در لحظههای آخر روز عاشورا امام حسین علیه السلام به هنگام خداحافظی با خواهران و فرزندان امام سجّاد علیه السلام را در آغوش گرفت و فرمود:
حدیث 384
قال الامام الحسین علیه السلام: یا وَلَدی اَنْتَ اَطْیَبُ ذُرّیَّتی، وَاَفْضَلُ عِتْرَتی، وَاَنْتَ خَلیفَتی عَلی هؤُلاءِ الْعِیالِ وَالْاَطْفالِ، فَاِنَّهُمْ غُرَباءُ مَخْذُولُونَ، قَدْ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ وَالْیُتْمُ وَشَماتَةُ الْاَعْداءِ وَنَوائِبُ الزَّمانِ سَکِّتْهُمْ اِذا صَرَخُوا، وَآنِسْهُمْ اِذَا اسْتَوْحَشُوا، وَسَلِّ خَواطِرَهُمْ بِلَیْنِ الْکَلامِ، فَاِنَّهُمْ ما بِقَیَ مِنْ رِجالِهِمْ مَنْ یَسْتَأْنِسُونَ بِهِ غَیْرُکَ وَلا اَحَدٌ عِنْدَهُمْ یَشْکُونَ اِلَیْهِ حُزْنَهُمْ سِواکَ، دَعْهُمْ یَشُمُّوکَ وَتَشُمُّهُمْ، وَیَبْکُوا عَلَیْکَ وتَبْکی عَلَیْهِمْ.
امام حسین علیه السلام فرمود: (ای پسرم! تو پاکیزهترین فرزندان من میباشی، و بهترین خاندان من هستی، و تو از طرف من سرپرست این زنان وکودکان خواهی بود، اینها غریب و خوارند، دچار ذلّت و یتیمی شدند، و دشمنان آنها را سرزنش میکنند، و مشکلات فراوان روزگار به آنها روی آورده است هرگاه فریاد کشند تو آنها را ساکت کن، هرگاه وحشت کردند آنان را تسکین ده، و افکار پراکندهشان را با کلماتی نرم سامان ده، زیرا کسی از مردانشان نمانده است تا با آنان أنس گیرند
جز تو، و کسی ندارند که نزد او شکوه دل کنند غیر از تو، آنها را بحال خود بگذار تا تو را ببویند و تو آنان را ببوئی، تا بر تو گریه کنند و تو هم بر آنها گریه کن).
سپس امام حسین علیه السلام دست امام سجّاد را گرفت و با صدای بلند خطاب به همه زنان و کودکان فرمود:
یا زَیْنَبُ وَ یا اُمَّ کُلْثُومٍ وَیا سَکینَةُ وَیا رُقَیَّةُ وَیا فاطِمَةُ، اِسْمَعْنَ کَلامی وَ اعْلَمْنَ اَنَّ ابْنی هذا خَلیفَتی عَلَیْکُمْ، وَهُوَ اِمامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ، ثُمَّ قالَ لَهُ:
یا وَلَدی بَلِّغْ شیعَتی عنّی السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: اِنَّ اَبی ماتَ غریباً فانْدُبُوهُ ومَضی شهیداً فَابْکُوهُ.
امام حسین علیه السلام فرمود: (ای زینب! و ای امّکلثوم! و ای سکینه! و ای رقیّه! و ای فاطمه! سخن مرا بشنوید، و بدانید که این پسرم جانشین و خلیفه من بر شماست و او امامی است که اطاعت او واجب است).(1)
1) دمعة الساکبة ج4 ص351، معالی السبطین ج2 ص22، ذریعة النجاة ص139.