِ، وقُلتُ لَهُ: جُعِلتُ فِداکَ، أنَا أذهَبُ إلَى الحَیرِ.
فَقالَ: انظُروا فی ذلِکَ، ثُمَّ قالَ لی: إنَّ مُحَمَّدا لَیسَ لَهُ سِرٌّ مِن زَیدِ بنِ عَلِیٍّ، و أنَا أکرَهُ أن یَسمَعَ ذلِکَ.
فَذَکَرتُ ذلِکَ لِعَلیِّ بنِ بِلالٍ، فَقالَ: ما کانَ یَصنَعُ بِالحَیرِ وهُوَ الحَیرُ؟ فَقَدِمتُ العَسکَرَ، فَدَخَلتُ عَلَیهِ.
فَقالَ لی: اجلِس حینَ أرَدتُ القِیامَ، فَلَمّا رَأَیتُهُ أنِسَ بی، ذَکَرتُ لَهُ قَولَ عَلِیِّ بنِ بِلالٍ، فَقالَ لی: ألا قُلتَ لَهُ: إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله کانَ یَطوفُ بِالبَیتِ، وَیُقَبِّلُ الحَجَرَ، وحُرمَةُ النَّبیِّ وَالمُؤمِنِ أعظَمُ مِن حُرمَةِ البَیتِ، و أمَرَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ أن یَقِفَ بِعَرَفَةَ، وإنَّما هِیَ مَواطِنُ یُحِبُّ اللّهُ أن یُذکَرَ فیها، فَأَنَا احِبُّ أن یُدعَى اللّهُ لی حَیثُ یُحِبُّ اللّهُ أن یُدعى فیها، وَذَکَرَ عَنهُ أنَّهُ قالَ: ولَم أحفَظ عَنهُ، قالَ: إنَّما هذِهِ مَواضِعُ یُحِبُّ اللّهُ أن یُتَعَبَّدَ لَهُ فیها، فَانَا احِبُّ أن یُدعى لی حَیثُ یُحِبُّ اللّهُ أن یُعبَدَ. هَلّا قُلتَ لَهُ کَذا وکَذا؟
جاهاست».
3366. الکافى به نقل از ابو هاشم جعفرى(29): امام هادى علیهالسلام در بیمارىاش به سوى من و محمّد بن حمزه فرستاد. محمّد بن حمزه(30)، زودتر از من رسید و به منخبر داد که امام علیهالسلام پیوسته مىفرماید: «کسى را به حائر حسین علیهالسلام (کربلا) روانه کنید. کسى را به حائر حسین علیهالسلام روانه کنید».
به محمّد گفتم: چرا به او نگفتى که من به حائر حسین مىروم؟
سپس بر امام علیهالسلام وارد شدم و گفتم: فدایت شوم! من به حائر حسین علیهالسلام مىروم.
فرمود: «در این کار، تأمّل کنید».
سپس به من فرمود: «محمّد، شجاعت نیایَش زید بن على را به ارث نبرده است و خوش ندارم که این را بشنود».
من، این را براى على بن بلال گفتم. او گفت: امام هادى علیهالسلام را با حائر، چه کار که خود، همانند اوست؟
من به محلّه عسکر رفتم و بر امام هادى علیهالسلام وارد شدم. چون خواستم برخیزم، امام علیهالسلام به من فرمود: «بنشین».
چون دیدم که با من انس گرفته است، سخن على بن بلال را برایش گفتم. امام علیهالسلام به من فرمود: «چرا به او نگفتى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به گِرد کعبه مىچرخید و حجر الأسود را مىبوسید، در حالى که حرمت پیامبر و مؤمن، از حرمت، کعبه بزرگتر است، و خداى عزوجل به او فرمان داد که در عرفه، وقوف کند و آن، جایگاهى است که خداوند، دوست دارد در آن، یاد شود. پس من نیز دوست دارم که خدا را براى من در جایى بخوانند که خداوند، دوست دارد در آن جا خوانده شود».
این سخن [امام علیه السلام] را من این گونه [شنیده و] نقل مىکنم و به گونه دیگرى نیز نقل شده است که من، به یاد نمىآورم [و آن، این گونه است که فرمود]: «اینها جایگاههایى است که خداوند، دوست دارد در آنها عبادت شود. من نیز دوست دارم که برایم در جاهایى دعا کنند که خداوند، دوست دارد عبادت شود. [اى ابو هاشم!] چرا به او (على بن بلال) این گونه نگفتى؟».
قالَ: قُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ، لَو کُنتُ احسِنُ مِثلَ هذا لَم أرُدَّ الأَمرَ عَلَیکَ(31)(32)
راجع: ج 11 ص 112 (الفصل الخامس/ یحفّه کلّ یوم ألف ملک).
1 / 3
جزاء من أهان تربته
3367. الأمالی للطوسی عن الفضل بن محمّد بن أبی طاهر الکاتب: حَدَّثَنا أبو عَبدِ اللّهِ
گفتم: فدایت شوم! اگر این پاسخ را بلد بودم، کار را به شما نمىکشاندم.
ر. ک: ج 11 ص 113 (فصل پنجم/ هزار فرشتهاى که هر روز او را در میان مىگیرند)
1 / 3
سزاى توهین کننده به تربت امام علیه السلام
3367. الأمالى، طوسى به نقل از فضل بن محمّد بن ابى طاهر کاتب: ابو عبد اللّه محمّد بن
مُحَمَّدُ بنُ موسَى السَّریعِیُّ الکاتِبُ قالَ: حَدَّثَنی أبی موسَى بنُ عَبدِ العَزیزِ، قالَ: لَقِیَنی یوحَنَّا بنُ سَراقِیونَ النَّصرانِیُّ المُتَطَبِّبُ فی شارِعِ أبی أحمَدَ فَاستَوقَفَنی، وقالَ لی: بِحَقِّ نَبِیِّکَ ودینِکَ، مَن هذَا الَّذی یَزورُ قَبرَهُ قَومٌ مِنکُم بِناحِیَةِ قَصرِ ابنِ هُبَیرَةَ؟ مَن هُوَ؟ مِن أصحابِ نَبِیِّکُم؟
قُلتُ: لَیسَ هُوَ مِن أصحابِهِ، هُوَ ابنُ بِنتِهِ، فَما دَعاکَ إلَى المَسأَلَةِ عَنهُ؟ فَقالَ: لَهُ عِندی حَدیثٌ طَریفٌ.
فَقُلتُ: حَدِّثنی بِهِ! فَقالَ: وَجَّهَ إلَیَّ سابورُ الکَبیرُ الخادِمُ الرَّشیدِیُّ فِی اللَّیلِ، فَصِرتُ إلَیهِ، فَقالَ لی: تَعالَ مَعی، فَمَضى و أنَا مَعَهُ حَتّى دَخَلنا عَلى موسَى بنِ عیسَى الهاشِمِیِّ، فَوَجَدناهُ زائِلَ العَقلِ مُتَّکِئا عَلى وِسادَةٍ، وإذا بَینَ یَدَیهِ طَستٌ فیها حَشُو جَوفِهِ، وکانَ الرَّشیدُ استَحضَرَهُ مِنَ الکوفَةِ، فَأَقبَلَ سابورُ عَلى خادِمٍ کانَ مِن خاصَّةِ موسى، فَقالَ لَهُ: وَیحَکَ ما خَبَرُهُ؟
فَقالَ لَهُ: اخبِرُکَ أنَّهُ کانَ مِن ساعَةٍ جالِسا وحَولَهُ نُدَماؤُهُ، وهُوَ مِن أصَحِّ النّاسِ جِسما و أطیَبِهِم نَفسا، إذ جَرى ذِکرُ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام، قالَ یوحَنّا: هذَا الَّذی سَأَلتُکَ عَنهُ. فَقالَ موسى: إنَّ الرّافِضَةَ لَتَغلو فیهِ حَتّى إنَّهُم فیما عَرَفتُ یَجعَلونَ تُربَتَهُ دَواءً یَتَداوَونَ بِهِ.
فَقالَ لَهُ رَجُلٌ مِن بَنی هاشِمٍ کانَ حاضِرا قَد کانَت بی عِلَّةٌ غَلیظَةٌ فَتَعالَجتُ لَها بِکُلِّ عِلاجٍ، فَما نَفَعَنی، حَتّى وَصَفَ لی کاتِبی أن آخُذَ مِن هذِهِ التُّربَةِ، فَأَخَذتُها فَنَفَعَنِیَ اللّهُ بِها، وزالَ عَنّی ما کُنتُ أجِدُهُ. قالَ: فَبَقِیَ عِندَکَ مِنها شَیءٌ؟ قالَ: نَعَم. فَوَجَّهَ فَجاؤوهُ مِنها بِقِطعَةٍ، فَناوَلَها موسَى بنَ عیسى، فَأَخَذَها موسى فَاستَدخَلَها
موسى سریعى کاتب، از پدرش موسى بن عبد العزیز، برایمان نقل کرد که یوحنّا، فرزند سَراقیون مسیحى طبیب، مرا در خیابان ابو احمد دید. مرا نگاه داشت و گفت: به حقّ پیامبر و دینت، این کسى که گروهى از شما قبرش را در ناحیه قصر ابن هُبَیره زیارت مىکنند، کیست؟ او چه کسى است؟ آیا از یاران پیامبرتان است؟
گفتم: او از یاران وى نیست. او پسر دختر اوست. براى چه، این را از من مىپرسى؟
گفت: داستان لطیفى نزد من دارد.
گفتم: آن را برایم بگو.
گفت: شاپور بزرگ، خادم هارون الرشید، شب به سوى من فرستاد. به نزد او رفتم. او به من گفت: با من بیا. پس روانه شد و من نیز همراهش رفتم تا بر موسى بن عیسى هاشمى وارد شدیم. دیدیم که او عقلش را از دست داده و بر بالشى تکیه داده است. جلویش تشتى بود که امعا و احشایش در آن ریخته بود و هارون الرشید، او را از کوفه به نزد خود طلبیده بود. شاپور، به یکى از خادمان ویژه موسى، رو کرد و گفت: واى بر تو! ماجرا چیست؟
او گفت: به تو مىگویم. وى تا کنون، در سلامت و تندرستى تمام، نشسته بود و ندیمانش، گِردش را گرفته بودند که از حسین بن على علیهالسلام سخن به میان آمد.
یوحنّا گفت: این، همان چیزى است که آن را از تو پرسیدم.
موسى گفت: رافضیان، در باره او غلو مىکنند، تا آن جا که آن گونه که مىدانم، تربتش را براى مداوا به کار مىبرند.
مردى از بنى هاشم که حضور داشت، گفت: من، بیمارى شدیدى داشتم و هر معالجهاى کردم، سودى نبخشید تا آن که کاتبم برایم این تربت را وصف کرد و من،
دُبُرَهُ استِهزاءً بِمَن تَداوى بِها، وَاحتِقارا وتَصغیرا لِهذَا الرَّجُلِ الَّذی هذِهِ تُربَتُهُ یَعنِی الحُسَینَ علیهالسلام فَما هُوَ إلّا أنِ استَدخَلَها دُبُرَهُ حَتّى صاحَ: النّارَ النّارَ! الطَّستَ الطَّستَ! فَجِئناهُ بِالطَّستِ فَأَخرَجَ فیها ما تَرى، فَانصَرَفُ النُّدَماءُ وصارَ المَجلِسُ مَأتَما.
فَأَقبَلَ عَلَیَّ سابورُ، فَقالَ: انظُر هَل لَکَ فیهِ حیلَةٌ؟ فَدَعَوتُ بِشَمعَةٍ، فَنَظَرتُ فَإِذا کَبِدُهُ وطِحالُهُ ورِئَتُهُ وفُؤادُهُ خَرَجَ مِنهُ فِی الطَّستِ، فَنَظَرتُ إلى أمرٍ عَظیمٍ، فَقُلتُ: ما لِأَحَدٍ فی هذا صُنعٌ إلّا أن یَکونَ لِعیسَى الَّذی کانَ یُحیِی المَوتى!
فَقالَ لی سابورُ: صَدَقتَ، ولکِن کُن هاهُنا فِی الدّارِ إلى أن یَتَبَیَّنَ ما یَکونُ مِن أمرِهِ، فَبِتُّ عِندَهُم وهُوَ بِتِلکَ الحالِ ما رَفَعَ رَأسَهُ، فَماتَ وَقتَ السَّحَرِ.
قالَ مُحَمَّدُ بنُ موسى: قالَ لی موسَى بنُ سَریعٍ: کانَ یوحَنّا یَزورُ قَبرَ الحُسَینِ علیهالسلام وهُوَ عَلى دینِهِ، ثُمَّ أسلَمَ بَعدَ هذا وحَسُنَ إسلامُهُ.(33)
3368. الأمالی للطوسی عن محمّد أبی عبد اللّه الأزدی: صَلَّیتُ فی جامِعِ المَدینَةِ وإلى جانِبی رَجُلانِ عَلى أحَدِهِما ثِیابُ السَّفَرِ، فَقالَ أحَدُهُما لِصاحِبِهِ: یا فُلانُ، أما عَلِمتَ أنَّ طینَ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ؟ وذلِکَ أنَّه کانَ بی وَجَعُ الجَوفِ، فَتَعالَجتُ بِکُلِّ دَواءٍ فَلَم أجِد فیهِ عافِیَةً، وخِفتُ عَلى نَفسی و أیِستُ مِنها، وکانَت عِندَنَا امرَأَةٌ مِن أهلِ الکوفَةِ عَجوزٌ کَبیرَةٌ، فَدَخَلَت عَلَیَّ و أنَا فی أشَدِّ ما بی مِنَ العِلَّةِ.
فَقالَت لی: یا سالِمُ، ما أرى عِلَّتَکَ کُلَّ یَومٍ إلّا زائِدَةً، فَقُلتُ لَها: نَعَم.
از آن استفاده کردم و خداوند، آن را برایم سودمند کرد و بیمارىام از بین رفت.
موسى گفت: آیا چیزى از آن، نزد تو باقى مانده است؟
مرد هاشمى گفت: آرى. آن گاه کسى را فرستاد و تکّهاى از آن را آوردند و به موسى بن عیسى داد. موسى آن را گرفت و از سرِ مسخره کردن کسانى که با آن مداوا مىکنند و [براى] تحقیر و کوچک کردن مرد صاحب تربت (یعنى حسین علیه السلام)، آن تربت را در مقعد خود، فرو برد. هنوز کامل فرو نبرده بود که فریاد زد: سوختم، سوختم! تشت، تشت [بیاورید]!
ما تشت را آوردیم و آنچه مىبینى، از او بیرون ریخت و ندیمان، باز گشتند و مجلس، ماتمسرا شد.
شاپور به من رو کرد و گفت: ببین مىتوانى چارهاى بجویى؟
من، شمعى خواستم و خوب نگریستم. دیدم [بخشى از] جگر و طحال و ریه و قلبش از او بیرون آمده و در تشت است و چیز عجیبى دیدم. گفتم: هیچ کس نمىتواند کارى کند، جز عیسى مسیح که مُردگان را زنده مىکرد!
شاپور به من گفت: راست گفتى؛ امّا این جا در خانه بمان تا ببینم کارش به کجا مىانجامد. من، شب را نزد آنان ماندم و او (موسى بن عیسى) به همان حال بود، بدون آن که سرش را بلند کند و سحرگاهان، مُرد.
موسى بن سریع برایم گفت: یوحنّا، با همان دین مسیحىاش، قبر حسین علیهالسلام را زیارت مىکرد و سپس، اسلام آورد و مسلمانِ نیکویى شد.
3368. الأمالى، طوسى به نقل از محمّد ابو عبد اللّه ازْدى: در مسجد جامع مدینه، نماز خواندم و در دو سویم، دو مرد بودند که یکى لباس سفر به تن داشت. یکى به دیگرى گفت: اى فلانى! آیا نمىدانى که تربت قبر حسین علیه السلام، شفاى هر دردى است؟ من، دردِ شکم داشتم و هر مداوایى کردم، بهبود نیافتم و بر خود ترسیدم و از بهبود آن، ناامید شدم. نزد ما پیرزن کهنسالى از اهل کوفه بود و روزى بر من در آمد که در سختترین حالتِ بیمارى بودم. به من گفت: اى سالم! آیا هر روز، دردت بیشتر مىشود؟
گفتم: آرى.
قالَت: فَهَل لَکَ أن اعالِجَکَ فَتَبرَأَ بِإِذنِ اللّهِ عز و جل؟
فَقُلتُ لَها: ما أنَا إلى شَیءٍ أحوَجَ مِنّی إلى هذا!
فَسَقَتنی ماءً فی قَدَحٍ، فَسَکَتَت عَنِّی العِلَّةُ وبَرِئَت، حَتّى کَأَن لَم تَکُن بی عِلَّةٌ قَطُّ.
فَلَمّا کانَ بَعدَ أشهُرٍ دَخَلَت عَلَیَّ العَجوزُ، فَقُلتُ لَها: بِاللّهِ عَلَیکِ یا سَلَمَةُ وکانَ اسمُها سَلَمَةَ بِماذا داوَیتِنی؟ فَقالَت: بِواحِدَةٍ مِمّا فی هذِهِ السُّبحَةِ مِن سُبحَةٍ کانَت فی یَدِها.
فَقُلتُ: وما هذِهِ السُّبحَةُ؟! فَقالَت: إنَّها مِن طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام.
فَقُلتُ لَها: یا رافِضِیَّةُ! داوَیتِنی بِطینِ قَبرِ الحُسَینِ؟
فَخَرَجَت مِن عِندی مُغضَبَةً، ورَجَعَت وَاللّهِ عِلَّتی کَأَشَدِّ ما کانَت، و أنَا اقاسی مِنهَا الجَهدَ وَالبَلاءَ، وقَد وَاللّهِ خَشیتُ عَلى نَفسی. ثُمَّ أذَّنَ المُؤَذِّنُ فَقاما یُصَلِّیانِ وغابا عَنّی.(34)
1 / 4
ما روی فی نطاق تربته وحریم قبره
3369. تهذیب الأحکام عن سلیمان بن عمر السراج عن بعض أصحابه عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: یُؤخَذُ طینُ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام مِن عِندِ القَبرِ عَلى سَبعینَ ذِراعا.(35)
گفت: آیا مىخواهى تو را معالجه کنم تا به اذن خدا، بهبود یابى؟
به او گفتم: من به هیچ چیز به اندازه این، نیاز ندارم!
او آبى در کاسه به من نوشانْد و دردم ساکت شد و بهبود یافتم، گویى که هیچ بیمار نبودهام.
چند ماه بعد، بر پیرزن، وارد شدم. نامش سَلَمه بود. به او گفتم: اى سَلَمه! تو را به خدا سوگند، مرا با چه چیز، مداوا کردى؟
گفت: «با یک دانه تسبیح» از تسبیحى که در دستش بود.
گفتم: این، چه تسبیحى است؟
گفت: تسبیح از گِل قبر حسین علیه السلام.
به او گفتم: اى رافضى! مرا با تربت قبر حسین، مداوا کردى؟!
خشمگینانه، از نزد او بیرون آمدم و به خدا سوگند، دردم با شدّت تمام، باز گشت، و من، در کمال سختى و گرفتارى، از آن رنج مىکشم و به خدا سوگند، بر جانم مىترسم. سپس مؤذّن، اذان گفت و آنها برخاستند و نماز گزاردند و از جلوى چشم من، غایب شدند.
1 / 4
روایتهاى قلمرو تُربت و حریم قبر امام علیه السلام
3369. تهذیب الأحکام به نقل از سلیمان بن عمر سَرّاج، از یکى از راویان شیعى، از امام صادق علیه السلام: تربت قبر حسین علیهالسلام از نزد قبر تا هفتاد گز،(36) گرفته مىشود.
3370. المزار للمفید عن سلیمان بن عمرو السّراج عن بعض أصحابنا عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: یُؤخَذُ طینُ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام مِن عِندِ القَبرِ قَدرَ سَبعینَ باعا فی سَبعینَ باعا.(37)
3371. تهذیب الأحکام عن الحجال عن غیر واحد من أصحابنا عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: التُّربَةُ مِن قَبرِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیهالسلام عَشَرَةُ أمیالٍ(38)(39)
3372. کامل الزیارات عن عبد اللّه بن عبد الرحمن الاصمّ عن رجل من أهل الکوفة عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: حَریمُ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام فَرسَخٌ فی فَرسَخٍ فی فَرسَخٍ فی فَرسَخٍ.(40)
3373. تهذیب الأحکام عن منصور بن العبّاس یرفعه إلى أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: حَریمُ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام خَمسَةُ فَراسِخَ مِن أربَعِ جَوانِبِهِ.(41)
3374. تهذیب الأحکام عن إسحاق بن عمّار: سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیهالسلام یَقولُ: إنَّ لِمَوضِعِ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام حُرمَةً مَعروفَةً، مَن عَرَفَها وَاستَجارَ بِها اجیرَ.
قُلتُ: فَصِف لی مَوضِعَها جُعِلتُ فِداکَ!
قالَ: امسَح مِن مَوضِعِ قَبرِهِ الیَومَ خَمسَةً وعِشرینَ ذِراعا مِن قُدّامِهِ، وخَمسَةً
3370. المزار، مفید به نقل از سلیمان بن عمرو سَرّاج، از یکى از راویان شیعى، از امام صادق علیه السلام: تربت قبر حسین علیهالسلام از نزد قبر گرفته مىشود تا هفتاد باع(42) از هر سو.
3371. تهذیب الأحکام به نقل از حَجّال، از چند تن از راویان شیعى، از امام صادق علیه السلام: تربت را از قبر حسین بن على علیهالسلام تا ده میلىِ(43) آن بر مىدارند.
3372. کامل الزیارات به نقل از عبد اللّه بن عبد الرحمن اصَم، از مردى از اهل کوفه، از امام صادق علیه السلام: حریم قبر حسین علیه السلام، یک فرسنگ در یک فرسنگ در یک فرسنگ در یک فرسنگ است.
3373. تهذیب الأحکام به نقل از منصور بن عبّاس، در حدیثى که سند آن را به امام صادق علیهالسلام مىرسانَد: حریم قبر حسین علیه السلام، پنج فرسنگ از چهار سوى آن است.
3374. تهذیب الأحکام به نقل از اسحاق بن عمّار: شنیدم که امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «قبر حسین علیه السلام، حریم شناخته شدهاى دارد، و هر کس آن را بشناسد و به آن پناه ببرد، پناه داده مىشود».
گفتم: محدوده آن را برایم مشخّص کن، فدایت شوم!
فرمود: «بیست و پنج گز از جاى کنونى قبر، از سَمت پیش روى او بگیر و بیست و پنج گز از نزد سرش و بیست و پنج گز از نزد پاهایش و بیست و پنج گز از پشتش.
وعِشرینَ ذِراعا مِن عِندِ رَأسِهِ، وخَمسَةً وعِشرینَ ذِراعا مِن ناحِیَةِ رِجلَیهِ، وخَمسَةً وعِشرینَ ذِراعا مِن خَلفِهِ. ومَوضِعُ قَبرِهِ مِن یَومَ دُفِنَ رَوضَةٌ مِن رِیاضِ الجَنَّةِ، ومِنهُ مِعراجٌ یُعرَجُ فیهِ بِأَعمالِ زُوّارِهِ إلَى السَّماءِ، فَلَیسَ مَلَکٌ فِی السَّماءِ ولا فِی الأَرضِ إلّا وهُم یَسأَلونَ اللّهَ فی زِیارَةِ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام، فَفَوجٌ یَنزِلُ وفَوجٌ یَعرُجُ.(44)
راجع: ص 378 (روضة من ریاض الجنّة).
1 / 5
التخییر بین قصر الصلاة وإتمامها فی حرمه
3375. تهذیب الأحکام عن حماد بن عیسى عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: مِن مَخزونِ عِلمِ اللّهِ الإِتمامُ فی أربَعِ مَواطِنَ: حَرَمِ اللّهِ، وحَرَمِ رَسولِهِ، وحَرَمِ أمیرِ المُؤمِنینَ، وحَرَمِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام.(45)
3376. الکافی عن أبی بصیر عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: تَتِمُّ الصَّلاةُ فی أربَعَةِ مَواطِنَ: فِی المَسجِدِ الحَرامِ، ومَسجِدِ الرَّسولِ صلى الله علیه و آله، ومَسجِدِ الکوفَةِ، وحَرَمِ الحُسَینِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ.(46)
3377. کتاب من لا یحضره الفقیه: قالَ الصّادِقُ علیه السلام: مِنَ الأَمرِ المَذخورِ إتمامُ الصَّلاةِ فی أربَعَةِ
جاى قبرش از روز دفن، بوستانى از بوستانهاى بهشت است و در آن جا، نردبانى است که اعمال زائرانش از آن به سوى آسمان، بالا مىرود، و فرشتهاى در آسمان و زمین نیست، جز آن که زیارت قبر حسین علیهالسلام را از خدا مىطلبد. پس همیشه گروهى، فرود مىآیند و گروهى بالا مىروند».
ر. ک: ص 379 (بوستانى از بوستانهاى بهشت).
1 / 5
مخیر بودن در شکسته یا تمام خواندن نماز در حرم امام علیه السلام
3375. تهذیب الأحکام به نقل از حمّاد بن عیسى، از امام صادق علیه السلام: از علم نهان خدا، تمام خواندن نماز در چهار جاست: حرم خدا، حرم پیامبرش، حرم امیر مؤمنان علیهالسلام و حرم حسین بن على علیه السلام.
3376. الکافى به نقل از ابو بصیر، از امام صادق علیه السلام: نماز، در چهار جا تمام است: در مسجد الحرام، مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله، مسجد کوفه، و حرم حسین که درودهاى خدا بر او باد.
3377. کتاب من لا یحضره الفقیه: امام صادق علیهالسلام فرمود: «از رازهاى نهفته، تمام خواندن نماز
مَواطِنَ: بِمَکَّةَ، وَالمَدینَةِ، ومَسجِدِ الکوفَةِ، وحائِرِ الحُسَینِ علیه السلام.(47)
3378. الکافی عن أبی شبل: قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام: أزورُ قَبرَ الحُسَینِ علیه السلام؟
قالَ: نَعَم، زُرِ الطَّیِّبَ، و أتِمَّ الصَّلاةَ فیهِ.
قُلتُ: فَإِنَّ بَعضَ أصحابِنا یَرَونَ التَّقصیرَ!
قالَ: إنَّما یَفعَلُ ذلِکَ الضَّعَفَةُ.(48)
3379. تهذیب الأحکام عن زیاد القندی: قالَ أبُو الحَسَنِ الإمام الکاظِمُ علیه السلام: یا زِیادُ، احِبُّ لَکَ ما احِبُّهُ لِنَفسی، و أکرَهُ لَکَ ما أکرَهُهُ لِنَفسی، أتِمَّ الصَّلاةَ فِی الحَرَمَینِ، وبِالکوفَةِ، وعِندَ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام.(49)
380. المزار للمفید عن عمرو بن المرزوق: سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ علیهالسلام عَنِ الصَّلاةِ فِی الحَرَمَینِ وفِی الکوفَةِ وعِندَ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام، فَقالَ: أتِمَّ الصَّلاةَ فیها.(50)
در چهار جاست: در مکّه، مدینه، مسجد کوفه و حائر حسین علیه السلام.
3378. الکافى به نقل از ابو شِبْل: به امام صادق علیهالسلام گفتم: قبر حسین علیهالسلام را زیارت کنم؟
فرمود: «آرى. [امامِ] پاکیزه را زیارت کن و نماز را در آن جا، تمام بخوان».
گفتم: برخى شیعیان، نظر به شکسته خواندن نماز دارند!
فرمود: «این، کار ضعیفان است».
3379. تهذیب الأحکام به نقل از زیاد قندى: امام کاظم علیهالسلام فرمود: «اى زیاد! چیزى را براى تو دوست مىدارم که براى خودم دوست دارم، و چیزى را براى تو نمىپسندم که براى خودم نیز نمىپسندم. نماز را در هر دو حرم مکّه و مدینه، تمام بگزار، و نیز در کوفه، و نزد قبر حسین علیه السلام».
3380. المزار، مفید به نقل از عمرو بن مرزوق: از ابو الحسن علیهالسلام(51) در باره نماز در دو حرم (مکّه و مدینه) و در کوفه و نزد قبر حسین علیهالسلام پرسیدم. فرمود: «نماز را در آن مکانها تمام بگزار».
1) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 579 ح 3165 و ص 600 ح 3207، ثواب الأعمال: ص 120 ح 43، کامل الزیارات: ص 456 ح 691، جامع الأخبار: ص 82 ح 124، بحار الأنوار: ج 101 ص 111 ح 23.
2) مکسّرا: أی مضروبا؛ أی عشرون فی عشرین (ملاذ الأخیار: ج 9 ص 183).
3) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 72 ح 135، المزار للمفید: ص 141 ح 4، کامل الزیارات: ص 458 ح 695، المزار الکبیر: ص 360 ح 13، مصباح المتهجّد: ص 732 وفیه بزیادة «فی عشرین ذراعا» بعد «ذراعا»، بحار الأنوار: ج 101 ص 111 ح 29.
4) کامل الزیارات: ص 222 ح 325 و ص 225 ح 332، روضة الواعظین: ص 450 نحوه وفیه «یعرج بأعمال زوّاره» بدل «الملائکة»، بحار الأنوار: ج 101 ص 106 ح 1.
5) التُّرعةُ فی الأصل: الروضة على المکان المرتفع خاصّة (النهایة: ج 1 ص 187 «ترع»).
6) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 579 ح 3166، ثواب الأعمال: ص 120 ح 43، کامل الزیارات: ص 456 ح 691 کلاهما عن إسحاق بن عمّار، المزار للمفید: ص 142 ح 5، المزار الکبیر: ص 360 ح 14، بحار الأنوار: ج 101 ص 111 ح 23.
7) العَرصةُ: کلّ بقعة بین الدور واسعة لیس فیها بناء (لسان العرب: ج 7 ص 52 «عرص»).
8) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 22 ح 50، المزار للمفید: ص 228 ح 12، فرحة الغری: ص 77 کلّها عن أبی عامر عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، إرشاد القلوب: ص 441، بحار الأنوار: ج 100 ص 121 ح 22.
9) کفایة الأثر: ص 17، الصراط المستقیم: ج 2 ص 145، المناقب لابن شهر آشوب: ج 4 ص 82 من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 36 ص 286 ح 107.
10) الأمالی للطوسی: ص 317 ح 644، بشارهالمصطفى: ص 211، تأویل الآیاتالظاهرة: ج 2 ص 617 ح 4، إعلامالورى: ج 1 ص 431، بحار الأنوار: ج 101 ص 69 ح 2 راجع تمام الحدیث: موسوعة الإمام الحسین علیه السلام: ج 11 ص 56 ح 3083.
11) فضل زیارة الحسین علیه السلام: ص 54 ح 34.
12) المزار الکبیر: ص 497 ح 9، بحار الأنوار: ج 101 ص 234 ح 38.
13) المزار للمفید: ص 209 ح 2، المزار الکبیر: ص 595 ح 2، تحف العقول: ص 482 عن الإمام الهادی علیهالسلام نحوه، بحار الأنوار: ج 102 ص 257.
14) قال العلّامة المجلسی قدسسره: قوله: «لاتّخذناهم هجرة»، أی لهجرنا إلیهم، واتّخذنا عندهم وطناً، ویدلّ على رجحان المجاورة عندهم (بحار الأنوار ج 100 ص 261).
15) فرحة الغری: ص 79، بحار الأنوار: ج 100 ص 261 ح 12.
16) اشاره به آیههاى 169 تا 174 از سوره آل عمران دارد که مىفرماید: «[اى پیامبر!] هرگز گمانمبر کسانى که در راه خدا کشته شدهاند، مردگاناند؛ بلکه آنان، زندهاند و نزد پروردگارشان، روزى داده مىشوند …».
17) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 73 ح 141، المزار للمفید: ص 133 ح 1، کامل الزیارات: ص 433 ح 664، المزار الکبیر: ص 354 ح 1، بحار الأنوار: ج 101 ص 82 ح 7.
18) فضل زیارة الحسین علیه السلام: ص 53 ح 32 و 33 نحوه.
19) عدّة الداعی: ص 56.
20) ثواب الأعمال: ص 117 ح 32، المزار للمفید: ص 31 ح 2، کامل الزیارات: ص 253 ح 379، المزار الکبیر: ص 342 ح 5، بحار الأنوار: ج 101 ص 24 ح 21.
21) جَشِمْتُ الأمر وتَجَشّمتُه: إذا تکلّفته على مشقّة (الصحاح: ج 5 ص 1888 «جشم»).
22) کامل الزیارات: ص 314 ح 534، بحار الأنوار: ج 101 ص 46 ح 7.
23) کامل الزیارات: ص 258 ح 390، بحار الأنوار: ج 101 ص 65 ح 53.
24) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 71 ح 134، الکافی: ج 4 ص 588 ح 6 والحدیث فیه مضمر، ثواب الأعمال: ص 120 ح 42، المزار للمفید: ص 141 ح 3، کامل الزیارات: ص 457 ح 694، مصباح المتهجّد: ص 731، بحار الأنوار: ج 101 ص 110 ح 19.
25) قرب الإسناد: ص 59 ح 189، فتح الأبواب: ص 240 نحوه، بحار الأنوار: ج 101 ص 285 ح 1.
26) عدّة الداعی: ص 48.
27) ابو هاشم الجعفری فی احفاد جعفر الطیار، وهو رجل ثقة عظیم الشأن، ومن خواص الإمام الهادی علیه السلام.ولمعروفیة أبی هاشم الجعفری کان یتعرض للضغط والاذى من قبل المتوکل العباسی، ولعله لذلک لم یکن الإمام راغبا فی ذهابه وقال له «انظروا فی ذلک».
28) محمّد بن حمزة من احفاد زید بن علی ومن طلاب وخواص الإمام الهادی علیه السلام.
29) ابو هاشم جعفرى، از نوادگان جعفر طیّار و مردى ثقه و عظیم الشأن و از خواصّ امام هادى علیهالسلام است. شاید از آن رو که ابو هاشم جعفرى به دلیل معروف بودن، از سوى خلیفه وقت عبّاسى، متوکّل، تحت فشار و آزار واقع مىشد، امام علیهالسلام دوست نداشت وى برود وبه همین دلیل فرمود: «در این کار، تأمّل کنید».
30) محمّد بن حمزه، از نوادگان زید بن على و از شاگردان و خواصّ امام هادى علیهالسلام است.
31) مصحّح الکافى، در پانوشتى بر این حدیث، نوشته است: غرض از این کار، شفا خواستن از خداوند در حرم امام شهید ابو عبداللّه الحسین علیهالسلام است. امام هادى علیه السلام، با این که خود، همانند امام حسین علیهالسلام امام معصوم و واجب الإطاعه است، وقتى بیمار مىشود، از قبر امام حسین علیهالسلام طلب شفا مىکند. بنابراین، شیعیان و دوستان آن بزرگواران، سزاوارتر به این کار هستند. نتیجه روایت، این است که: وقتى امام هادى علیهالسلام مریض شد، به دنبال ابو هاشم جعفرى (که از نوادگان جعفر طیّار و شخصى عالىقدر و مورد اعتماد امام علیهالسلام بود) و نیز محمّد بن قاسم بن حمزه (که از نوادگان زید بن على بن الحسین علیهالسلام بود) که هر دو از یاران نزدیک امام علیهالسلام بودند فرستاد تا ایشان را براى درخواست شفا، به حرم امام حسین علیهالسلام بفرستد و در آنجا براى ایشان دعا کنند. محمّد، زودتر از ابو هاشم به خدمت امام علیهالسلام رسید. وقتى وارد شد، امام علیهالسلام در حال شدّت بیمارى، دستور داد که کسى به «حرم» برود و خیلى بر این مطلب، تأکید کرد؛ ولى با صراحت نفرمود که کدام حرم؛ بلکه به اشاره فرمود: «به حرم بفرستید»؛ چون دوران متوکل بود و در زیارت حرم حسینى، به شدّت، تقیه مىشد. محمّد، در برابر درخواست امام علیهالسلام سکوت کرد و اقدامى براى رفتن نکرد، یا از آن جهت که منظور امام علیهالسلام را نفهمیده بود، یا به خاطر ترس از متوکل و یا به این خاطر که عقیده راسخى به امام علیهالسلام داشت و ایشان را بىنیاز از درخواست شفا مىدید. محمّد، وقتى از محضر امام علیهالسلام بیرون آمد، ابو هاشم را دید و ماجرا و گفتههاى امام علیهالسلام را به او گفت. ابو هاشم به محمّد گفت: «چرا نگفتى که من به (ابو هاشم) حرم مىروم؟» و سپس به خدمت امام علیهالسلام رسید و به امام علیهالسلام گفت: من به حرم مىروم. امام علیهالسلام به او فرمود: «در این کار، اندیشه کنید». شاید راز فرمان دادن امام علیهالسلام به اندیشه و درنگ در رفتن به حرم، شدّت تقیه باشد یا آن کسى که باید به حرم مىرفته، کسى غیر از ابو هاشم بوده است؛ چون ابو هاشم، از شخصیتهاى شناخته شده آن روزگار بود. امام علیهالسلام آن گاه به ابو هاشم فرمود: محمّد بن حمزه، گرفتارىاى از ناحیه زید بن على بن الحسین علیهالسلام ندارد؛ بلکه مشکل، از جانب خود اوست؛ چون او فرمان امامش را براى رفتن به حرم، بدون تأمّل، اطاعت نکرد. این جمله آخر امام علیهالسلام به ابو هاشم، بنا بر نسخه دیگر الکافى، این طور است که: «او سرّى از زید بن على ندارد؛ چرا که اگر سرّى داشت، بلافاصله مىگفت: «من به حائر مىروم» و بدون درنگ، قبول مىکرد. فرزند، صاحب سرّ پدرش است. و صاحب سِر بودن، در این جا، یا به معناى تبعیت بى قید و شرط از امام است (همچون زید شهید)، یا به معناى عقیده داشتن به زیارت حرم امام حسین علیهالسلام و درخواست شفا در حرم (همچون زید شهید) و چون در این گفته امام علیهالسلام سرزنشى ضمنى درباره محمّد بن حمزه و رفتارش با امام علیهالسلام بود، امام فرمود: این حرفهاى مرا نگه دارید و به گوش او نرسانید و فرمود: «کراهت دارم …» تا مبادا ابو هاشم، آن را به گوش او برساند و تأثیر بدى بر محمّد داشته باشد.ابو هاشم، آن گاه، درخواست امام علیه السلام، را با على بن بِلال که از وکلا و معتمدان امام علیهالسلام بود در میان گذاشت و با او درباره رفتن به حرم، مشورت کرد. على بن بلال هم او را از این کار، نهى کرد، به این دلیل که امام علیهالسلام نیازى به این کار ندارد. و خود ایشان حرم و موجب پیدایش حرم است. ابو هاشم، وقتى این را از على شنید، به عسکر رفت و بار دیگر به خدمت امام علیهالسلام رسید و حرف على بن بلال را براى امام علیهالسلام گفت. امام علیهالسلام به وى فرمود: «نگفتى که رسول خدا صلى الله علیه و آله …». خلاصه گفته امام علیهالسلام این است که: آنچه على بن بلال گفته، هر چند حق است چون حرمت پیامبر صلى الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام بلکه مؤمن، در پیشگاه خداوند، برتر از مکانهاست، اما خداوند، در زمین، بُقعهها و جایگاههایى دارد که دوست دارد در آنجاها یاد شود و از جمله آن جایگاهها، حرم حسینى است و من دوست دارم که در آنجا برایم دعا شود و به همین خاطر، دستور دادم که به قصد درخواست شفا براى من از خداوند، به حرم بروند.
32) الکافی: ج 4 ص 567 ح 3، کامل الزیارات: ص 458 ح 697 و لیس فیه ذیله من «وذکر عنه …» و بزیادة «و الحائر من تلک المواضع» فی آخره، بحارالانوار: ج 101 ص 112 ح 32.
33) الأمالی للطوسی: ص 320 ح 649، بشارة المصطفى: ص 223، بحار الأنوار: ج 45 ص 399 ح 10.
34) الأمالی للطوسی: ص 319 ح 648، الخرائج والجرائح: ج 2 ص 873 ح 90، بحار الأنوار: ج 45 ص 399 ح 9 وراجع: المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 64.
35) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 74 ح 144، الکافی: ج 4 ص 588 ح 5 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام، کامل الزیارات: ص 468 ح 714، المزار الکبیر: ص 362 ح 7، مصباح المتهجّد: ص 732، روضة الواعظین: ص 451، بحار الأنوار: ج 101 ص 130 ح 50.
36) در متن عربى حدیث، واژه «ذراع» آمده که از آرنج دست معمولى تا سرانگشت است که اندکى کمتر از نیممتر و حدود 45 سانتىمتر است؛ همان گز. م.
37) المزار للمفید: ص 145 ح 7، کامل الزیارات: ص 471 ح 718، بحار الأنوار: ج 101 ص 131 ح 55.
38) کل میل أربعة آلاف ذراع، الذراع أربعة وعشرون إصبعا، کل ثلاثة أمیال منها فرسخ (معجم البلدان: ج 1 ص 25).
39) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 72 ح 136، بحار الأنوار: ج 101 ص 116 ح 41 نقلًا عن تهذیب الأحکام وفیه «البرکة» بدل «التربة».
40) کامل الزیارات: ص 472 ح 721، بحار الأنوار: ج 101 ص 114 ح 35.
41) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 71 ح 132، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 579 ح 3167، المزار للمفید: ص 25 ح 3، مصباح المتهجّد: ص 731، کامل الزیارات: ص 456 ح 693، المزار الکبیر: ص 358 ح 10، بحار الأنوار: ج 101 ص 111 ح 27.
42) واحد «باع» که در متن حدیث آمده، به فاصلهمیان سرانگشتان یک دست تا سرانگشتان دست دیگر در حالت باز گفته مىشود که به طور معمول، حدود 160 سانتى متر است.
43) هر میل، چهار هزار ذراع است و هر ذراع، برابر 24 انگشت و هر سه میل، یک فرسنگ مىشود.
44) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 71 ح 134، الکافی: ج 4 ص 588 ح 6 وفیه «سمعته یقول» بدل «سمعت أبا عبد اللّه یقول»، ثواب الأعمال: ص 120 ح 42 و لیس فیه ذیله من «وموضع قبر»، المزار للمفید: ص 141 ح 3، کامل الزیارات: ص 457 ح 694، بحار الأنوار: ج 101 ص 110 ح 19.
45) تهذیب الأحکام: ج 5 ص 430 ح 1494، الخصال: ص 252 ح 123، بحار الأنوار: ج 89 ص 77.
46) الکافی: ج 4 ص 586 ح 2، تهذیب الأحکام: ج 5 ص 431 ح 1497، المزار للمفید: ص 136 ح 1، کامل الزیارات: ص 430 ح 658، المزار الکبیر: ص 357 ح 5 کلّها عن عبدالحمید خادم إسماعیل بن جعفر، بحار الأنوار: ج 101 ص 83 ح 12.
47) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 1 ص 442 ح 1283، کامل الزیارات: ص 430 ح 659، بحار الأنوار: ج 89 ص 77 ح 2.
48) الکافی: ج 4 ص 587 ح 6، تهذیب الأحکام: ج 5 ص 431 ح 1496، المزار للمفید: ص 138 ح 5، کامل الزیارات: ص 429 ح 655، المزار الکبیر: ص 358 ح 9 کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج 101 ص 84 ح 14.
49) تهذیب الأحکام: ج 5 ص 431 ح 1495، المزار للمفید: ص 137 ح 2، کامل الزیارات: ص 431 ح 660، المزار الکبیر: ص 357 ح 6، مصباح المتهجّد: ص 731، بحار الأنوار: ج 101 ص 84 ح 13.
50) المزار للمفید: ص 138 ح 4، کامل الزیارات: ص 431 ح 661، المزار الکبیر: ص 358 ح 8، بحار الأنوار: ج 89 ص 78 ح 3.
51) در این جا، مقصود، امام کاظم علیهالسلام یا امام رضا علیهالسلام است.