جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زهیر بن قین بجلی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

از شخصیتهای برجسته کوفه بود که روز عاشورا، افتخار یافت در رکاب حسین بن ‏علی‏ «ع‏» به شهادت برسد.وی در میدانهای جنگ، دلاوریهای بسیاری نشان داده بود.

ابتدا نیز هوادار جناح عثمان بود، اما توفیق یافت که نیک فرجام و از شهدای عالی مقام کربلاشود.وی در سال 60 هجری (که سید الشهدا هم از مکه به قصد کوفه حرکت کرده بود) از سفر حج برمی‏گشت و دوست نداشت که با امام برخورد کند و هم منزل شود.اما در یکی‏از منزلگاهها ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی همزمان شد.امام کسی را نزد او فرستاد.

فرستاده حسین‏ «ع‏» به خیمه او رفت و پیام امام را رساند.ابتدا بی میلی نشان می‏داد. اما همسرش او را تشویق کرد تا برود و ببیند خواسته امام چیست.زهیر نزد امام رفت. کلمات‏ امام آتشی در دل او افروخت که از «عثمانی‏» بودن به‏ «حسینی‏» بودن تبدیل شد. همسرش‏ را نزد قبیله و بستگانش فرستاد و خود به کاروان امام پیوست.(1) سپاه حر وقتی راه را بر امام حسین‏ «ع‏» بستند، زهیر با اجازه سید الشهدا با آنان سخن گفت و به امام پیشنهاد کرد که با آنان بجنگند، ولی امام نپذیرفت.(2) شب عاشورا نیز، از جمله کسانی بود که با نطقی پرشور، مراتب‏اخلاص و حمایت و جانبازی خویش را نسبت به امام کرد و گفت: اگر هزار بار هم کشته ‏شوم و زنده گردم هرگز دست از یاری پسر پیغمبر بر نخواهم داشت.(3)

روز عاشورا، سید الشهدا فرماندهی جناح راست ‏یاران خویش را در میدان به زهیر سپرد.زهیر، پس از امام حسین‏ «ع‏» اولین کسی بود که سواره و غرق در سلاح مقابل‏دشمن رفت و به نصیحت آنان پرداخت.شمر به طرف او تیری افکند.گفتگوهایی بین اوو شمر انجام گرفت.(4) ظهر عاشورا هم او و سعید بن عبدالله جلوی امام ایستادند و سپرتیرها شدند تا امام نماز بخواند.پس از اتمام نماز، به میدان رفت و شجاعانه نبرد کرد و چنین رجز می‏خواند:

انا زهیر و انا ابن القین

اذودکم بالسیف عن حسین

ان حسینا احد السبطین

من عترة البر التقی الزین

ذاک رسول الله غیر المین

اضربکم و لا اری من شین

یا لیت نفسی قسمت قسمین(5)

مطابق گفته‏اش، با شمشیر از حسین‏ «ع‏» دفاع کرد و جنگید و کشته شد.امام به بالین او آمد و او را دعا و کشندگانش را نفرین کرد.


1) بحار الانوار، ج 44، ص 371.

2) اعیان الشیعه، ج 7، ص 71.

3) عنصر شجاعت، ج 1، ص 271.

4) انصار الحسین، ص 37 و عنصر شجاعت، ج 1، ص 250.

5) اعیان الشیعه، ج 7، ص 72.