زمان مطالعه: < 1 دقیقه
یا حضرت رسول! حسین تو مُضطر است
وى، یک تن است و روى زمین، پُر ز لشکر است
یا حضرت رسول! ببین بر حسین خویش
کز هر طرف که مىنگرد، تیغ و خنجر است
یا حضرت رسول! میان مخالفان
بر خاک و خون فتاده ز پشتِ تکاور است
یا مرتضى! حسین تو از ضربِ دشمنان
بنگر که چون حسین تو بى یاو ر یاور است
هیهات! تو کجایى و کو ذو الفقار تو
امروز، دست و ضربت تو، سخت در خور است
یا حضرت حسن! ز جفاى ستمگران
جان بر لب برادرِ با جان برابر است
اى فاطمه! یتیم تو خفته است و بر سرش
نى مادر است و نى پدر و نى برادر است.(1)
1) دیوان وحشى بافقى: ص 213.