واژه «زیارت»، از ریشه «زَور»، به معناى میل کردن به چیزى و روىگردانى از چیزى دیگر است. از این رو، دیدارهایى که داراى این ویژگى باشند، زیارت نامیده مىشوند. ابن فارِس، در این باره مىگوید:
الزّاءُ وَ الواوُ وَ الرّاءُ، أصلٌ واحِدٌ یَدُلُّ عَلَى المَیلِ وَ العَدولِ … و مِنَ البابِ: الزّائِرُ؛ لِأنَّهُ إذا زارَکَ فَقَد عَدَلَ عَن غَیرِکَ.(1)
زا و واو و را (زور)، ریشهاى است که دلالت بر تمایل و انصراف دارد. زائر، از همین ریشه است؛ زیرا وقتى زائر، تو را زیارت کند، از دیگرى روى گردانده است.
ابن منظور نیز این معنا را تأیید مىکند:
زارَ فُلانٌ فُلانا، أى: مالَ إلَیهِ.(2)
فلانى، فلانى را زیارت کرد؛ یعنى: به او روى آورد.
طُرَیحى مىگوید:
وَ الزِّیارَةُ فِی العُرْفِ: قَصدُ المَزورِ إکراما لَهُ و تعظیما لَهُ و استِئناسا بِهِ.(3)
و زیارت، در عرف، آهنگِ زیارت شونده را کردن، به منظور گرامیداشت و بزرگداشت او و همدمى با اوست.
گفتنى است که معناى عرفى «زیارت» نیز ریشه در اصل لغوى آن، یعنى میل و عدول دارد. بنا بر این، مفهوم واژه «زیارت»، با معناى واژههایى مانند: «رؤیت»، «مشاهده» و «إبصار»، متفاوت است؛ زیرا در این واژهها، تنها مفهوم دیدار حضورى منظور است؛ ولى در واژه «زیارت»، علاوه بر ترک خانمان و دیگران، دیدار همراه با میل و محبّت و انس و اکرام، مورد توجّه است.
1) معجم مقاییس اللّغة: ج 3 ص 36.
2) لسان العرب: ج 4 ص 335.
3) مجمع البحرین: ج 2 ص 792.