جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

غلامرضا سازگار

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

جمال حق زسر تا پاست، عبّاس

به یکتایى قسم، یکتاست عبّاس!

اگر چه زاده امّ البنین است

ولیکن مادرش زهراست، عبّاس‏

خدا داند که از روز ولادت

امام خویش را مى‏خواست عبّاس‏

عَلَم در دست، مَشک آب بر دوش

که هم سردار و هم سقّاست، عبّاس‏

بنازم غیرت و عشق و وفا را

که عطشان بر لب دریاست، عبّاس‏

هنوز از تشنه‏کامان، شرمگین است

از آن، در علقمه، تنهاست عبّاس‏

نه در دنیا بُود باب الحوائج

شفیع خلق در عُقباست عبّاس‏

چه باک از شعله‏هاى خشم دوزخ

که در محشر، پناه ماست عبّاس‏

شفیعان، چون به محشر، روى آرند

بُریده دست او همراه دارند.(1)


1) دانش‏نامه شعر عاشورایى: ج 2 ص 1350.