روزی امام حسین علیه السلام برای عیادت «اسامة بن زید» به خانه او رفت که سخت بیمار بود، وقتی نگاه او به امام افتاد آهی کشید و از اندوه خود یاد کرد:
حدیث 101
قال الامام الحسین علیه السلام: وَ ما غَمُّکَ یا أَخِی؟
امام حسین علیه السلام فرمود: (ای برادر چه اندوهی داری؟.)
اسامه گفت اندوه من قرض فراوان است، من شصت هزار درهم بدهکارم. امام فرمود: (ادای دِین تو بر عهده من است). اسامه گفت میترسم از دنیا بروم و قرض من پرداخت نگردد.
لَنْ تَموُتَ حَتّی أَقْضِیَها عَنْکَ(1)
امام حسین علیه السلام فرمود: (پیش از آن که مرگ تو فرا رسد من قرض تو را میپردازم.)
سپس آن حضرت تمام قرضهای اسامه را پرداخت کرد.
1) مناقب ابن شهر آشوب مازندرانی ج4 ص65، عوالم بحرانی ج17 ص62، بحار الأنوار ج44 ص189 حدیث 2، مستدرک الوسائل ج13 ص436 حدیث 15833، أعیان الشیعة ج1 ص579، حیاة الامام الحسین علیه السلام ج1ص 128.