جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سقایی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

یکی از منصبهای حضرت عباس‏ «ع‏» در عاشورا.اصل آب رسانی به تشنگان در تعالیم

‏دینی بسیار پسندیده است.امام صادق‏ «ع‏» فرموده است: «افضل الصدقة ابراد کبد حراء» برترین صدقه، خنک کردن جگر سوخته و تشنه است.و نیز فرموده است: «من سقی الماء فی موضع یوجد فیه الماء کان کمن اعتق رقبة و من سقی الماء فی موضع لا یوجد فیه الماء کان کمن احیی نفسا و من احیی نفسا فکانما احیی الناس جمیعا» هر که در جایی که آب‏ هست مردم را سیراب کند، گویا برده‏ای را آزاد کرده است و هر که آب دهد در جایی که ‏آب نیست، گویا کسی را زنده ساخته است و کسی که یک نفر را زنده کند، گویا به همه‏ مردم حیات بخشیده است.و در روایت دیگری از امام باقر «ع‏» است که خداوند سقایی‏ برای جگرهای تشنه را دوست می‏دارد: «ان الله یحب ابراد الکبد الحراء».(1)

در کربلا، آب رسانی به خیمه‏ها و حرم سید الشهدا «ع‏» بر عهده اباالفضل‏ «ع‏» بود و او را لقب‏ «سقای دشت کربلا» داده‏اند، مثل لقب قمر بنی هاشم، یا علمدار حسین: «و کان ‏العباس السقاء، قمر بنی هاشم، صاحب لواء الحسین…»(2)

در ایام عاشورا و محرم نیز، عده‏ای به یاد آن حماسه و به نشانه سقایی حضرت عباس ‏و تشنگی اهل بیت، به سقایی و آب دادن به مردم و دسته‏های عزادار می‏پردازند، چه ‏با مشک، چه با آماده سازی منبع آب در معابر عمومی، یا تهیه آب خنک.و این را پیروی از شیوه مردانگی علمدار کربلا می‏دانند.البته سقایی، به معنای فروش آب و تقسیم آب درخانه‏ها هم به عنوان یک حرفه، گفته می‏شده است.سقای کربلا، آن چنان فتوت داشت که‏با لب تشنه وارد فرات شد ولی خود، آب نخورد و ایثارگری را به اوج رساند و عاقبت هم‏ روز عاشورا، جان را در راه آب آوری برای ذریه تشنه کام پیامبر از دست داد و دستانش ‏قلم شد و مشک پر آب را نتوانست به خیام حسینی برساند و در کنار فرات، بر خاک افتاد.

بر توسن موج خشم، آوا زده بود

مانند علی بر صف هیجا زده بود

آبی مگر آورد حرم را ز فرات

سقای حسین، دل به دریا زده بود

سقای کربلا و علمدار شاه دین

فرزند شیر حق و هژبر کنامها

با کام تشنه آب ننوشیدی از فرات

یاد لب حسین و دگر تشنه کامها

افسوس شد امید تو از آب، نا امید

با اینکه شد ز جانب تو اهتمامها

دستت جدا شد از تن و دست‏خدا شدی

حق در عوض سپرد به دستت زمامها(3)

به محلی که مخصوص آب دادن به عزاداران و هیاتهاست، یا به ظرف بزرگی از سنگ‏ که مخصوص این کار، تراشیده می‏شد، «سقاخانه‏» گفته می‏شد.به نوشته لغت نامه دهخدا:محلی که در آن آب ریزند که تشنگان خود را سیراب نمایند، جایی که در آنجا برای ‏تشنگان آب ذخیره کنند و آنجا را متبرک دانند.


1) هر سه حدیث در وسائل الشیعه، ج 6، ص 330 و 331.

2) بحار الانوار، ج 45، ص 40.

3) سید رضا بهشتی‏ «دریا».