جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هل من ناصر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

آیا یاری کننده‏ای هست؟فریاد استغاثه و یاریخواهی امام حسین‏ «ع‏» در روز عاشورا پس از شهادت همه یاران، فرزندان و خویشاوندان است.چون دشمن قصد حمله به ‏خیمه‏های اهل بیت را داشت و صدای آنان به گریه و فغان بلند بود، امام حسین‏ «ع‏» اینگونه ‏استغاثه کرد، شاید غیرت شنوندگان را برانگیزد تا مانع هجوم لشکریان به حریم حرم‏ شوند.

ندای‏ «هل من ناصر» حسین‏ «ع‏» هنوز و همیشه در گوش تاریخ طنین انداز است و وجدانهای بیدار و همه آزادگان را به مقاومت در برابر ستم فرا می‏خواند و به نصرت دین‏خدا و یاری ولی خدا می‏طلبد.کسی که ندای نصرت خواهی و «استنصار» حجت‏ خدا رابشنود ولی پاسخ ندهد، اهل دوزخ است.امام حسین‏ «ع‏» در مسیر کوفه به دو نفر برخورد و پس از گفتگو وقتی از آنان دعوت به یاری کرد، آنان کهنسالی و قرضهای خود را بهانه ‏آوردند تا همراه امام نشوند.حضرت فرمود: پس از منطقه دور شوید تا مرا نبینید و صدای‏مرا نشنوید که به عذاب الهی گرفتار می‏شوید: «فانطلقا فلا تسمعالی واعیة و لا تریالی سوادافانه من سمع واعیتنا او رای سوادنا فلم یجبنا و لم یغثنا کان حقا علی الله عز و جل ان یکبه‏علی منخریه فی النار».(1)

«ز عاشورای آن سال به خون آغشته تا اکنون

‏هماره، همچنان فریاد «هل من ناصر»ش در سینه تاریخ، پا برجاست

‏از آن فریاد دعوتگر که در «متن زمان‏» جاری است

‏و پیغامش، شعار شور و بیداری است،

میان حق و باطل، «داد» با «بیداد»، نبردی جاودان برپاست.

در این میدان و این پیکار

ندای دعوتش چشم انتظار پاسخی از «ما»ست.

که حق تنهاست،

و… هر جا کربلا، هر روز، عاشوراست.»(2)

این جمله که بصورت‏ «هل من ناصر ینصرنی‏» شهرت یافته است، در منابع تاریخی ‏دقیقا به همین صورت نیست و با اندک تفاوتی یا با عبارتهای دیگری نقل شده است، از قبیل: «هل من ذاب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد یخاف الله فینا؟ هل من مغیث‏ یرجو الله فی اغاثتنا، اما من طالب حق ینصرنا…»،(3) «هل من ذاب یذب عن حرم‏ رسول الله؟»،(4) «اما من مغیث ‏یغیثنا لوجه الله؟»،(5) «هل من ناصر ینصر ذریته الاطهار؟»(6) و عبارتهای دیگر ولی مفهوم همه این عبارات، نصرت خواهی برای یاری و دفاع است.


1) موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 369 به نقل از ثواب الاعمال.

2) قبله این قبیله، جواد محدثی، ص 74.

3) حیاة الامام الحسین، ج 3، ص 274.

4) بحار الانوار، ج 45، ص 46، مقتل خوارزمی، ج 2، ص 32.

5) قمقام زخار، ص 404.

6) ذریعة النجاة، ص 129.