خاک، خونْ آغشته لبتشنگان کربلاست
آخر اى چشم بلابین جوى خونبارت کجاست؟
جز به چشم و چهره مَسپُر خاک این در، کان همه
نرگس چشم و گلِ رخسار آل مصطفاست
اى دلِ بىصبر من! آرام گیر این جا، دَمى
کاندر این جا منزلِ آرامِ جان مرتضاست
این سواد خوابگاه قُرّة العین على است
و این، حریم بارگاه کعبه عز و عُلاست
روضه پاک حسین است آن که مشکینْ زُلف حور
خویشتن را بسته بر جاروب این جنّتْ سراست
زاب چشم زائران روضهاش طوبى لَهُم(1)
شاخ طوبا را به جنّت، قوّت نشو و نماست
شمع عالمتاب عیسى(2) را در این دِیْر کُهن
هر صباح از پرتو قندیل زرّینش ضیاست
مَهبَط انوار عزّت، مظهر اسرار لطف
منزل آیات رحمت، مشهد آل عباست
اى که زوّار ملائک را جنابت، مقصد است
وى که مجموع خلایق را، ضمیرت، پیشواست
نعل شبرنگ تو گوشِ عرشیان را گوشوار
خاک نعلین تو، چشم روشنان را توتیاست
صفحه تیغ زبانت، عارى از عیب و خلاف
روى مرآت ضمیرت، صافى از رنگ و ریاست
تابى از نور جبینت، شمع تابان صباح
تارى از زلف سیاهت، خطّ مُشکین مَساست
ناسزایى کاتش قهر تو در وى شعله زد
تا قیامت، هیمه دوزخ شد و اینش سزاست
بهره، جز آتش چه یابد هر که بُرّد سر به تیغ
خاصه شمعى را که او چشم و چراغ انبیاست؟
هر سگى کز روبهى با شیر یزدان، پنجه زد
گر خودْ او آهوى تاتار است، در اصلش خطاست
تا نهان شد آفتاب طلعتت در زیر میغ
هر سحر، پیراهن شب در برِ گیتى قباست
در حقِ باب شما آمد «علىٌّ بابُها»
هر کجا فصلى در این باب است، در بابِ شماست
تا صبا از خاک پاکِ عنبرینت بوى بُرد
عاشق او شد به صد دل، زین سبب، نامش صباست
هر کس از باطن به جایى التماسى مىکند
زان میان، ما را جناب آل حیدر، التجاست
کورى چشم مخالف، من حسینىمذهبم
راه حق، این است و نتوانم نهفتنْ راه راست
اى چو دریا خشکلب! لبتشنگان رحمتیم
آبرویى ده به ما، کاب همه عالم، تو راست.
خواهشت آب است و ما مىآوریم اینک به چشم
خاکسار، آن کس که با دریا به آبش ماجراست
بر لب رود(3) على تا آب دلجوى فرات
بسته شد زان روز، باز افتاده آب از چشمهاست
جوهر آب فرات از خون پاکان، لَعل گشت
وین زمان، آن آب خونین، همچنان در چشم ماست
سنگها بر سینه کوبان، جامها در نیل، غرق
مىرود نالان فرات، آرى از این غم در عزاست
آب، کف بر روى از این غم مىزند، لیکن چه سود
کف زدن بر سر، کنون کاندر کَفَش باد هواست.(4)
1) طُوبى لَهُم: خوشا به حال ایشان!.
2) این تعبیر، کنایه از خورشید است.
3) رود: فرزند.
4) دیوان سلمان ساوجى: ص 423.