جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

طراز یزدى (م 1224 ق)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

آتش زد این بهار، جگرهاى تفته را

مانَد سحاب، خیمه بر باد رفته را

بود آتشى نهفته به دل‏ها و بر فروخت

باد بهار، آتش در دل نهفته را

یاد آورم چو غنچه سیراب بنگرم

آن غنچه‏هاى تشنه در خون شکفته را

خیزد ز خاک، سبزه و یاد آوَرَد حسین

آن سبز خطْ سُلاله در خاک خفته را

از کربلا شنفته‏اى اى دل حکایتى

هرگز به دیده نیست شباهت، شنفته را

هفت آسمان، هنوز بگِرید بر آن که دید

در خون خضاب، کاکُل ماه دوهفته را

از هر طرف، غبار مصیبت، فرو گرفت

کاشانه‏هاى شهپَر جبریل رُفته را.(1)


1) دانش‏نامه شعر عاشورایى: ج 2 ص 852.