6 / 1
موسى بن عمران علیه السلام
3153. المناقب لابن شهرآشوب عن النبیّ صلى الله علیه و آله: إنَّ موسَى بنَ عِمرانَ سَأَلَ رَبَّهُ زِیارَةَ قَبرِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام، فَزارَهُ فی سَبعینَ ألفا مِنَ المَلائِکَةِ.(1)
3154. الإقبال عن الحسین بن أبی حمزة: خَرَجتُ فی آخِرِ زَمَنِ بَنی امَیَّةَ و أنَا اریدُ قَبرَ الحُسَینِ علیه السلام، فَانتَهَیتُ إلَى الغاضِرِیَّةِ(2)، حَتّى إذا نامَ النّاسُ اغتَسَلتُ، ثُمَّ أقبَلتُ اریدُ القَبرَ، حَتّى إذا کُنتُ عَلى بابِ الحائِرِ خَرَجَ إلَیَّ رَجُلٌ جَمیلُ الوَجهِ، طَیِّبُ الرّیحِ، شَدیدُ بَیاضِ الثِّیابِ، فَقالَ: انصَرِف؛ فَإِنَّکَ لا تَصِلُ.
فَانصَرَفتُ إلى شاطِئِ الفُراتِ فَآنَستُ بِهِ، حَتّى إذا کانَ نِصفُ اللَّیلِ اغتَسَلتُ، ثُمَّ أقبَلتُ اریدُ القَبرَ، فَلَمَّا انتَهَیتُ إلى بابِ الحائِرِ خَرَجَ إلَیَّ الرَّجُلُ بِعَینِهِ.
فَقالَ: یا هذا، انصَرِف؛ فَإِنَّکَ لا تَصِلُ.
6 / 1
موسى بن عمران
3153. المناقب، ابن شهرآشوب از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: موسى بن عمران علیه السلام، از پروردگارش زیارت قبر حسین بن على علیهالسلام را خواست و با هفتاد هزار فرشته، او را زیارت کرد.
3154. الإقبال به نقل از حسین بن ابى حمزه: در اواخر روزگار امَویان، به قصد زیارت امام حسین علیهالسلام به راه افتادم و به غاضریّه(3) رسیدم. هنگامى کهمردم خوابیدند، غسل کردم و به سوى قبر رفتم و چون به درگاه مرقد رسیدم، مردى خوشسیما و خوشبو، با لباسى کاملًا سفید، به سویم آمد و گفت: باز گرد که تو نمىرسى!
به ساحل فرات باز گشتم و همدم آن جا گشتم تا شب به نیمه رسید. غسل کردم و به سوى قبر رفتم. چون به درگاه مرقد رسیدم، همان مرد، بیرون آمد و گفت: اى مرد! باز گرد که تو نمىرسى!
من باز گشتم و آخر شب، دوباره غسل کردم و به سوى قبر رفتم. هنگامى که به درگاه مرقد رسیدم، همان مرد، بیرون آمد و گفت: تو [به قبر] نمىرسى.
فَانصَرَفتُ، فَلَمّا کانَ آخِرُ اللَّیلِ اغتَسَلتُ، ثُمَّ أقبَلتُ اریدُ القَبرَ، فَلَمَّا انتَهَیتُ إلى بابِ الحائِرِ خَرَجَ إلَیَّ ذلِکَ الرَّجُلُ، فَقالَ: یا هذا! إنَّکَ لا تَصِلُ.
فَقُلتُ: فَلِمَ لا أصِلُ إلَى ابنِ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله وسَیِّدِ شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، وقَد جِئتُ أمشی مِنَ الکوفَةِ وهِیَ لَیلَةُ الجُمُعَةِ، و أخافُ أن اصبِحَ هاهُنا وَتقتُلَنی مَسلَحَةُ(4) بَنی امَیَّةَ؟ فَقالَ: انصَرِف؛ فَإِنَّکَ لا تَصِلُ. فَقُلتُ: ولِمَ لا أصِلُ؟
فَقالَ: إنَّ موسَى بنَ عِمرانَ استَأذَنَ رَبَّهُ فی زِیارَةِ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام فَأَذِنَ لَهُ، فَأَتاهُ وهُوَ فی سَبعینَ ألفَ [مَلَکٍ](5)، فَانصَرِف، فَإِذا عَرَجوا إلَى السَّماءِ فَتَعالَ.
فَانصَرَفتُ وجِئتُ إلى شاطِئِ الفُراتِ، حَتّى إذا طَلَعَ الفَجرُ اغتَسَلتُ وجِئتُ، فَدَخَلتُ فَلَم أرَ عِندَهُ أحَدا، فَصَلَّیتُ عِندَهُ الفَجرَ وخَرَجتُ إلَى الکوفَةِ.(6)
3155. کامل الزیارات عن الحسین ابن بنت أبی حمزة الثمالی: خَرَجتُ فی آخِرِ زَمانِ بَنی مَروانَ إلى زِیارَةِ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام، مُستَخفِیا مِن أهلِ الشّامِ حَتَّى انتَهَیتُ إلى کَربَلاءَ، فَاختَفَیتُ فی ناحِیَةِ القَریَةِ، حَتّى إذا ذَهَبَ مِنَ اللَّیلِ نِصفُهُ أقبَلتُ نَحوَ القَبرِ، فَلَمّا دَنَوتُ مِنهُ، أقبَلَ نَحوی رَجُلٌ فَقالَ لی: انصَرِف مَأجورا؛ فَإِنَّکَ لا تَصِلُ إلَیهِ، فَرَجَعتُ فَزِعا، حَتّى إذا کانَ یَطلُعُ الفَجرُ أقبَلتُ نَحوَهُ، حَتّى إذا دَنَوتُ مِنهُ خَرَجَ إلَیَّ الرَّجُلُ، فَقالَ لی: یا هذا، إنَّکَ لا تَصِلُ إلَیهِ.
فَقُلتُ لَهُ: عافاکَ اللّهُ! ولِمَ لا أصِلُ إلَیهِ وقَد أقبَلتُ مِنَ الکوفَةِ اریدُ زِیارَتَهُ؟ فَلا تَحُل بَینی وبَینَهُ، و أنا أخافُ أن اصبِحَ فَیَقتُلونی أهلُ الشّامِ إن أدرَکونی هاهُنا.
قالَ: فَقالَ لی: اصبِر قَلیلًا، فَإِنَّ موسَى بنَ عِمرانَ علیهالسلام سَأَلَ اللّهَ أن یَأذَنَ لَهُ فی
گفتم: چرا من به قبر فرزند پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سَرور جوانان بهشتى نرسم، در حالى که در این شب جمعه، پیاده از کوفه آمدهام و مىترسم که تا صبح، این جا بمانم و سربازان بنى امیّه، مرا بکُشند؟
آن مرد گفت: باز گرد که نمىرسى!
گفتم: چرا نمىرسم؟
گفت: موسى بن عمران علیه السلام، اجازه زیارت حسین علیهالسلام را از پروردگارش خواسته و او، اجازه داده است و [اکنون] موسى علیه السلام، با هفتاد هزار فرشته، به زیارتْ آمده است. پس باز گرد و هنگامى که به آسمان باز گشتند، بیا.
من به ساحل فرات، باز گشتم و چون سپیده دمید، غسل کردم و آمدم و وارد شدم؛ امّا کسى را نزد قبر ندیدم. پس دو رکعت نماز صبح را خواندم و به سوى کوفه، بیرون آمدم.
3155. کامل الزیارات به نقل از حسین، پسر دختر ابو حمزه ثمالى: در اواخر روزگار مروانیان، به قصد زیارت امام حسین علیه السلام، پنهان از چشم شامیان، بیرون آمدم و به کربلا رسیدم و در حومه آن، مخفى شدم تا شب از نیمه گذشت. آن گاه به سوى قبر رفتم و چون به درگاه نزدیک شدم، مردى به سویم آمد و گفت: باز گرد. [اگر چه] اجر بُردى؛ امّا به [قبر] او نمىرسى.
من، ناراحت و پریشان، باز گشتم و سپیدهدم، به سوى قبر رفتم. به درگاه که رسیدم، همان مرد، بیرون آمد و به من گفت: اى مرد! به [قبر] او نمىرسى.
به او گفتم: خداوند، عافیتت دهد! چرا من به او نرسم، در حالى که از کوفه براى زیارت او آمدهام؟ مانع رسیدن من به او مباش که مىترسم تا صبح، این جا بمانم و شامیان، مرا این جا بیابند و بکُشند.
زِیارَةِ قَبرِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام، فَأَذِنَ لَهُ، فَهَبَطَ مِنَ السَّماءِ فی سَبعینَ ألفَ مَلَکٍ، فَهُم بِحَضرَتِهِ مِن أوَّلِ اللَّیلِ یَنتَظِرونَ طُلوعَ الفَجرِ، ثُمَّ یَعرُجونَ إلَى السَّماءِ.
قالَ: فَقُلتُ لَهُ: فَمَن أنتَ؟ عافاکَ اللّهُ! قالَ: أنَا مِنَ المَلائِکَةِ الَّذینَ امِروا بِحَرَسِ قَبرِ الحُسَینِ علیهالسلام وَالاستِغفارِ لِزُوّارِهِ، فَانصَرَفتُ وقَد کادَ أن یَطیرَ عَقلی لِما سَمِعتُ مِنهُ.
قالَ: فَأَقبَلتُ حَتّى إذا طَلَعَ الفَجرُ أقبَلتُ نَحوَهُ، فَلَم یَحُل بَینی وبَینَهُ أحَدٌ، فَدَنَوتُ مِنَ القَبرِ وسَلَّمتُ عَلَیهِ، ودَعَوتُ اللّهَ عَلى قَتَلَتِهِ، وصَلَّیتُ الصُّبحَ، و أقبَلتُ مُسرِعا مَخافَةَ أهلِ الشّامِ.(7)
6 / 2
ارواح الأنبیاء علیهم السلام
3156. المزار للمفید عن إسحاق بن عمّار عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: لَیسَ مَلَکٌ ولا نَبِیٌّ فِی السَّماواتِ ولا فِی الأَرضِ، إلّا وهُم یَسأَلونَ اللّهَ عز و جل أن یَأذَنَ لَهُم فی زِیارَةِ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام؛ فَفَوجٌ یَنزِلُ، وفَوجٌ یَعرُجُ.(8)
3157. کامل الزیارات عن کعب: أوَّلُ مَن لَعَنَ قاتِلَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیهالسلام إبراهیمُ خَلیلُ الرَّحمنِ، لَعَنَهُ و أمَرَ وُلدَهُ بِذلِکَ، و أخَذَ عَلَیهِمُ العَهدَ وَالمیثاقَ، ثُمَّ لَعَنَهُ موسَى بنُ عِمرانَ، و أمَرَ امَّتَهُ بِذلِکَ، ثُمَّ لَعَنَهُ داوُدُ، و أمَرَ بَنی إسرائیلَ بِذلِکَ، ثُمَّ لَعَنَهُ عیسى، و أکثَرَ أن قالَ:
گفت: کمى صبر کن که موسى بن عمران علیه السلام، اجازه زیارت حسین بن على علیهالسلام را از خداوند خواسته و او اجازه داده است و موسى علیه السلام، با هفتاد هزار فرشته، از آسمانْ فرود آمدهاند و تا سپیدهدمان، در محضر او هستند و سپس به آسمان، باز خواهند گشت.
به او گفتم: خداوند، عافیتت دهد! تو کیستى؟
گفت: من، از فرشتگانى هستم که براى نگهبانىِ قبر حسین علیهالسلام و طلب آمرزش براى زائرانش گماشته شدهاند.
من، باز گشتم، در حالى که نزدیک بود به خاطر آنچه از او شنیدم، عقل از سرم بپرد.
سپیدهدمان، دوباره به سوى قبر آمدم و کسى، جلوى مرا نگرفت. به قبر، نزدیک شدم و بر او، سلام دادم و بر قاتلانش، نفرین کردم و نماز صبح را خواندم و از ترس شامیان، به سرعت، باز گشتم.
6 / 2
ارواح پیامبران علیهم السلام
3156. المزار، مفید به نقل از اسحاق بن عمّار، از امام صادق علیه السلام: هیچ فرشته و پیامبرى در آسمانها و زمین نیست، جز آن که از خداوند مىخواهد که به او، اجازه زیارت قبر حسین علیهالسلام را بدهد. پس گروهى، فرود مىآیند و گروهى، بالا مىروند.
3157. کامل الزیارات به نقل از کعب: نخستین کسى که قاتل حسین بن على علیهالسلام را لعنت کرد، ابراهیم، خلیل [خداى] رحمان است. او خود، لعنت فرستاد و فرزندانش را نیز به آن، فرمان داد و از ایشان، عهد و پیمان گرفت [که این کار را ادامه دهند].
یا بَنی إسرائیلَ! العَنوا قاتِلَهُ، وإن أدرَکتُم أیّامَهُ فَلا تَجلِسوا عَنهُ؛ فَإِنَّ الشَّهیدَ مَعَهُ کَالشَّهیدِ مَعَ الأَنبِیاءِ، مُقبِلٍ غَیرِ مُدبِرٍ، وکَأَنّی أنظُرُ إلى بُقعَتِهِ. وما مِن نَبِیٍّ إلّا وقَد زارَ کَربَلاءَ ووَقَفَ عَلَیها، وقالَ: إنَّکَ لَبُقعَةٌ کَثیرَةُ الخَیرِ، فیکِ یُدفَنُ القَمَرُ الأَزهَرُ.(9)
6 / 3
الصدیقون
3158. کامل الزیارات عن عبد اللّه بن محمّد الصنعانی عن أبی جعفر [الباقر] علیه السلام: کانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله إذا دَخَلَ الحُسَینُ علیهالسلام جَذَبَهُ إلَیهِ، ثُمَّ یَقولُ لِأَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام: أمسِکهُ، ثُمَّ یَقَعُ عَلَیهِ فَیُقَبِّلُهُ ویَبکی.
یَقولُ: یا أبَه! لِمَ تَبکی؟
فَیَقولُ: یا بُنَیَّ! اقَبِّلُ مَوضِعَ السُّیوفِ مِنکَ و أبکی. قالَ: یا أبَه! واقتَلُ؟
قالَ: إی وَاللّهِ، و أبوکَ و أخوکَ و أنتَ. قالَ: یا أبَه! فَمَصارِعُنا شَتّى؟
قالَ: نَعَم یا بُنَیَّ، قالَ: فَمَن یَزورُنا مِن امَّتِکَ؟
قالَ: لا یَزورُنی ویَزورُ أباکَ و أخاکَ و أنتَ إلَا الصِّدّیقونَ مِن امَّتی.(10)
سپس موسى بن عمران علیه السلام، قاتل امام حسین علیهالسلام را لعنت کرد و امّتش را به آن، فرمان داد. سپس داوود علیهالسلام او را لعنت کرد و بنى اسرائیل را به آن، فرمان داد. آن گاه، عیسى علیهالسلام او را لعنت کرد و لعنت را فزون کرد و فرمود: «اى بنى اسرائیل! قاتل حسین علیهالسلام را لعنت کنید و اگر به روزگار او رسیدید، کنار منشینید و با او بروید و باز نگردید که شهید در رکاب او، مانند شهید در رکاب پیامبران است و گویى که من، به جایگاهش مىنگرم».
و هیچ پیامبرى نیست، جز آن که کربلا را زیارت کرده و بر آن ایستاده و گفته است: «تو، جایگاهى با خیر و برکت فراوان هستى. در تو، ستارهاى تابناک (حسین علیه السلام)، مدفون خواهد شد».
6 / 3
صدیقان
3158. کامل الزیارات به نقل از عبد اللّه بن محمّد صنعانى، از امام باقر علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، هنگامى که حسین علیهالسلام وارد مىشد، او را مىگرفت و به سوى خود مىکشید و سپس، به امیر مؤمنان علیهالسلام مىفرمود: «او را بگیر». سپس بر روى او مىافتاد و او را مىبوسید و مىگِریست.
حسین علیهالسلام مىگفت: پدر! چرا گریه مىکنى؟
پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرمود: «پسرکم! جایگاه فرود آمدن شمشیرها را بر بدن تو مىبوسم و مىگِریم».
حسین علیهالسلام مىگفت: اى پدر! من، کشته مىشوم؟
پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرمود: «به خدا سوگند، آرى! پدرت و برادرت و خودت».
حسین علیهالسلام مىگفت: اى پدر! آیا مرقدهاى ما پراکنده است؟
پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرمود: «آرى، پسر عزیزم!».
حسین علیهالسلام مىگفت: پس چه کسى از امّت تو، ما را زیارت مىکند؟
مىفرمود: «کسى جز صدّیقانِ (مؤمنان راستینِ) امّتم، مرا و پدرت را و برادرت را و خود تو را زیارت نمىکند».
1) المناقب لابن شهر آشوب: ج 4 ص 127، جامع الأخبار: ص 77 ح 101 عن الإمام الرضا علیهالسلام عنه صلى الله علیه و آله نحوه، بحار الأنوار: ج 37 ص 74؛ الفردوس: ج 1 ص 227 ح 870 عن الإمام علیّ علیهالسلام عنه صلى الله علیه و آله.
2) الغاضِریّة: قَریة من نواحی الکوفة قریبة من کربلاء (معجم البلدان: ج 4 ص 183) وراجع: الخریطة رقم 4 فی آخر مجلّد 5.
3) غاضریّه، آبادىاى از توابع کوفه و نزدیک به کربلاست (ر. ک: نقشه شماره 4 در پایان جلد 5).
4) فی المصدر: «مصلحة»، والتصویب من بحار الأنوار.
5) مابین المعقوفین أثبتناه من بحار الأنوار.
6) الإقبال: ج 3 ص 64، بحار الأنوار: ج 101 ص 57 ح 25.
7) کامل الزیارات: ص 221 ح 324، بحار الأنوار: ج 45 ص 408 ح 14.
8) المزار للمفید: ص 141 ح 3 و ص 24 ح 2، کامل الزیارات: ص 220 ح 323 و ص 457 ح 694، الکافی: ج 4 ص 588 ح 6 عن إسحاق بن عمّار مضمراً وکلّها نحوه، بحار الأنوار: ج 101 ص 59 ح 27.
9) کامل الزیارات: ص 142 ح 167، بحار الأنوار: ج 44 ص 301 الرقم 10.
10) کامل الزیارات: ص 146 ح 172، بحار الأنوار: ج 44 ص 261 ح 14.