حضرت سجّاد علیه السلام نقل میکند که: در شب عاشورا پدرم اصحاب و یاران خود را در خیمهای گرد آورد و با آنان سخن گفت و اتمام حجّت کرد. من مریض بودم، خود را نزدیکتر بردم تا سخنان حضرت اباعبدالله علیه السلام را بشنوم، که فرمود:
حدیث 183
قال الامام الحسین علیه السلام: اُثْنی عَلَی اللهِ تبارک و تعالی أَحْسَنَ الثَّناءِ، وَأَحْمَدُهُ عَلَی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ، اَلَّلهُمَّ إِنّی أَحْمَدُکَ عَلی أَنْ أَکْرَمْتَنا بِالنُّبُوَّةِ، وَعَلَّمْتَنا الْقُرْآنَ، وَفَقَّهْتَنا فِی الدّینِ، وَجَعَلْتَ لَنا أَسْماعاً وَأَبْصاراً وَأَفْئِدَةً، وَلَمْ تَجْعَلْنا مِنَ الْمُشْرِکینَ. أَمَّا بَعْدُ، فَإِنّی لا أَعْلَمُ أَصْحاباً أَوْلی وَلا خَیْراً مِنْأَصْحابی، وَلا أَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَلا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتی، فَجَزاکُمُ اللهُ عَنّی خَیْراً، أَلا وَ إِنّی أظُنُّ یَوْمنا مِنْ هؤُلاءِ، أَلأعْداءِ غَداً وَإِنّی قَدْ رَأیْتُ لَکُمْ، فَانْطَلِقُوا جَمیعاً فی حِلٍّ، لَیْسَ عَلَیْکُمْ مِنّی ذِمامٌ، هذا لَیْلٌ قَدْ غَشِیَکُمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلاً.(1)
امام حسین علیه السلام فرمود: (یاران باوفا! خدا را با بهترین ستایشها، ستایش میکنم و بر نعمتهای آشکار و نهان او سپاس میگویم.
بارخدایا! من ترا سپاس میگویم که ما را به نبوّت و رسالت گرامی داشتی، و قرآن را به ما آموختی، و در دین به ما بینش عطا فرمودی، و گوش و چشم و دل «آگاه و بیدار» به ما مرحمت فرمودی. خداوندا! ما را از سپاسگزاران قرار بده. پس از حمد و ستایش پروردگار! من یارانی باوفاتر و نیکوتر از یاران خودم نمیدانم، و خاندانی خود گذشتهتر و مهربانتر از خاندان خودم نمیشناسم، خداوند از جانب من پاداش نیکی به شما عنایت فرماید. آگاه باشید! بیگمان روزی از روزها از آن ما خواهد بود، بدانید من به شما اجازه دادم که آزاد باشید و همه شما بازگردید، مرا هیچ حقّی برشما نیست، اینک شب بر شما پرده افکنده است از آن چونان شتر راهوار استفاده کنید و به دیارتان بروید).
1) تاریخ طبری ج3 ص315 و ج7 ص321، ارشاد شیخ مفید ص231، کامل ابن أثیر ج2 ص559 وج 3 ص285،عوالم بحرانی ج17 ص 243، أعیان الشیعة ج1 ص 600، واقعة طف ص197.