جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عطار نیشابورى (م 618 ق)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

کیست حق را و پیمبر را، ولى؟

آن حسن سیرت، حسین بن على‏

آفتاب آسمان معرفت

آن محمد صورت و حیدر صفت …

آن چنان سَر، خود که بُرَّد بى‏دریغ؟

کآفتاب از درد آن، شد زیر میغ(1)

گیسوى او، تا به خون، آلوده شد

خون گردون از شفق، پالوده شد

کى کنند این کافران با این همه

کو محمد؟ کو على؟ کو فاطمه؟

صد هزاران جان پاک انبیا

صفت زده بینم به خاک کربلا

در تَموز(2) کربلا، تشنه جگر

سر بریدندش! چه باشد زین بَتَر؟

با جگر گوشه‏ى پیمبر، این کنند

و آن گهى دعوىّ داد و دین کنند!

کفرم آید، هر که این را دین شمُرد!

قطع باد از بُن، زبانى کاین شمرد!(3)


1) میغ: ابر.

2) تموز: فصل گرما؛ ماه گرم سال.

3) شکوه شعر عاشورا در زبان فارسى: ص 62 و 63.