جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فؤاد کرمانى (م 1358 ق)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

زنده جاوید کیست؟ کشته شمشیر دوست

کآب حیات قلوب، در دمِ شمشیر اوست‏

گر بشِکافى هنوز، خاک شهیدان عشق

آید از آن کشتگان، زمزمه: دوست، دوست …

عاشق دیدار دوست، اوست که همچون حسین

زردىِ رُخسار او، سرخ ز خون گلوست‏

هر که چو او پا نهاد بر سرِ میدان عشق

بى سر و سامان سرش در خَمِ چوگان چو گوست‏

دوست به شمشیر اگر، پاره کند پیکرش

منّت شمشیر دوست، بر بدنش مو به موست‏

گر به اسیرى بَرند عترت او دشمنان

هر چه ز دشمن بر او، دوست پسندد، نکوست.(1)


1) شمع جمع: ص 145.