جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عطش

زمان مطالعه: 2 دقیقه

تشنگی از بارزترین جلوه‏های سوز و غم در حادثه کربلاست.سید الشهدا، عباس، علی اکبر، علی اصغر و دیگران، همه لب تشنه و عطشان روز عاشورا جان سپردند.محروم‏ کردن خیمه‏گاه امام حسین‏ «ع‏» از آب فرات و تحمیل عطش به امام و یارانش، از موارد روشن پستی و عداوت سپاه کوفه و ابن زیاد، نسبت به آل الله است.بزرگان، بیشتر از کودکان تحمل تشنگی دارند و اطفال در برابر بی آبی، زودتر بی تاب می‏شوند.در کربلا، عطش بیداد می‏کرد و مشکها خالی، لبها خشک، جگرها سوخته، هوا گرم، راه فرات بسته، و صدای العطش بلند بود.

زان تشنگان هنوز به عیوق می‏رسد

فریاد «العطش‏» زبیابان کربلا(1)

روز عاشورا، عباس کنار خیمه‏ها آمد، صدای‏ «العطش، العطش‏» کودکان را شنید.سوار بر اسب شد و مشک را بر داشت و به طرف فرات رفت.چهار هزار نفر تیر اندازان موکل برفرات، او را محاصره کردند و اباالفضل‏ «ع‏» در این درگیری بود که دستها را داد و شهید شد.

قبل از بیرون آمدن از فرات، خواست آب بنوشد ولی‏ «فذکر عطش الحسین‏» به یاد تشنگی‏امام افتاد و آب ننوشید و عطشان از شریعه بیرون آمد.(2) علی اکبر «ع‏» نیز روز عاشورا پس ‏از چندین نوبت جنگیدن، مجروح و تشنه برای آخرین وداع به خیمه‏گاه آمد، در حالی که‏به سید الشهدا می‏گفت: «یا ابة، العطش قد قتلنی و ثقل الحدید اجهدنی‏».(3) و

از تشنگی و سنگینی زره آهنین یاد می کرد. امام‏ «ع‏»، برای‏ کودک تشنه کام و شیر خوار خود نیز بنا به نقلی از سپاه دشمن آب طلبید، که بیایید سیرابش‏ کنید.

اگر به زعم شما من گناهکار شمایم

نکرده هیچ گناهی، علی اصغرم است این

که تیر حرمله، گلوی تشنه آن ششماهه را از هم درید.(4)

مگر به کرب و بلا آب قیمت جان بود

که از عطش به فلک ناله یتیمان بود

خود سید الشهدا نیز روز عاشورا، برای رفع تشنگی پس از نبرد، خواست به فرات‏ برود و آب بنوشد که شمر مانع شد و گفت: ای حسین، از این آب نخواهی نوشید تا ازتشنگی بمیری‏ «و الله لا تذوقه او تموت عطشا».(5) تشنگی امام حسین‏ «ع‏» و شهدای کربلا، چنان داغی بر دل عاشقانش نهاده که با هر نوشیدن آب گوارا، او را یاد می‏کنند، در راه امام‏حسین، به آبرسانی و سقایی و نذر شربت و ساختن آب انبار می‏پردازند و با هر عطشی‏ کربلا و عاشورا در ذهنشان تداعی می‏کند، گویا بین آب و عطش و کربلا پیوند خورده ‏است.

بر لب دریا، لب دریا دلان خشکیده است

از عطش دلها کباب است و زبان خشکیده است

کربلا بستان عشق است و شهامت، ای دریغ

کز سموم تشنگی، این بوستان خشکیده است

سوز بی آبی اثر کرده است بر اهل حرم

هر طرف بینی لب پیر و جوان خشکیده است(6)


1) محتشم کاشانی.

2) بحار الانوار، ج 45، ص 41، عوالم (امام حسین)، ص 284.

3) مقتل الحسین، مقرم، ص 246.

4) حیاة الامام الحسین، ج 3، ص 275.

5) بحار الانوار، ج 45، ص 51.

6) از: قادر طهماسبی (فرید).