یکی از زیبائیهای زندگی، انگشتر به دست کردن است که هم منافع مادّی و هم منافع معنوی و روانی دارد، در روزگاران گذشته انگشتر هر فردی به الفاظ و عبارات و نقشهایی تزیین میگردید که بجای انواع مُهرهای اداری امروز از آن استفاده میگردید، و با آن پایان نامههای رسمی را مهر میکردند، نسبت به انگشتر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خاطرهای را حضرت اباعبدالله علیه السلام نقل فرمود که شنیدنی است؛ (قیام بر ضدّ معاویه در چنین شرائطی نه امکان دارد و نه صلاحیّت دارد.).
حدیث 85
قال الامام الحسین علیه السلام:اَعْطَی النَّبیُصلی الله علیه وآله عَلِیّاً علیه السلام خَاتَماً لِیَنْقُشَ عَلَیْهِ «مُحمَّدُ بْنُ عَبْدِاللهِ» فَأَخَذَهُ أَمیرُ الْمؤْمِنینَ علیه السلام فَأَعْطاهُ النَقّاشَ، فقال علیه السلام له: «انقش علیه محمد بن عبدالله» فَنَقَشَ النَّقَّاشُ فَاَخْطَأَتْ یَدُهُ فَنَقَشَ عَلَیْهِ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ» فَجاءَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ علیه السلام فقال: «ما فعل الخاتم»؟. فقال: هوذا، فَأَخَذَهُ وَ نَظَرَ إِلی نَقْشِهِ فقال: «ما أمرتک بهذا».
قال: صدقت، ولکن یدی أخطأت، فجاء به إلی رسول اللهصلی الله علیه وآله فقال: «یا رسولالله ما نقش النقّاش ما أمرت به و ذکر أنَّ یده أخطأت»، فأخذ النبِیُصلی الله علیه وآله و نَظَر إلَیه فقال: «یا علی أنا محمّد بن عبدالله، و أنا محمّد رسولالله» و تَخَتَّمَ بِهِ، فَلَمَّا أَصْبَحَ النَّبِیّصلی الله علیه وآله نَظَرَ إِلی خاتَمِهِ فَإِذا تَحْتَهُ مَنْقُوشٌ «عَلِیٌّ وَلیُّ اللهِ» فَتَعَجَّبَ مِنْ ذلِکَ النَّبِیّصلی الله علیه وآله فَجاءَ جَبْرَئیلُ علیه السلام فقال: «یا جبرئیل کان کذا و کذا».
فقال: یا محمّد کتبت ما أردت و کتبنا ما أردنا(1)
امام حسین علیه السلام فرمود: (پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله و سلم انگشتر خود را به امام علی علیه السلام سپرد تا به مغازه انگشترسازی برده و برروی نگین آن جمله «محمد بن عبدالله» را بنویسد. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام انگشتر را به استاد انگشترساز تحویل داد و دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را ابلاغ کرد که بر روی انگشتر بنویس «محمد بن عبدالله». استاد انگشترساز بهنگام نقش گذاری، دچار اشتباه شد و این جمله را نوشت: «محمّدٌ رسولّ الله» حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام طبق قرار قبلی نزد استاد انگشترساز رفت، وقتی انگشتر را دید فرمود: من بتو اینگونه دستور نداده بودم.
استاد انگشترساز گفت. راست میگوئی، بهنگام نقش گذاری اشتباه کردم.
حضرت علی علیه السلام انگشتر را به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رساند و فرمود: استاد انگشتر ساز به آنچه شما دستور داده بودید عمل نکرد و عذرخواهی کرد که اشتباه کرده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم انگشتر را تحویل کرد و در حالیکه به نقش آن نگاه میکرد فرمود: ای علی! من محمد بن عبدالله هستم، و من محمد رسول خدا هستم، اشکالی ندارد. سپس انگشتر را بر انگشت مبارک گذاشت. شب گذشت و صبحگاهان فرا رسید، وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم صبح کرد و نگاه به انگشتر دوخت مشاهده فرمود که: زیر جمله «محمّد رسول الله» جمله «علیٌ ولیّ الله» نوشته شده است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شگفت زده شد که ناگاه جبرئیل فرود آمد و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ماجرای انگشتر را باز گفت. جبرئیل پاسخ داد: (ای محمّد! شما آنچه اراده کردی نوشتی، و ما نیز آنچه را خواستیم نوشتیم).(2)
1) احمد بن محمد بن الصلت، عن ابن عقده، عن محمد بن عیسی بن هارون عن محمد بن زکریا، عن کثیر بن طارق من ولد قنبر، عن زیدبن علی، عن أبیه، عن جده علیه السلام.
2) بحارالانوار ج40 ص37 حدیث 72، مدینة المعاجز ج1 ص425 حدیث 285، کتاب امالی شیخ طوسی ج2 ص315.