جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مطرح کردن اهداف قیام

زمان مطالعه: 2 دقیقه

امام حسین‏ علیه السلام که در تمام دوران طولانی صلح تحمیلی، سکوت کرده بود امّا پس از آنکه معاویه به اصول قرارداد اعتناء نکرد و پسر فاسد خود یزید را بعنوان خلیفه مسلمین معرّفی کرد و خود نیز از دنیا رفت، امام‏ علیه السلام در آغازین لحظه‏های حکومت غاصبانه یزید چاره‏ای جز قیام ندارد که یکی از شیوه‏های صحیح تبلیغاتی، مطرح کردن «اهداف قیام» است، که در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شکوه‏ها و درد دلهای خود را بیان داشت.

حدیث 252

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: بَاَبی اَنْتَ وَ اُمّی یا رَسُولَ‏اللهِ لَقَدْ خَرَجْتُ مِنْ جَوارِکَ کُرْهاً، وَ فُرِّقَ بَیْنی وَ بَیْنَکَ حَیْثُ اَنّی لَمْ اُبایِعْ لِیَزیدَبْنِ مُعاوِیَةَ، شارِبِ الْخُمُورِ، وَ راکِبِ الفُجُورِ، وَها اَنَا خارِجٌ مِنْ جَوارِکَ عَلَی الکَراهَةِ، فَعَلَیْکَ مِنّی اَلسَّلامُ(1)

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (پدر و مادرم به فدایت ای رسول ‏خدا، من از کنار شما ناگزیر خارج می‏شوم و بین من و شما جدایی خواهد افتاد، زیرا به زور از من خواسته‏اند که با یزید بیعت کنم، یزیدی که شرابخوار و فاجر است، اگر بیعت کنم، کافر شده‏ام، و اگر خودداری ورزم کشته خواهم شد، من ناخواسته و به ناچار از نزد تو خارج می‏شوم، سلام من بر تو ای رسول خدا.)

و در نقل دیگری اهداف و فلسفه قیام و انقلاب خونین خود را اینگونه مطرح فرمود:

اَللَّهُمَّ! إِنَّ هذا قَبْرُ نَبیِّکَ مُحَمَّدٍ وَ أَنا ابْنُ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ قَدْ حَضَرَنی مِنَ الْأمْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ، اَللَّهُمَّ! وَ إِنیّ اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ وَ أَکْرَهُ الْمُنْکَرَ، وَ اَنَا أَسْأَلُکَ یا ذَا

الْجَلالِ والإِکْرامِ بِحَقِ هذَا الْقَبْرِ وَ مَنْ فیهِ ما اِخْتَرْتَ مِنْ أَمْری هذا ما هُوَ لَک رِضیً.(2)

(خدایا این قبر پیامبر تو محمّد است و من فرزند دختر پیامبر تو و برای من پیش‏آمدی رخ داده است که خود میدانی، خدایا من معروف و نیکی را دوست دارم و از بدی و منکر بیزارم. ای خدای ذوالجلال و کرامت بخش! به احترام این قبر و کسی که در میان آنست از تو درخواست می‏کنم، راهی را پیش روی من بگذاری که مورد خشنودی تو و مورد رضای پیامبر توست).


1) منتخب طریحی ص410، ناسخ التواریخ ج2 ص14، ینابیع المودة ص401.

2) فتوح ابن اعثم کوفی ج5 ص20، مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی ج1 ص186، بحار الأنوار ج44 ص 328، مدینة المعاجز ج4 ص483، عوالم بحرانی ج17 ص177، عیون العبری ص 20.