جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صبورى خراسانى (م 1322 ق)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

… نخست اقرارِ بیعت، از چه با سلطان دین کردى؟

پس از اقرار بیعت، این همه انکار، یعنى چه؟

گرفتم نامه ننوشتند و خود، آمد به مهمانى

به مهمانى چنین یا رب چنان رفتار، یعنى چه؟

نوامیس خدا، پروردگانِ پرده عصمت

سر بى چادر اندر کوچه و بازار، یعنى چه؟

گهرهاى یتیم دُرج عفّت را به هم بستن

همه بر یک رَسَن، چون گوهر شهوار، یعنى چه؟

اسیرى خود گرفتم سهل، لکن با گرفتارى

غُل و زنجیر و آهن با تن تبدار، یعنى چه؟

به زیر اشکم اشتر، چرا بایست پا بستن

چنین رفتار ناهنجار با بیمار، یعنى چه؟

چرا چون چوب نامد خشک، دست پورِ بوسفیان

به چوب خیزران خَستن لب دُربار، یعنى چه؟

به استغفار، اعدا، خواستند این ظلم را جبران

خدا را، ریختن خون وان گه استغفار، یعنى چه؟

الا اى خاتم پیغمبران، فریاد از این امّت!

بر اولادت جفا بگذشت از حد، داد از این امّت!(1)

… چو بر بستند آل اللّه سوى شام، محمل‏ها

به محمل‏ها مکان کردند همچون غصّه در دل‏ها

ز بس سیل سرشک از چشمه‏هاى چشم شد جاری

فرو رفتند آن جمّازه‏ها تا سینه در گِل‏ها

اگر اشک یتیمان، آب بر آتش نزد هر دَم

ز سوز آه هر یک زان اسیران، سوخت محمل‏ها

جفاى کربلاشان، سهل و آسان بود در خاطر

اگر در شام دانستند مى‏باشد چه مشکل‏ها

حمایل‏هاى زرّین را به غارت بُرده دشمن‏ها

ولى بسته غُل و زنجیر، جاى آن حمایل‏ها

برادرها شهید و پیش روىِ خواهران، یک‏سر

سران کُشتگان، بر نیزه اندر دست قاتل‏ها

به روز آن راه‏ها در آفتاب گرم، پیمودن

به زیر سایه سرها، مکان کردن به منزل‏ها

به شام، آل على در کُنج ویران‏ها مکان کردن

به ناز و نوش اهل شام، هر شب کرده محفل‏ها

به تَشت زر، سر سِبط پیمبر در برِ خواهر

سرودنْ پور بوسفیان: «أدِر کأسا و ناوِلها»

فلک! زین ظلم، حیرانم چرا ویران نگردیدى؟

چو اولاد پیمبر، بى سر و سامان نگردیدى؟(2)


1) دانش‏نامه شعر عاشورایى: ج 2 ص 1000.

2) دانش‏نامه شعر عاشورایى: ج 2 ص 1002.