زمان مطالعه: < 1 دقیقه
سراپا تشنگى، امّا دلش دریاتر از دریا
و رقصى در میان خون خود، زیباتر از زیبا
چه شورى داشت آن شیدایىات، بالا بلند من
که در میدان دل، سر بُردهاى بالاتر از بالا
هزاران ارغوان، در شعلههاى زخم تو پنهان
میان آن همه سوز عطش، پیداتر از پیدا
نمىدانم چرا آبىترین رود جهان حتّى
نَزَد آبى به کام تشنه سقّاتر از سقّا
به روز واقعه، آوازى از جنس دگر خواندى
و مىدیدى صدایت مىزند فرداتر از فردا
گلویت را ملائک، بوسه مىدادند و مىدیدند
خدا هم بوسه مىزد بر لبت، تنهاتر از تنها
به پاى نینوا، ما بینوایان، محشرى داریم
که این محشر به بوى تو شود کُبراتر از کبرا
تو، اى آزاده، اى خون خدا، عاشقترین عاشق!
دل ما از قیام تو شده شیداتر از شیدا.(1)
1) دانشنامه شعر عاشورایى: ج 2 ص 1511-1512.