از بزرگان شیعه، که در مجلس ابن زیاد در کوفه، به او اعتراض کرد.وی از شیعیان
برجسته و زاهدان روزگار در کوفه بود، نابینایی روشندل و آگاه و شجاع.چشم چپ خود را در جنگ جمل و چشم راستخود را در جنگ صفین از دست داده بود.پس از شهادت حسین «ع» وقتی ابن زیاد بر منبر کوفه بالا رفت و در نکوهش خاندان پیامبر و سید الشهدا سخن آغاز کرد، عبدالله بن عفیف با شدت و شجاعت، پاسخ یاوههای او را داد.ابن زیاد دستور داد دستگیرش کنند. بستگانش او را از مجلس بیرون بردند.سربازان حکومت برای دستگیری او، خانهاش را محاصره کردند.وی با آنکه نابینا بود، با راهنماییدخترش، در مبارزهای دلیرانه و شمشیر به دست، با مهاجمان درگیر شد.او را دستگیر کرده و به شهادت رساندند.اعتراض او در مجلس ابن زیاد، نوعی مبارزه آشکار با والیکوفه و حکومتیزیدی محسوب شد و شجاعت و بی باکی او در دفاع از محرمات و مقدسات، الگویی برای حقگویی در برابر جباران گشت.رجزهای حماسی او هنگام نبرد با مهاجمان به خانهاش، نشان دهنده روح بلند و با شهامت اوست.از جمله شمشیر را میچرخاند و فریاد میزد:
و الله لو فرج لی عن بصری
ضاق علیکم موردی و مصدری
به خدا سوگند اگر بینا بودم عرصه بر شما تنگ می شد.
او را گردن زده و در کناسه کوفه به دار آویختند.(1)
1) بحار الانوار، ج 45، ص 119، سفینة البحار، ج 2، ص 135حرکت انقلابی فرزند عفیف را نخستین جرقه انقلاب بر ضد سلطه اموی پس از حادثه کربلا دانستهاند.