جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مزار امام در قرن سوم هجرى‏

زمان مطالعه: 4 دقیقه

مهم‏ترین جسارت نسبت به مزار امام حسین علیه‌السلام در تاریخ، مربوط به متوکّل عبّاسى است.(1) وى از سال 232 تا 247 ق، تحت تأثیر اهل حدیث متعصّب بغداد، بر امور،

سیطره داشت. منابع تاریخى، وى را دشمن اهل بیت علیهم السلام دانسته‏اند و گفته‏اند که دشمنى سختى با على بن ابى طالب علیه‌السلام و خانواده‏اش داشت.(2)

ابو الفرج اصفهانى هم در وصف او نوشته است:

متوکّل، خاندان ابو طالب را سخت، تحت فشار قرار مى‏داد و نسبت به آنها خشم و کینه داشت.(3)

بر این اساس بود که متوکّل، تصمیم گرفت مرقد امام حسین علیه‌السلام را که مهم‏ترین نماد تشیّع بود، ویران کند. در همین منبع، در علّت این اقدام، آمده است که متوکّل، زن آوازه‏خوانى را طلبید. وقتى به او گفتند که وى به زیارت امام حسین علیه‌السلام رفته است، خشمگین شده، دست به این اقدام زد. اگر این خبر صحّت داشته باشد، صرفا باید یک بهانه باشد.

طبرى، این واقعه را ذیل رویدادهاى سال 236 هجرى گزارش کرده و نوشته است:

متوکّل، دستور داد که قبر حسین بن على علیه‌السلام و خانه‏ها و اماکن اطراف آن را ویران کنند.(4)

متوکّل، ضمن انهدام مرقد، با گذاشتن نگهبانان در راه‏هاى ورودى به آن جا، دستور داد که هر زائرى را در مسیر یافتند، دستگیر کرده، او را یا بکُشند و یا به شدّت، تنبیه کنند.(3)

از برخى روایات، چنین به دست مى‏آید که شیعیان، نگران فشارهاى حکومت براى زائران بوده‏اند؛ امّا امامان علیهم السلام بر رفتن به زیارت، تأکید داشته‏اند.(5)

خبرى که شیخ طوسى روایت کرده، آن است که متوکّل در سال 237 هجرى، لشکرى را براى انهدام قبر فرستاد؛ امّا اهالى شهرهاى عراق، شورش کردند و مانع شدند. این کار، متوقّف شد تا آن که آن را در سال 247 هجرى به انجام رساند و مردم را تهدید کردند که هیچ تعهّدى در قبال جان زائران، وجود ندارد.(6)

گرچه به نظر مى‏رسد که روایت شیخ طوسى، جزئیاتى در این باره دارد، امّا بر اساس منابعى چون طبرى(7) و مسعودى(8) ، باید بپذیریم که یورش، در همان سال 236 هجرى، آغاز شده و به تدریج بر محدودیت‏ها، افزوده شده است.

ابن عساکر، نوشته است که متوکّل، در سال 236 ق، دستور انهدام قبر امام‏

حسین علیه‌السلام را صادر کرد. پس، خانه‏هاى اطراف قبر را تخریب و همه را مزرعه کردند و مردم را از زیارت آن قبر، منع کرده، آن جا را به صحرا، تبدیل نمودند. مسلمانان، از این کار، ناراحت شدند و مردمان بغداد، بر روى بام منازل و مساجد، متوکّل را دشنام دادند و شعرا، او را هجو کردند.(9)

متوکّل، به سال 247 ق، کشته شد. عبد اللّه بن دانیه مى‏گوید که در همین سال، مخفیانه به زیارت امام على علیه‌السلام رفته و وقتى به کربلا رسیده، آن جا را صحرا و پُر از آب، دیده است.(10)

به نظر مى‏رسد مرقد امام حسین علیه‌السلام که مورد علاقه اعراب مناطق عراق بوده، مجدّدا و به زودى ساخته شده است. نوشته‏اند که منتصر عبّاسى که طى سال‏هاى 247 و 248 هجرى خلافت کرد، دوباره، مزار امام حسین علیه‌السلام را بر پا داشت.(11) مسعودى هم از حُسن برخورد منتصر با زائران امام حسین علیه‌السلام سخن گفته‏است.(8)

در خبرى، از فرو ریختن سقف مرقد امام حسین علیه‌السلام در سال 273 ق، یاد شده است(12) که‏نشان از بازسازى بناى روى مرقد دارد.


1) در الأمالى شیخ طوسى، به نقل‏از ابراهیم دیزج آمده است: متوکّل، مرا براى تغییر دادن قبر حسین علیه‌السلام فرستاد و نامه‏اى را که براى جعفر بن محمّد بن عمّار قاضى بود، با من همراه کرد که در آن، نوشته بود: «تو را از روانه کردن ابراهیم دیزج به کربلا براى نبش قبر حسین، آگاه مى‏کنم. چون نامه‏ام را خواندى، به کار، سرکشى کن».دیزج مى‏گوید: جعفر بن محمّد بن عمّار، نامه را به من نشان داد و من، فرمان او را به انجام رساندم و نزد او آمدم. به من گفت: چه کردى؟ گفتم: آنچه را فرمان داده بودى، انجام دادم؛ امّا چیزى ندیدم و چیزى نیافتم. او به من گفت: آیا خوب گود کردى [و تا ته قبر رفتى‏]؟ گفتم: چنین کردم و چیزى ندیدم. او هم به خلیفه نوشت: «ابراهیم دیزج، نبش قبر کرده و چیزى نیافته است. به او فرمان داده‏ام و او قبر را به آب بسته و با گاو، شیار انداخته است».ابو على عمّار مى‏گوید: ابراهیم دیزج برایم گفت و من هم از ماجرا پرسیدم. او به من گفت: من فقط با غلامان ویژه‏ام رفتم و نبشِ قبر کردم. بوریایى نو یافتم که پیکر حسین بن على بر آن قرار داشت و بوى مُشک از آن مى‏آمد. بوریا و پیکر حسین را بر آن، به همان حال، رها کردم و فرمان دادم تا خاک بر روى آن بریزند و آب را بر آن گشودم و فرمان دادم که با گاو، آن جا را شیار بیندازند و شخم بزنند؛ امّا وقتى گاو بر آن جا گام مى‏نهاد، چون به جایگاه [قبر] مى‏رسید، از آن جا باز مى‏گشت. من غلامانم را به خدا و سوگندهاى شدید قسم دادم که اگر کسى این ماجرا را ذکر کند، او را خواهم کُشت» (الأمالى، طوسى: ص 326 ح 653، بحار الأنوار: ج 45 ص 394 ح 2).

2) الکامل فى التاریخ: ج 4 ص 318.

3) مقاتل الطالبیّین: ص 478.

4) تاریخ الطبرى: ج 9 ص 185، المنتظم: ج 11 ص 237، الکامل فى التاریخ: ج 4 ص 318.

5) ر. ک: ج 10 ص 441 (فصل یکم: فضیلت زیارت امام حسین علیه‌السلام و زائرش).

6) الأمالى، طوسى: ص 328 ش 656.

7) تاریخ‏الطبرى: ج 9 ص 185.

8) مروج الذهب: ج 4 ص 135.

9) ر. ک: تاریخ دمشق: ج 72 ص 167.

10) الأمالى، طوسى: ص 329 ش 657.

11) المناقب، ابن شهر آشوب: ج 2 ص 211.

12) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 111.