یکی از مسائل سیاسی مهم، مسئله صلح امام حسن علیه السلام بود که با سطحینگری، سادهاندیشی نمیشود آن را به ارزیابی گذاشت. بسیاری نمیتوانستند علل و عوامل آن را بدرستی درک کنند و اعتراض میکردند، امّا حضرت اباعبدالله علیه السلام با برادر هماهنگ بود، او را امام خود میدانست و از او اطاعت میکرد، هرگاه گروهی خدمت او میرسیدند و میخواستند سیاست امام مجتبی علیه السلام را زیر سئوال ببرند امام حسین علیه السلام دفاع میکرد. روزی گروهی از شیعیان کوفه خدمت امام حسین علیه السلام رسیدند و تلاش فراوان کردند تا صلح امام مجتبی علیه السلام را رد کرده امام حسین علیه السلام را به قیام وا دارند.
حدیث 82
قال الامام الحسین علیه السلام: قَدْ کانَ صُلْحٌ وَکانَتْ بَیْعَةٌ کُنْتُ لَها کارِهاً، فَانْتَظِروُا ما دامَ هذَا الرَّجُلُ حَیّاً، فَإِنْ یُهْلَکُ نَظَرْنا وَنَظَرْتُمْ.(1)
امام حسین علیه السلام فرمود: (قرار داد صلحی بین ما وجود دارد گرچه خوشایند من نیست، امّا تا معاویه زنده است در انتظار باشید، پس آنگاه که بمیرد، ما و شما تجدید نظر میکنیم)
1) أنساب الاشراف ج3 ص150 حدیث 10.