زمان مطالعه: < 1 دقیقه
حَبّذا کربلا و آن تعظیم
کز بهشت آورَد به خلق، نسیم!
وان تنِ سر بُریده در گِل و خاک
وان عزیزان، به تیغ، دلها چاک
وان تن سر به خاکْ غلتیده
تن بى سر، بسى بد افتاده
وان گُزینِ همه جهان، کُشته
در گِل و خون، تنش بیاغشته
وان چنان ظالمانِ بدکردار
کرده بر ظلم خویشتن، اصرار
حُرمت دین و خاندان رسول
جمله برداشته ز جهل و فضول
تیغها لعلگون ز خون حسین
چه بود در جهان، بَتَر زین شَین؟(1)
زخم شمشیر و نیزه و پیکان
بر سر نیزه، سر به جاى سِنان
کرده آل زیاد و شمرِ لعین
ابتداى چنین تبه در دین
آل یاسین، بداده یکسر، جان
عاجز و خوار و بى کس و عطشان
مصطفى، جامه جمله بدریده
على از دیده، خون بباریده
فاطمه، روى را خراشیده
خون بباریده، بىحد از دیده
حسن از زخم کرده سینه کبود
زینب از دیدهها برانده دو رود.(2)
1) شَین: عیب و زشتى.
2) حدیقة الحقیقة: ص 266.