امام حسین علیه السلام که در تمام دوران طولانی صلح تحمیلی، سکوت کرده بود امّا پس از آنکه معاویه به اصول قرارداد اعتناء نکرد و پسر فاسد خود یزید را بعنوان خلیفه مسلمین معرّفی کرد و خود نیز از دنیا رفت، امام علیه السلام در آغازین لحظههای حکومت غاصبانه یزید چارهای جز قیام ندارد که یکی از شیوههای صحیح تبلیغاتی، مطرح کردن «اهداف قیام» است، که در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شکوهها و درد دلهای خود را بیان داشت.
حدیث 252
قال الامام الحسین علیه السلام: بَاَبی اَنْتَ وَ اُمّی یا رَسُولَاللهِ لَقَدْ خَرَجْتُ مِنْ جَوارِکَ کُرْهاً، وَ فُرِّقَ بَیْنی وَ بَیْنَکَ حَیْثُ اَنّی لَمْ اُبایِعْ لِیَزیدَبْنِ مُعاوِیَةَ، شارِبِ الْخُمُورِ، وَ راکِبِ الفُجُورِ، وَها اَنَا خارِجٌ مِنْ جَوارِکَ عَلَی الکَراهَةِ، فَعَلَیْکَ مِنّی اَلسَّلامُ(1)
امام حسین علیه السلام فرمود: (پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا، من از کنار شما ناگزیر خارج میشوم و بین من و شما جدایی خواهد افتاد، زیرا به زور از من خواستهاند که با یزید بیعت کنم، یزیدی که شرابخوار و فاجر است، اگر بیعت کنم، کافر شدهام، و اگر خودداری ورزم کشته خواهم شد، من ناخواسته و به ناچار از نزد تو خارج میشوم، سلام من بر تو ای رسول خدا.)
و در نقل دیگری اهداف و فلسفه قیام و انقلاب خونین خود را اینگونه مطرح فرمود:
اَللَّهُمَّ! إِنَّ هذا قَبْرُ نَبیِّکَ مُحَمَّدٍ وَ أَنا ابْنُ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ قَدْ حَضَرَنی مِنَ الْأمْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ، اَللَّهُمَّ! وَ إِنیّ اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ وَ أَکْرَهُ الْمُنْکَرَ، وَ اَنَا أَسْأَلُکَ یا ذَا
الْجَلالِ والإِکْرامِ بِحَقِ هذَا الْقَبْرِ وَ مَنْ فیهِ ما اِخْتَرْتَ مِنْ أَمْری هذا ما هُوَ لَک رِضیً.(2)
(خدایا این قبر پیامبر تو محمّد است و من فرزند دختر پیامبر تو و برای من پیشآمدی رخ داده است که خود میدانی، خدایا من معروف و نیکی را دوست دارم و از بدی و منکر بیزارم. ای خدای ذوالجلال و کرامت بخش! به احترام این قبر و کسی که در میان آنست از تو درخواست میکنم، راهی را پیش روی من بگذاری که مورد خشنودی تو و مورد رضای پیامبر توست).
1) منتخب طریحی ص410، ناسخ التواریخ ج2 ص14، ینابیع المودة ص401.
2) فتوح ابن اعثم کوفی ج5 ص20، مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی ج1 ص186، بحار الأنوار ج44 ص 328، مدینة المعاجز ج4 ص483، عوالم بحرانی ج17 ص177، عیون العبری ص 20.