جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نفرین به عمر سعد پس از مذاکره طولانی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

وقتی سپاه یزید به فرماندهی عمر سعد در کربلا برابر کاروان امام حسین‏ علیه السلام استقرار یافت، امام پیکی بسوی عمر سعد فرستاد و او را دعوت کرد تا با یکدیگر به بحث و مناظره بپردازند.

وقتی گرد هم آمدند:

حدیث 416

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: وَیْحَکَ أَما تَتَّقِی اللهَ الَّذی إِلَیْهِ مَعادُکَ؟ أَتُقاتِلُنی وَأَنَا ابْنُ مَنْ عَلِمْتَ؟ یا هذا ذَرْ هؤُلاءِ الْقَوْمَ وَکْنْ مَعی، فَإِنَّهُ أَقْرَبُ لَکَ مِنَ اللهِ.

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (فرزند سعد! آیا از خدائی که برگشت تو بسوی اوست نمی‏ترسی؟ آیا می‏خواهی با من جنگ کنی؟ در حالیکه مرا می‏شناسی و می‏دانی پدر من چه کسی است؟ آیا نمی‏خواهی با من باشی و دست از اینها «بنی امیّه» برداری که این عمل به خدا نزدیکتر و مورد توجّه اوست.(1)

عمر سعد گفت: خانه‏ام را ویران می‏کنند و اموال مرا به تاراج می‏برند. امام فرمود:

أَنَا أُخَلِّفُ عَلَیْکَ خَیْراً مِنْها مِنْ مالی بِالْحِجازِ.

(من خانه‏ات را دوباره می‏سازم و اموال تو را بیش از آنچه از دست دادی بتو می‏بخشم)

عمر سعد گفت: زن و بچّه‏ام، نگران آنها هستم، و سکوت کرد.

امام فرمود:

مالَکَ، ذَبَحَکَ اللهُ عَلی فِراشِکَ عاجِلاً، وَلا غَفَرَلَکَ یَوْمَ حَشْرِکَ وَنَشْرِکَ، فَوَاللهِ إِنّی لَأَرْجُو أنْ لاتَأْکُلَ مِنْ بُرِّ الْعِراقِ إِلاَّ یَسیراً(2)

(چرا اینقدر بر اطاعت شیطان پافشاری می‏کنی، خدایت هرچه زودتر در میان رختخوابت بکشد و در روز قیامت از گناهانت در نگذرد، بخدا سوگند امیدوارم که از گندم عراق جز اندک نتوانی بخوری).(3)


1) فتوح ابن أعثم کوفی ج5 ص102، بدایة و نهایة ج8 ص189، بحارالأنوار ج44 ص388، عوالم بحرانی ج17 ص239، أعیان الشیعة ج1 ص 599.

2) عمر بن سعد پس از حادثه عاشورا دچار نوعی بیماری شد که طبیب معالج او دستور داد تا ازنان گندم نخورد.

3) مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی ج1 ص 245، فتوح ابن أثم کوفی ج 5 ص 102، بدایة و نهایة ج8 ص189، بحارالأنوار ج44 ص388، عوالم بحرانی ج17 ص239، أعیان الشیعة ج1 ص599.